شماره ی ۱۴۹
بازار به صورت خودکار،قیمت هرچیزی را که مقدارش، زیادی زیاد شود ، پایین می آورد
و این از اصولِ ابتدایی یک بازار رقابتی عادلانه ی سالم است.
می گویم چرا برای پول، بهره می گذارید می گویند هرچیز قیمتی دارد و قیمت پول نرخ بهره ی آن است.
می گویم ما که قبول نداریم اما بسیار خوب
اگر اینطور است در بازار رقابتی سالم ، وقتی چیزی زیاد می شود باید قیمتش کم شود پس وقتی حجم نقدینگی زیاد می شود باید قیمت پول(نرخ بهره ) کم شود تا تعادل برقرار شود
اما شما به اصطلاح اقتصاددانان ، نرخ بهره را بالا می برید و انتظار دارید بر تورم پیروز شوید؟
شما درواقع ، اقتصاددان نیستید شما متقلب هستید و در بازیِ بازار رقابتیِ عادلانه دائما جِر می زنید.
واقعیت این است که پول، کالا نیست.
کالا یک ویژگیِ ابتدایی دارد که برای تولید آن باید زحمت کشید و انرژی مصرف کرد
اما پول را با فشردن یک دکمه تولید می کنند
بنابراین این که فرض کنیم پول کالاست از پایه، اشتباه است
حالا با فرض قبولی حرف شما باز در قیمت گذاری این کالا تقلب می کنید و جِر می زنید و اسم این تقلب را علم اقتصاد می گذارید
جوابی ندارند و فقط زور دستشان است.
زیرا وزیر اقتصاد هستند
زیرا رئیس کل بانک مرکزی هستند
زیرا سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس هستند
زیرا استاد دانشگاه در اقتصاد هستند
زیرا دکترای اقتصاد دارند
زیرا عنوان کارشناس را یدک می کشند
کاش این "یدک ها" را از خود جدا می کردند تا ماشین داناییِ آنها چابک و قدرتمند شود
جالب اینجاست
یکی آن وسط پیدا شد و گفت اگر پول ، طلا باشد آنوقت هم کالا است هم ارزش دارد هم نمیتوانند دیگر تقلب کنند
گفتم عجب
اما فقط من نمیدانم چه نیازی است که برای مبادله ی دو کالا باید یک خرج جدید بتراشم به نام پولِ ارزش دار.
قرار نیست از چاله در بیاییم و در چاه بیافتیم.
اینها متقلب نیستند اینها خوارج هستند
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۵۰
ریشه های بهره:
بنده که کلا با هر نوع بهره ای مخالفم
اما
به نظر من اگر هم قرار باشد با توجه آموزه های علمی ، نرخی برای بهره تعیین کنند، در بلند مدت حداکثر باید به اندازه ی رشد جی دی پی باشد. البته این رشد باید توانسته باشد که رشد جمعیت را پوشش داده باشد .
و اگر اینطور نشد، رشد جمعیت باید ملاک نرخ بهره باشد.
در ایران جی دی پی در این ۴۵ سال کمی بیش از دوبرابر شده است
یعنی جی دی پی به طور میانگین سالیانه حداکثر حدود ۲٪ رشد کرده است.
رشد جمعیت هم مهم است مثلا جمعیت در این ۴۵ سال، سه برابر شده است که می شود حدود سالی۲.۴٪.
بنابراین رشد جمعیت حکم می کند که مقدار پول ۲.۴٪ رشد داشته باشد
و رشد جی دی پی هم حکم به افزایش ۲٪ در مقدار پول می کند
در واقع رشد جی دی پی اول باید رشد جمعیت را پوشش دهد و اضافه ی آن نشان دهنده ی درصدِ مصرفِ بیشترِ جامعه و سطح رفاه بیشتر باشد.
اما در این ۴۵ سال ، ۲٪ رشد جی دی پی نتوانسته که ۲.۴٪ رشد جمعیت را پوشش دهد و این یعنی عقب گرد.
و با فرض اینکه مثلا اگر رشد جی دی پی ۳٪ بود آنوقت رشد جمعیت را پوشش می داد آنوقت نتیجه می گرفتم که برای تامین پولیِ چنین رشدی بهره ی ۳٪ لازم است.(و نه ۲۵.۵٪)
بگذریم
و اما بعد:
اینکه رشد جی دی پی و رشد جمعیت، حکم به افزایش پول می کنند بدیهی است و من هم کاملا قبول دارم.
اما اینکه این افزایش ، چطور در جامعه تزریق شود محلِ بحث است
آنها معتقدند با بهره ، این افزایش را باید در جامعه تزریق کرد و اینجاست که باید همه چیز را از پایه بررسی کرد
.
