•••📖 #بخش_چهاردهم #کتاب‌آن‌‌بیست‌و‌سه‌نفر📚 وقتش رسیده بود به قراری که با حسن داشتم عمل کنم؛ سفر به مشهد مقدس.😍🚎 یک هفته مانده به سال نو رفتیم سیرجان و از آنجا با یک بنز خاور عبوری به طرف شیراز حرکت کردیم.😌👱🏻‍♂🧔🏻👱🏽‍♂... راننده، که در واقع برای رفع تنهایی ما را سوار کرده بود😐، در ارتفاعات میان نی ریز و استهبان، وقتی متوجه اشتیاقم برای دیدن دریاچه نمک شد، که از آن بلندای کوه منظره ای بدیع داشت، گوشه‌ای ایستاد تا من و حسن پیاده شویم و عکسی به یادگار بگیریم.😅📸 گرفتیم...😎 به شیراز که رسیدیم، مثل هر نورسیده‌ای در آن شهر، رفتیم زیارت شاه چراغ.💚 بعد مسافرخانه‌ای پیدا کردیم و بار و بندیل را گذاشتیم و رفتیم برای گشت و گذار.😁💸 دو روز در شیراز ماندیم. حافظیه و آرامگاه سعدی همان بود که در کتاب‌های درسی دیده بودم.😲🤩 از شیراز عکس دیگری هم در یکی از کتاب های درسی قدیم بود. عکس ساعتی بود که در یکی از میدان های شهر با گُل درست شده بود؛ ساعت گُل.🧐🌻 آن میدان را هر چه جست وجو کردم ندیدم.☹️ #ادامه‌دارد ..🖇 #انتشارات‌سوره‌مهر🖨 #کپی‌فقط‌با‌نام‌انتشارات❗️ ↳| @Razeparvaz|🏴