بِسمِ رَبِّ الشُّهَدَاءِ وَالصِّدِّيقِينَ
منم یه دختر سه ساله ...
منم یه دختر سه ساله، که گرم آغوش باباشه
اون که صدای خندههاش، تا ابد توو گوش باباشه
پیشمه بابا انگار، عطر خوبش پیچیده
راستی از آسمونا امشب، واسه من گوشوار خریده
تا که از خواب تو بپرم، تازیانه زدن به سرم
ولی تو باور نکن
با جدایی نده عذابم، لااقل باز بیا به خوابم
منو تنها تر نکن
خوابمو رؤیامی، بابای زیبامی
تنها نمیمونم، همیشهباهامی
منم یه دختر سه ساله، که همیشه شیرینزبونه
بابا منو برمیداره، روی شونههاش مینشونه
میبوسه پیشونیمو، میخره نازمو بابا
میبوسم دستاشو بازم، لااقل توی خواب و رویا
تاکه از خواب تو بپرم، تازیانه زدن به سرم
ولی تو باور نکن
با جدایی نده عذابم، لااقل باز بیا به خوابم
منو تنهاتر نکن
خوابمو رؤیامی، بابای زیبامی
تنها نمیمونم، همیشه باهامی
منم میخوام مثه رقیه، همیشه با حسین بمونم
کاشکی منم ستاره باشم، تا حسین بشه آسمونم
من بهشتو میخواستم، تو دعامو خوب شنیدی
ممنونم از تو ای خداجون، که حسینو آفریدی
دخترا یادگار زهران، غنچههای بهار زهران
روشنای چشم ما
همه دلتنگ کربلان و، پابهپای امام میان و
می رسن تا رویاها
با ذکر یا زینب، با رمز یازهرا
با حضرت حجت، میمونیم ایشالا
شاعر: میلاد عرفان پور
🏷 #حضرت_رقیه
🏷 #ساوه
🏷 #رزمندگان
👈 #هیات_رزمندگان_اسلام
╮🤲﴿ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ﴾🤲╭
┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
💠⃟🇮🇷› واحد اطلاعرسانی و رسانه
هیات رزمندگان اسلام شهرستان ساوه
📌 با ما در پیامرسانها همراه باشید 👇👇👇
🔗 🆔 @Heyat_Saveh
بِسمِ رَبِّ الشُّهَدَاءِ وَالصِّدِّيقِينَ
شامیا خیلی بدن
اگه نای راه رفتن ندارم، گله ندارم
اگه سر روی خاکا میذارم، گله ندارم
اما شکایت دارم، از دست این نیزهها
باور نکردم وقتی، سرت رو دیدم بابا
گریه کردم، تنها موندم، اون شب وقتی، تو بیابون جا موندم
باباااا
افتادم روی زمین، حال و روزمو ببین
بی هوا منو زدن، شامیا خیلی بدن
«ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم»
اگه سرد و تاریکه خرابه، گله ندارم
اگه رو دستام جای طنابه، گله ندارم
اما شکایت دارم، از دستای اون نامرد
آخه بابا چند روزه، گوشم میسوزه از درد
رد شیم از این...، راستی بابا!، از شیرخواره خبری داری آیا؟
ای وااای
روضه میخونه رباب، وقتیکه میبینه آب
زیر سایه نمیره، از غم تو میمیره
«ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم»
اگه رو پایِ تو سر نداشتم گله ندارم
اگه تو غمها بابا نداشتم گله ندارم
اما شکایت دارم از دست این طعنهها
یه عده پا میذارن به روی خونِت بابا
بعضی وقتا، دلگیر میشم، میدونم که، همیشه هستی پیشم
باباااا
اسم تو روی لبام، سرفرازیه برام
ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم
خیلی غصه کشیدم، خیلی طعنه شنیدم
ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم
«ای تموم امیدم، ای بابای شهیدم»
شاعر : محمدرضا رضایی
🏷 #حضرت_رقیه
🏷 #ساوه
🏷 #رزمندگان
👈 #هیات_رزمندگان_اسلام
╮🤲﴿ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ﴾🤲╭
┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
💠⃟🇮🇷› واحد اطلاعرسانی و رسانه
هیات رزمندگان اسلام شهرستان ساوه
📌 با ما در پیامرسانها همراه باشید 👇👇👇
🔗 🆔 @Heyat_Saveh