و بنده از اینجا شروع می کنم:
من افراد جامعه را به جای آنکه به تولیدکننده و مصرف کننده تقسیم کنم آنها را به فقرا و اغنیا تقسیم می کنم
و معتقدم اگر پول بین فقرا تقسیم شود حتما درنهایت به تولید و رشد جی دی پی می انجامد
و اگر به دست اغنیا برسد ممکن است به رشد جی دی پی ختم شود و یا نشود و با احتمال بسیار زیاد به تولید ختم نمی شود
دلیلش هم ساده است
فقرا بلافاصله و بلاتردید ، مجبورند که پول را صرف برطرف کردن نیازهایشان کنند و خرج می کنند و تولیدکنندگانِ کالا و خدمات ، برای به چنگ آوردن این پول ها هر طور شده ، خود را به آنها رسانده و به آنها کالا و خدمات بیشتری ارائه می کنند و بنابراین جی دی پی رشد می کند
اما وقتی پول بین اغنیا تقسیم شود آنها اول از خود می پرسند نگه داشتنش بهتر است یا خرج کردنش و از اینجا بدبختی ها شروع می شود.
و ربا (بهره) آغاز می شود.
و البته راهکار را قبلا گفته ام.
دانشمندان اقتصاد سرمایه داری چیزهای دیگری مانند "ترجیح زمانی" هم را به عنوان ریشه ی بهره گفته اند که از نظر من اینها فقط اراجیف است و فقط همان رشد تولید و رشد جمعیت ، می توانند ریشه های بهره باشند که البته بنده توزیع اضافه ی نقدینگی را با نرخ بهره قبول ندارم
و توضیح دادم
این پست " یادگاری" باشد برای دوستانی که بدنبال تحقیق برای تغییرات زیربنایی هستند
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۵۱
چرا رشد نقدینگیِ مملکت ما به رشد جی دی پی نمی انجامد؟
من فکر می کنم که
پول دادن به فقرا کمترین افزایش نقدینگی و پول دادن به اغنیا بیشترین افزایش نقدینگی را به دنبال دارد
می گویند افزایش نقدینگی در دراز مدت اصلی ترین عامل تورم است.
اما این افزایش از دو طریق انجام می شود
خلق اعتبار از هیچ
و فرایندِ بانکداری ذخیره ی جزئی
با تهیه ی دستورالعمل مناسبِ حسابرسی، میتوان مانعِ خلق اعتبار از هیچ شد(به همین سادگی)
می ماند فرایندِ بانکداری ذخیره ی جزئی .
فرایند ذخیره ی جزئی به این صورت است که مثلا دولت ۱۰۰ واحد پول به کسی می دهد
او ۲۰ واحد را خرج می کند ۸۰ واحد را پس انداز می کند
به این عبارت پس انداز می کند دقت کنید.
حالا مثلا اگر نرخ ذخیره ی قانونی ۱۰٪ باشد
بانک باید ۸واحد را نزد بانک مرکزی بگذارد و ۷۲ واحد را می تواند وام دهد و نفر بعدی و همینطور نفرات بعدی.
و بدین ترتیب که وام دادن ها زیاد شد، نقدینگی هم زیاد می شود.
در این فرایند اگر پول اولیه به دست کسانی برسد که کمترین پس انداز را انجام دهند و همه را خرج کنند بنابراین نقدینگی افزایش چشمگیری نمی کند
این خیلی مهم است که فقرا پس انداز نمی کنند
بنابراین رساندن پول اولیه به فقرا ، جنب و جوش در بازار مصرف ایجاد می کند و این یعنی رشد مصرف
رشد مصرف یعنی
هم رشد تولید
و هم رشد واردات
اما در آن زمان با مدیریت بهینه می توان سهم واردات را کم و سهم تولید را بالا برد
تاکید می کنم به عبارتِ "در آن زمان" توجه کنید.
نکته ی مهم اینست که ابتدا باید بازار مصرف را بدرستی قدرتمند کرد و سپس به سمت مدیریت واردات و تولید رفت.
اما هنگامی که پول اولیه به اغنیا داده شود آنها آن جمله ی همیشگی را با خود تکرار می کنند:
" خرجش کنم یا نکنم و پس انداز کنم؟"
و پس انداز کردن همانا و
وامهای مکرر دادن از روی آنها همانا
و افزایش شدید نقدینگی همانا
و تورم همانا.
معمولا اغنیا برای گرفتن پول اولیه ، نام خود را تولید کننده می گذارند و به این ترتیب برای خود وجهه ی دهان پر کن می سازند.
حمایت واقعی از تولید ، وجود یک بازار مصرف قدرتمند است.
چرا می گویند
مغازه باید پاخور داشته باشد
سر گذر باشد
یعنی بازار فروش خیلی مهم است
اما اغنیا می گویند پول اولیه را به ما وام بدهید چون ما تولید کننده ایم.
من نمی گویم در تولید هیچ سرمایه گذاری نکنید
اما می گویم دست مردم فقیر و عادی بدجوری خالی شده.
این یعنی
کلاغ پَر
بازار مصرف پَر .
همیشه تا بوده، جهت حرکت پول به سمت جیب اغنیا بوده است .
چرا وام ها را به فقرا نمی دهند که در این مسیر ، جی دی پی هم رشد کند.
اگر بازار مصرف قدرتمندِ آمریکا نباشد چین میتواند به تولیدش ادامه دهد؟
در سال ۲۰۰۸ بالاخره آیا این چینی ها نبودند که ۶۰۰ میلیارد دلار اوراق خزانه آمریکا را خریدند تا این بازار مصرف خراب نشود؟
آیا آمریکا پول به چین می دهد؟!
آیا آمریکا نگران سرمایه گذاری درچین است که تولید کم نشود و نیاز کشورش بی پاسخ نماند؟!
