"رازِپَـــــرۈاز"
•• من پای دلم مےلنگد از سنگینی بار این همه دلتنگی +آۍرضای هر لحظه زندگانیِ من چھ کنم این همه دلتنگی
•
•
دلم،
بھ مشبکهای ضریحت
چه محتاج است ...♥️
#امامرضاۍدلم :)
↳| @Razeparvaz|🏴
•••🕊
فعالیت امروز کانال متبرک به نام شهید
بابک_نوری🌿🌻
تاریخ تولد: ۱۳۷۱/۷/۲۱
محل تولد: گیلان_رشت
تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۸/۲۷ مصادف با شهادت امام رضا(ع)
محل شهادت: سوریه_البوکمال
وضعیت تأهل: مجرد
مزار شهید: گلزار شهدای رشت
#روزی۵صلوات♥️
↳| @Razeparvaz|🏴
"رازِپَـــــرۈاز"
●• ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری|📱
مامدعیاݩصفاولبودیم،
ازآخرمجلسشهدا راچیدند...
↳| @Razeparvaz|🏴
مادرم زمانی که خبر شهادتم
را شنیدی گریه نکن
زمانِ تشیع و تدفینم گریه نکن
زمان خواندنِ وصیتنامهام گریه نکن؛
فقط زمانی گریه کن که
مردانِ ما غیرت را فراموش میکنند
و زنانِ ما عفت را...
#شهیدسعیدزقاقی🌱
+حقیقتاًالانبایدزاربزنیم..(:💔
↳| @Razeparvaz|🏴
#تلنگر...‼️
اگر حسين بن علے
امروز بود، مےگفت🗣
اگر میخواهے براۍ
من عزادارۍ كنے ..
براے من سینہ و زنجیر بزنے ..
شـعار امروز تو بايد
#فلسطين باشد ...✊🏻🇵🇸
شمر هزار و سيصد سال پيش مرد ..
شمر امروز را بشناس💣😎
#شهیدمرتضیمطهری🌱
↳| @Razeparvaz|🏴
[• #رفتاربامردم🖐🏾 •]
امامرضا﴿؏﴾:
شمـا کہ نمےتوانید مردم را با
دارایـے خود راضے کنید، پـس
بکوشید تا با رویخوشوخوی
نیکو خشنودشانسازید🙂🦋
📚مسندالامامالرضا؏؛ج۱؛ص۲۹۲
#حدیثهجدهم
#چهلحدیثزندگےساز
↳| @Razeparvaz|🏴
یه تیکه کلام داشت؛
وقتی کسی میخواست غیبت کنه ،
با خنده میگفت: «کمتر بگو»🚫
طرف میفهمید که دیگه نباید ادامه بده ..:)
#شهید_مهدیقاضیخانی ♥️
#اینجوری_بودن_که_خریدنشون...
↳| @Razeparvaz|🏴
4_5776178482757240684.mp3
2.85M
-گریهنکنجانم
#پدرتبهآغوشتبازگشت((:💔
-خستهوتنهابرگشت...!
-برگشت...!
-برگشت..!
#دُخترِشهیدبلباسی🎤
↳| @Razeparvaz|🏴
اولین دیدار پدر و پسری:))
برای برگشتنت به خانه¡
یک استان به استقبالت می آیند
سنگینی کوله ات را یک تنه بردوش خواهم کشید...
قدم بر چشم جانم گذاشتی
به خانه خوش آمدی...
#شهید_حسن_رجایی_فر🌿
#خوش_آمدی_بابا♥️
↳| @Razeparvaz|🏴
•••🍃
#اهلِدل کـه باشی♡
دو چیز را خوب یاد میگیری↓
[ جُدا شدن از زمین
پریدن بـه آسمان..🕊]
#شهیدبابکنوری✨
#تولدتمبارڪداداش🙂♥️
↳| @Razeparvaz|🏴
•••📖
#بخش_پنجم
#کتابآنبیستوسهنفر📚
یک روزِ بارانی در سنگر نگهبانی نشسته بودم و چهارچشمی نیزار را کنترل می کردم.🤨 دوردست ها، سمت راست جاده، گنبد سبز زیارتگاهی دیده می شد که لابد هیچ زائری نداشت. افتاده بود میان دو جبهة ما و عراقی ها؛ تک و تنها.😔💔
سپس یوسف را دیدم که تفنگش را به دوش انداخته بود و به سنگر نگهبانی نزدیک میشد.😯 از شیب تند خاکریز بالا آمد و داخل سنگر شد. نشست روی گونی شن، پشت قبضة تیربار. توی دستش کاغذی بود که گرفتش طرف من و گفت: «نامه یهته؛ ای موسی!»✉️😃
با خوشحالی نامه برادرمان، موسی، را گرفتم.🤩 موسی آن روزها مسئول آموزش و پرورش قلعه گنج بود. بعد از شرکت در عملیات کرخه نور، رفته بود آنجا برای خدمت.😅 با همان خط قشنگش نوشته بود: «برادران عزیزم، ما به شما افتخار میکنیم.❤️ شما ثابت کردید هرگاه دین خدا در خطر بیفتد قلمهای مدرسه را با تفنگ های جبهه عوض میکنید و از کشوراسلامیمان دفاع میکنید ...»😌💚
دست خط قشنگش مرا به یاد انگشت های کشیده و ظریفش انداخت.😍 همیشه از شهر که میآمد ساکش را باز می کرد و کتاب هایش را میگذاشت جایی که توی دید نباشد.📚💼📦
به مادرمان میسپرد کتابها را کسی نباید ببیند!😬 بعد، از لای مجلهای رنگی، که معمولاً عکس یکی از هنرپیشهها روی جلدش بود، کاغذهایی دست نویس و کپی شده بیرون میآورد و برای ما میخواند.📃🗣
#ادامهدارد ..🖇
#انتشاراتسورهمهر🖨
#کپیفقطبانامانتشارات❗️
↳| @Razeparvaz|🏴