eitaa logo
هیئت رزمندگان اسلام کهریزسنگ
236 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
4.4هزار ویدیو
14 فایل
کانال اطلاع رسانی مراسمات،برنامه هاو فعالیتهای فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی "هیئت متوسلین به حضرت زهرا سلام الله علیها " @Razmandegan_eslam
مشاهده در ایتا
دانلود
یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن ، پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون بود قبل از رفتن حاج حسین خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره... تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته... اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای و اسیر شد... زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند : ممکنه توی شکنجه ها لو بده ● پسر عموی اومد، گفت: حسین!! «شهیدخرازی» سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید... _عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این ! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه... بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم ______________________________ هیئت رزمندگان اسلام @Razmandegan_eslam