آمریکا فقط بازار مصرفش را قدرتمند می کند
فقط همین.
آنوقت تولید کننده هایی مانند چین رقابت می کنند تا این بازار را از دست ندهند.
چرا ما در درون کشور خود برای تولید کننده های خود چنین بازاری را ایجاد نکنیم؟؟
باید تا می توانیم و تا مفید است ، وام ها را به مردم فقیر بدهیم و آنها چاره ای جز خرج کردن ندارند و این یعنی ایجاد یک بازار مصرف برای تولید کننده.
البته باز تاکید می کنم بر عبارتِ:
تا می توانیم و تا مفید است
اما اگر این وام ها را با بهره بدهیم اینها به جای لذت بردن از مصرف، نابود می شوند
کسی که ۵۰۰ میلیون وام مسکن ملی به او تحمیل می کنند و در نهایت بیش از دو میلیارد از او پس می گیرند ، درست است صاحبخانه می شود اما جِر می خورد.
آیا این مصرف کننده ی جِر خورده ، قدرت دارد؟
اساسا باید یاد بگیریم که:
وام بدون بهره ای که به مردم فقیر می دهیم نه صدقه است
نه قرض الحسنه است
نه کمک به محرومان است
بلکه یکی از اقدامات مهم برای نجات سیستم اقتصادی کشور است
بنابراین وامِ بدون بهره ای که به ازدواج جوانان می دهیم ، کمک اساسی به نجات اقتصاد کشور است و ...
سال ۱۴۰۱ ، ۱۵۰۰ همت حجم نقدینگی زیاد شد.
سهم آن ۴۰ میلیون نفر که واقعا فقیرتر هستند از این عدد چقدر بود؟
تقریبا هیچ
در حالیکه باید کاملا برعکس شود.
اگر هم چیزی گرفتند باید چند برابر پس بدهند.
چرا مردم فقیر باید بیشترین مالیات را بپردازند؟
و کمترین سهم را از افزایش حجم نقدینگی داشته باشند؟
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۵۲
"از اثرات نرخ بهره"
بعضی فکر می کنند وقتی نرخ بهره زیاد باشد پول به جای اینکه به تولید بیاید در بانکها جاخشک می کند و به سرمایه گذاری برای تولید نمی رود.
اما این تنها مشکل نیست
مشکل اصلی که برای تولیدکننده پیش می آید، چیز دیگری است
وقتی بهره ی بانکی زیاد باشد گردش پول کم است و بازارِ مصرفِ این تولیدکننده ها کم رمق می شود
نه تنها کم رونق می شود بلکه از آنجا که بخش زیادی از جامعه از دسترسی به این نقدینگی محروم است بنابراین درصدِ بزرگی از جامعه از بازار مصرف کنار زده می شوند.
یعنی جمعیت واقعی به شدت کم می شوند
جمعیت الان حدود عدد ۸۷ میلیون نیست
جمعیت یک کشور در حقیقت تعداد مصرف کنندگان آن کشور هستند.
.
از نظر من جمعیت واقعی یک کشور فصل مشترک تعداد نفرات عوامل تولید و عوامل مصرف است
به نظر من ما یک جمعیت واقعی داریم یک جمعیت اسمی
جملات بالا دائم ذهن من را به خود مشغول می کنند و باید اینها به صورت توابع ریاضی نوشته شوند
جمعیت اسمی جمعیت واقعی باید ریاضی نویسی شوند نه بهره ی اسمی و بهره ی واقعی
تعداد فقرا و اغنیا باید ریاضی نویسی شوند نه عوامل تولید و عوامل مصرف
اگر از من بپرسند جمعیت واقعی ایران الان چند نفر است می گویم حداکثر می تواند ۲۰ میلیون نفر باشد
بقیه اصلا جزو بازار مصرف نیستند
اینها فقط شبیه مردم عادی هستند
اینها فقط برده هستند.
برده ها می توانند از عواملِ تولید باشند
اما نمی توانند مصرف کننده ی خوبی باشند
زیرا پول ندارند.
اگر به همین ترتیب درصدِ برده ها زیاد شود، این اقتصاد بدلیل نابودی بازار مصرف از هم می پاشد.
یادم می آید ۶ سال پیش وقتی قیمتها یک دهم الان بود لیموی ترش در شهر شیراز حدود ۸هزار تومان بود
امسال هم در فصل آبگیری به راحتی همان ۸هزار تومان فروخته می شد.
چرا ؟
زیرا مردم در مایحتاج ضروری خود درمانده اند چه برسد به اینکه آبلیمو در خانه ذخیره کنند.
یعنی برده ها دیگر از خوردن آبلیمو منصرف شده اند.
آیا باغداری که ۶ سال پیش و الان که اجناس ده برابر شده اند مجبور است به قیمت مساوی جنس خود را بفروشد ، حال خوبی دارد؟!
برده های زیادی می شناسم که پنیر را به شدت از سفره ی خود خارج کرده اند
گوشت قرمز هم همینطور
به تازگی مرغ هم همینطور
آجیل و بویژه پسته که جای خود دارد و تقریبا تمام برده ها ، از آن محرومند
اما درکنار هر خیابان امروز پسته کیلویی نیم میلیون تومان عرضه می شود.
این نوع اقتصاد برده داری در ایران واقعا نوبر است
اما بعید می دانم جهان این الگو را از ما قبول کند.
سالیان طولانی است که در آنطرف دنیا فهمیده اند:
برده ها علاوه بر آنکه می توانند با کمک به تولید به اقتصاد کمک کنند
همچنین برده ها می توانند با کمک به مصرف به پیشرفت اقتصاد کمک کنند
بنابراین شرایطی فراهم می آورند که برده ها هم جزو جمعیت مصرف کننده ها باشند.
اما ما که با برده داری مخالفیم چه کرده ایم؟
اگر هنر کنیم آنها را فقط به کمک به تولید می کشانیم.
تازه این شده یک آرزوی دور و دراز.
و هر روز حق مصرف کننده بودن را از عده ای می گیریم.
و...
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۵۳
محاسبه ی رباخواریِ بانکها در آمریکا:
این عکس مربوط به همین دقایق پیش از سایتِ" ساعت بدهی آمریکا " است
https://www.usdebtclock.org/
ربای پرداختی بانکها:
۱۶۲ ،۸۶۱ ،۶۲۱ ،۸۸۰
ربای دریافتی بانکها:
۹۳۵،۶۹۵،۶۱۱،۷۲۶
خالص ربای دریافتی در امسال:
۷۷۲،۸۳۳،۹۸۹،۸۴۶
یعنی حدود ۷۷۳ میلیارد دلار ربا گرفته اند
یعنی امسال، روزانه بیش از ۲.۱ میلیارد دلار ربا گرفتند.
اگر کسی گفت در آمریکا بهره و ربا وجود ندارد باور نکنید
۷۷۳ میلیارد دلار اندازه ی اقتصاد یک کشور نسبتا بزرگ در دنیا است. تولید ناخالص داخلی عربستان حدود ۱۱۰۰ میلیارد دلار است.
این حدود ۳٪ از نقدینگی آمریکا است .
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۵۴
منبع: سایتِ "ساعت بدهی آمریکا"
https://www.usdebtclock.org/
وام دریافتی در آمریکا:
۱۵۰هزار دلار
۱۵ ساله
(دریافت فردا-پرداخت آخر سال۲۰۳۸)
نرخ رسمی سود بانکی : ۵.۵٪
کل پرداختی:۲۲۰۶۱۳ دلار
میزان ربا: ۷۰۶۱۳ دلار
درصد کل ربا در۱۵ سال: ۴۷٪
👈نرخ تورم: ۳.۱٪ 👉
لعنت خدا بر نظام سرمایه داری که مبتنی بر ربا است
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۵۶
کلید مهم ( IK)important key
برادران و خواهران گرامی
پول ، طلا نیست
طلا ثروت است
عسل ثروت است
برنج ثروت است
پول فقط تعدادی عددِمهم است
الان در جهانی زندگی می کنیم که ثروتها
جلوی چشم ما هستند
ولی نمی توانیم آنها را برای خود برداریم.
چون توسط دیوارهای نامرئی محافظت می شوند
و پول کلید عبور از این دیوارهاست
برای رسیدن به این ثروتها.
حالا هر مقدار پولی ، شما را به سمت مقدار خاصی ثروت هدایت می کند.
سند خانه ی شما هم ذاتا بی ارزش است اما مهم است چون کلید رسیدن به ثروتِ خانه است و شما با داشتن این کلید به خانه می رسید و آن را تصاحب می کنید.
بعضی از این کلیدها(پولها) ، مشابه هستند.
خب
حالا این کلیدها(پولها) در دست مردم و بانکها و ... جابجا می شوند
در این بین
جهالت انسان متبلور شده است
و شیطان از آن استفاده می کند
و او را فریب می دهد
و آدم ها برای برای این که مدتی این کلید را به دست نفر دیگر بدهند ، کلیدهای بیشتری درخواست می کنند.
این آخر جهالت است
اینجا اصلا ثروتی جابجا نشده که مساله ی ربا موضوعیت پیدا کند
این پول ها فقط مهم هستند نه ثروت.
این پولها فقط تعدادی عدد هستند که رمز رسیدن به ثروت هستند، نه ثروت.
گفتم که سند خانه ی شما هم مثلا یک کلید است آیا اگر آن را مدتی به کسی بسپارید از او دو عدد سند می خواهید؟!
این آخر جهالت بشریت امروز است
که دهها سال است پول پشتوانه ندارد و یعنی فقط تعدادی عدد مهم است یعنی تعدادی کلید مهم است.
و انسان های جاهلِ امروز، هنوز برای دست به دست شدن آنها از یکدیگر ، کلید بیشتری میطلبند.
وظیفه ی انسان امروز آن است که از این کلیدها و تعداد آنها محافظت کند
یعنی ثروتی بدون کلید نماند
و کلیدی بدون ثروت نماند و ساخته نشود
این یعنی خلق نقدینگی باید متناسب با افزایش کالا و خدمات نهایی باشد.
وظیفه ی حاکمیت است که کلید ها را کنترل کند
و پر واضح است هر کلیدی که توسط سیستم بانکی اضافه شود متعلق به بیت المال است.
یعنی چنین بانکی که نه خصوصی می تواند باشد و نه دولتی و فقط عمومی است ، اصلا ربا در آن کاملا بی معنی است و وقتی پولی خلق می کند و ارائه می کند ، و سودی بدست می آورد این سود متعلق به تمام مردم است تاکید می کنم به تمام مردم.
پس راه مشخص است
اولا بساط بهره از بانکها باید برچیده شود زیرا بی معنی است
ثانیا فقط می توانند کارمزدی برای خدمات ناشی از محافظت از کلیدهای مردم(پول های مردم) ، دریافت کنند.
ثالثا اگر کلیدی به کسی می سپارند که ازآنِ او نیست، (یعنی وام می دهند)،این باید براساس عدالت باشد و از او هم کارمزد خدمات دریافت کنند
رابعا این عدالت در توزیعِ کلیدها، کلیاتش باید در مجلس در قانون بودجه نوشته شود و جزئیاتش در وزارتخانه های تخصصی تنظیم شود و دستورالعمل ارائه شود مانند ارائه وام مسکن ملی.
سپس هر کس که شامل این دستور العملها بود به بانک مراجعه کند و وام بگیرد نه اینکه بانکها خودسرانه تصمیم بگیرند.
**
اینکه در پست شماره ۱۲۴ گفتم پول فن آوری کنترل آینده است معنی آن اینست که پول فقط کلید است.
تمام آنچه در این کانال می خوانید براساس این تلقی از پول نوشته ام.
از این به بعد ، من این نوع تلقی از پول را ، فرضیه ی "کلید مهم" می نامم و در نوشتها برای آنکه صحبت طولانی نشود از آن استفاده می کنم.
قالو لا علم لنا الا ما علمتنا
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
May 11
شماره ۱۵۷
آمار نظام سرمایه داری مبتنی بر ربا
منبع: سایتِ ساعت بدهی آمریکا
میانگین سال ۲۰۰۸:
آپارتمان نوساز نقدی:۲۳۰۴۷۴ دلار
آپارتمان نوساز قسطی:۴۸۳۴۱۳ دلار
ربا:۱۱۰٪
تورم:۴٪
میانگین سال۲۰۲۳:
آپارتمان نوساز نقدی:۴۲۱۴۳۵ دلار
آپارتمان نوساز قسطی: ۶۶۷۷۶۸ دلار
ربا:۵۸٪
تورم:۳.۱٪
بنابراین اینکه بعضی بگویند در آمریکا خانه را بدون سود آنچنانی ، قسطی می فروشند غلط است
ضمنا در آمریکا حدود۳۵٪ مالیات می دهند و اقساط وام با اغماض حدود۳۰٪ در نظر بگیرید
.
آب و برق و گاز و تلفن و اینترنت و حمل و نقل و...، حدود۱۰٪ از حقوق را جذب می کند
بنابراین با ۲۵٪ از حقوق باید زندگی کنند
اگر درآمد را حدود۷۰۰۰ دلار فرض کنید پس برای گذران زندگی کمتر از ۱۸۰۰ دلار می ماند .
این نوع اداره ی مردم یعنی
برده داری با حق شرکت بردگان در بازار تولید و بازار مصرف
حدود ۲۰تریلیون دلار از ۳۴ تریلیون دلار بدهی آمریکا را همین وام های مسکن تشکیل می دهند و سود حاصله نصیب رباخواران می شود
۴۳،۳۹۹،۲۶۶ نفر زیر خط فقر هستند(۴۳ میلیون)
۲۷،۰۰۰،۱۴۷ نفر بدون بیمه هستند(۲۷میلیون)
۴۱،۳۵۹،۲۵۷ نفر نیازمند، کوپن دریافت غذای رایگان دریافت می کنند (۴۱میلیون)
میانگین ذخیره ی هر خانواده: ۱۱۴۹۷ دلار است کمتر از ۶ هفته.
و اگر فاصله طبقاتی را در نظر بگیرید حداقل ۸۰٪ از خانواده ها ، حداکثر برای ۲۰ روز خرج کردن، ذخیره دارند.
دوستان اینها آمار آنلاین کشور آمریکاست که خودشان در هرلحظه در سایت ِ ساعت بدهی منتشر می کنند.
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۵۸
ایران سرزمین فرار
فرار جزوِ جدایی ناپذیرِ افکار ایرانی ها شده است
و نظریه پردازان ایرانی ،برای تمام مشکلات راه حل فرار را ارائه می کنند
یکی می گوید راه حل، فرار دلاری است یعنی به هر ترتیبی شده باید از زیر بار قیمت واقعی دلار فرار کنیم ، تا بتوانیم تورم را مهار کنیم
آن دیگری می گوید فرار طلایی عالی است
ما باید طلا بریزیم در بازار تا از زیر بار قیمت اصلی طلا فرار کنیم
آن دیگری فرار هزینه ای را راه حل می داند می گوید مواد اولیه را به داخلی ها تا می توانیم ارزان بفروشیم تا هزینه ی آنها زیاد نشود و چقدر این راه حل را مقدس می داند که از هزینه های واقعی فرار کنیم
و فرار مالیاتی که مانند نماز خواندن و حتی بیشتر مقدس شده است.
حتی مردم هم فرار کاری را دوست دارند و تا مجبور نشوند کارشان را به درستی انجام نمی دهند
درگذشته فرار جغرافیایی هم مرسوم بود که تا بیگانه ای نگاه چپ می کرد ایرانیان پابه فرار می گذاشتند و مرزهای ایران از دست می رفت و یکبار که امام راحل، زیر بار نرفت ، فرار جغرافیایی از بین رفت و همه در برابر حفظ مرزهای جغرافیایی احساس مسوولیت می کنند و چقدر زیباست این احساس .
مغزت را بردار و فرار کن
سرمایه ات را بردار و از کشور فرار کن و ...
تا تقّی به توقی می خورد روانشناس می گوید شما به درد هم نمی خورید و باید از هم جدا شوید و سعادت شما در فرار از مسوولیت زن بودن و شوهر بودن است.
موارد فراوان است و ادامه نمی دهم و خلاصه می گویم ایران سرزمین فرار از مسوولیت ها است.
یکبار امتحان نمی کنیم که شاید اگر فرار نکنیم این سگی که دنبال ما گذاشته ، کاری به کارمان نداشته باشد و اصلا زورش به ما نمی رسد.
حالا این وسط در اقتصاد یک عده پیدا شدند که دچار افراط آن هم به ضرر فقرا شدند که می گویند هرچه بدبختی می کشیم از فرار کردن از پرداخت هزینه های واقعی است ای مردم ما گران می کنیم شما فرار نکنید مطمئن باشید همه چیز درست می شود و فرضیه ی گران کن گران کن را راه حل می دانند بعد هم که شکست می خورند می گویند مگر چاره ی دیگری هم داشتیم؟!
من فقط نمی دانم ایشان چرا همه ی فرارها را ول کرده اند و چسبیده اند به فرضیه ی تسلیمِ هزینه ای .؟!
برادران و خواهران گرامی این کاملا درست است که باید فرار از مسوولیت ها را کنار بگذاریم و تنها راه حل همین است
اما مسوولیت پذیری هم آداب دارد
نمی توان بار بزرگی را بر دوش بچه ای گذاشت و به او گفت که برو .
خب نمی تواند و له می شود.
جامعه ی ما مسوولیت پذیر نیست
باید با مالیات خرج دولت را بدهد اما نمی دهد
البته میدهند اما ضعیفتر ها می دهند که این کفاف خرجِ حکومت را نمی دهد.
بنابراین دولت هم به ترتیبی به سیستم بانکی می فشارد و او را مجبور به خلق پول می کند تا خرجش را در بیاورد
بانک هم مدام افزایش نقدینگی می دهد و این منجر به تورم می شود.
بانک که منتظر همین فرصت ها است تا می بیند آب گل آلود شده است تا می تواند به طرق مختلف منجمله افزایش نرخ بهره (ربای ابلهانه) و خلق اعتبار از هیچ و افزایش پایه پولی و کاهش نرخ ذخیره قانونی، به خلق بیشتر نقدینگی می پردازد و این خلقیات جدید را به خودی ها تقدیم می کند.
به نظر من که طبق عرف دنیا هم هست، از بین تمام فرارها اگر به فرار مالیاتی پرداخته شود می توان زمینه ی کنترل درست نقدینگی را از به وجود آورد
و در ادامه تورمی وجود نخواهد داشت که نیاز به تسلیم هزینه ای یا فرار هزینه ای یا تسلیم دلاری یا فرار دلاری داشته باشیم
راه حلِ اصلاح نظام مالیاتی و جلوگیری از فرار مالیاتی هم آدابی دارد که به تفصیل در همین کانال در موردش نوشته ام.
البته عده ای هم هستند و می گویند حالا که سر گردنه، سیستم بانکی است ، آنجا می ایستیم و با دکمه ها خلق نقدینگی را کنترل می کنیم
من می گویم اگر زورتان می رسد بکنید ولی حواستون باشد که چماق دولت بالای سرتان است فردا که پول کم آورد همین چماق را بر سرتان می زند و سیستم بانکی را دوباره به خلق نقدینگیِ بیشتر وامی دارد و آرزوی از بین بردن نرخ بهره را به دلمان می گذارد
بهتر است همزمان به اصلاح نظام مالیاتی بپردازیم تا از شر این چماق در امان باشیم.
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۵۹
ایالت نوادا (غرب آمریکا):
جمعیت : ۳.۲ میلیون نفر( ۶۰٪ از استان اصفهان) حدود ۱٪ از آمریکا.
مساحت: ۲۸۶ هزار کیلومتر مربع(استان اصفهان و سیستان بلوچستان)
جی دی پی:۲۲۳ میلیارد دلار(حدود ایران)
دریافت کوپن غذای رایگان: ۵۲۳ هزار نفر
سفید پوست: ۶۰٪
آب و هوا: تابستان گرم و خشک و زمستان سرد و اغلب آفتابی و کم آب
مرکز : کارسون سیتی
شهر معروف: لاس وگاس
هزینه زندگی: حدود۳۰هزار دلار در سال
درآمد پزشکان معمولی: حدود ۱۵۰ هزار دلار
درامد گارسون: حدود۲۵ هزار دلار
مالیات بر درآمد: صفر
مالیات بر فروش : معمولا حدود ۷٪ مالیات بر فروش می پردازند
مالیات محلی: هم می پردازند
و به این ترتیب خرجی حکومت در این ایالت بدست می آید.
کل مالیات : حدود ۲۷ میلیارد دلار
==================
پستهای ۱۳۴ و ۱۳۶ و ۱۴۰ و ۱۴۲ و ۱۴۵ و ۱۴۷ و ۱۴۸ به وضوح توضیح داده ام که شیوه ی مالیات گرفتن باید از مالیات بر درآمد به مالیات از فروش تغییر کند
ما باید خوبی های طرف مقابل را در خود جمع کنیم تا بتوانیم بدیها را کنار بگذاریم.
آرزوی صفر کردن نرخ بهره و مهار تورم به صورت اصولی و پایدار بدون تغییر شیوه ی مالیات دهی امکان ندارد .
دوستان آنچه در پستهای مکرر در باب سازمان امور مالیاتی گفتم ، حاصل بررسی های دقیق است.
ایالت های آلاسکا، فلوریدا، نوادا، نیوهامپشایر،داکوتای جنوبی،تکزاس ، واشنگتن و وایومینگ، مالیات بردرآمد ندارند.
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره 160
اگر چه جدول بالا تفکر این حقیر است اما:
بدون هر پیشوند و پسوندی ، هر اقتصاددانی که معتقد به نرخ بهره ی صفر باشد ، حضورش در هر منصبی یک نعمت است و برعکس.
و هرکسی که در عمرش حتی یکبار موافق بالا بردن نرخ بهره بوده باشد شایستگی هیچ منصبی را ندارد مگر آنکه رسما و برای همیشه توبه کرده باشد.
و تایید صلاحیت کسی که بخواهد بدون موضع گیری در مورد نرخ بهره ، وارد مجلس شورای اسلامی شود ، اشتباه است.
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۶۱
کاسه رود جایی که قدح برگردد
این چه معنایی در ذهن شما متواتر می کند؟
این یعنی نزول خواری در فرهنگ ایرانیان جا افتاده است.
شما وقتی صحبت از صفر کردن نرخ بهره می کنید در واقع صحبت از تغییر فرهنگ بدِ یک نژاد می کنید
این ضرب المثل به ما گوشزد می کند که نژاد ایرانی تا چه حد رباخوار است.
عده ای دنبال صفر کردن تدریجی نرخ بهره هستند
این یعنی کاسه هر بار که رود جایی قدح کم ارزشتری برگردد تا یواش یواش یاد بگیریم که:
کاسه هر جا برود ،کاسه بر می گردد.
اما واقعیتی که در عمل اتفاق می افتد چیز دیگری است
شما هر بار که کاسه را فرستادی و قدح برگشت ، روح کاسه فرستادن و قدح پس گرفتن را در خود تقویت می کنید
کسانی که می گویند به تدریج نرخ بهره را باید کم کنیم اصلا متوجه نیستند در مورد چه چیزی صحبت می کنند
فکر می کنند فقط با تعدادی عدد سر و کار دارند.
که هر جور دلشان خواست با آن بازی کنند و در آخر ، امور را اصلاح کنند
اما نمی دانند که هر بار که ریالی را نزول می گیرند با شدت بیشتری در این باتلاق فرو می روند و بیرون آمدن کار بسیار سخت تری خواهد بود.
شما وقتی وام می گیرید و برای پس دادن ربای آن دائما در حال تلاش هستید و آن تلاش را مقدس می شمارید چون می پندارید در جهت آسایش خانواده زحمت می کشید و حتی فکر می کنید اگر در حین کار ، اتفاقی افتاد و مردید ، شهید در راه خدا محسوب می شوید چون در حال تلاش برای معاش خانواده هستید.
بنابراین رباخواری را در ضمیر ناخودآگاه خودتان و اهل بیت تان را می توانید تا حد شهادت هم بالا ببرید.
باید نرخ بهره به یکباره صفر شود تا همگان بفهمند خرده فرهنگِ
" آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت"
بر خرده فرهنگ زشت و قدرتمندِ
"کاسه رود جایی که قدح برگردد"
می تواند پیروز شود.
اما دولتها که از چاپ پول، امور را خود را گذرانده اند، بزرگترین ضربه را به نرخ بهره ی صفر خواهند زد و راهش اینست با اصلاح نظام مالیاتی دولت را تامین مالی کنیم تا در نهایت، نرخ بهره ی صفر ، از شر او در امان بماند. و راه حل مالیات گزنده بر سوداگری با هدف منع سوداگری ، اگرچه بدیهی است و در تمام دنیا هم رواج دارد اما اصلا کافی نیست و نظام مالیاتی باید به طور ساختاری از مالیات بر درآمد به مالیات از تراکنش تغییر مسیر بدهد که البته در مورد آن بسیار گفته ام و خواهم گفت.
اینکه عده ای دائما تورم ناشی از نرخ بهره ی صفر را بهانه می کنند باید بدانند در شیوه ی مالیات دهی بر اساس مقدار تراکنش ، هر تورمی معادل خواهد بود با درآمد مالیاتیِ هنگفت، که به راحتی می تواند آثار تورمی را از بین ببرد.
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۶۲
بوسه ی عاشقانه یا مالیات گزنده
نسخه ی مالیات بر خانه در آمریکا:
شما وقتی نمی توانید سالیانه کمی کمتر از ۱٪ از قیمت منزلتان را به عنوان مالیات پرداخت کنید ، غلط می کنید خانه می خرید
این یعنی اینکه اگر خانه ی شما ۱۰ میلیارد تومان می ارزد سالیانه باید بین ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان مالیات بدهید
این هزینه ی داشتن خانه است
نسخه ی بنده:
با توجه به اینکه اکثر مردم ایران که دارای خانه هستند ، توانایی پرداخت سالیانه ی چنین مبلغی ندارند
در طرح صفر کردن نرخ بهره پیشنهاد کردم که فقط در موقع فروش درصدی از فروش را پرداخت کنند و این عدد، همگانی و یکتا و حداکثر ۱۰٪ باشد.
به این ترتیب هم جلوگیری از سفته بازی در ملک کرده ایم
هم فقط کسانی به دنبال خرید ملک خواهند رفت که نیاز واقعی دارند و در ادامه به راحتی نخواهند فروخت زیرا باید مالیات بپردازند.
و هم درآمد مالیاتی دولتها را تضمین می کنیم و فرار مالیاتی بی معنی می شود
در این لینک آدرس پستهایی که در مورد مالیات از تراکنش نوشتم موجود است و در آن پست ها ارتباط با نرخ بهره توضیح داده شده است
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda/208
در حال حاضر در آمریکا حدود ۱٪ سالیانه می پردازند که می شود ۱۰ در هزار
در ایران فقط خانه های بالای بیست میلیارد تومان آنهم به مازاد آن ۲ در هزار است
تازه تبصره برای ندادن هم دارد.
مثلا اگر خانه ی شما ۲۱ میلیارد باشد سالی ۲میلیون تومان طبق قانون جدید باید بپردازید
اما همین ملک در آمریکا حدود ۲۰۰ میلیون در سال باید بپردازد
حالا باز به آمریکا بگویید سرمایه داری و به ایران بگوئید نظام حامی فقرا.
معلوم است در ایران فاصله طبقاتی بیداد خواهد کرد.
حالا عده ای صحبت از مالیات گزنده در فروش های مکرر، برای منع سوداگری می کنند
باید به ایشان گفت
آنچه شما تحت عنوان مالیات گزنده عنوان می کنید بوسه ی عاشقانه است نه مالیات گزنده
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۶۳
🔻 ۱) آیا انسان یکباره زناکار و یا آدمکش می شود؟
ابتدا چشمانش ناپاک می شود و سپس کارهای بد دیگری می کند و در نهایت، زمانی فرا می رسد که زنا می کند
والله محال است بدون گذراندن مقدمات انسان زنا کند.
از تمام گناهان بدتر ، گناه ربا است.
چطور ممکن است انسان به یکباره به بزرگترین گناه آغشته شود؟؟؟؟!!!!!!
🔻۲) حالا اگر به زناکار بگوئیم این گناه را نکن و او گوش کند داستانِ زنا تمام می شود؟!
خیر تا وقتی چشمان هیز داشته باشد حتما باز برمیگردد و زنا می کند
حالا جامعه ایران به شکل بیسابقه ای در تاریخ، دچار گناه ربا شده است
بعضی فکر می کنند اگر فردا صبح نرخ بهره صفر شود دیگر همه چیز درست می شود
خیر عزیزان اینطور نیست
البته باید فردا صبح نرخ صفر شود و شکی در آن نیست
و کسانی که می گویند به تدریج باید صفر شود مانند این است که بگویند یواش یواش زنا را کنار بگذارید
بنابراین بحثی در یکباره صفر کردن نرخ بهره نمی ماند
بحث اصلی آن است که
اگر زناکار را دوباره در معرض مقدمات قرار دهیم باز به زنا کردن برمی گردد
رباکار هم اگر باز در معرض مقدمات باشد باز به ربا بر می گردد
اما بعضی می گویند نرخ بهره که صفر شد همه چیز درست می شود
به نظر من این سخنِ خردمندانه ای نیست
جامعه ایران و بویژه دولتها ابتدا به مفتخوری پول نفت اقدام کردند
تنبلی رواج بافت
اسراف زیاد شد
انصاف فراموش شد
مسوولیت های جامعه در قبال حاکمیت فراموش شد
کشور ایران مقدمات را طی کرد وسپس وارد گناه اصلی شد و رباکار شد
و مملکتداری ربوی نهادینه شد.
حالا کسانی می گویند نرخ بهره را که صفر کردید درهای بهشت باز می شود
خیر به نظر من اصلا اینطور نیست
همچنانکه یک زناکار باید سریعا و بدون لحظه ای درنگ از زنا دست بردارد، ریاکار هم باید بدون لحظه ای درنگ ربا را کنار بگذارد
اما او اگر مقدمات زنا را کنار نگذارد( مثلا چشمچرانی کند) ، بدون تردید دوباره به سمت زنا برمی گردد و رباکارِ توبه کرده هم اگر آن مقدمات را کنار نگذارد دوباره به ربا روی می آورد.
و این حرف که می گویند
فقط ربا را کنار بگذارید و نرخ بهره را صفر کنید تا تمام امور اصلاح شود ، کاملا خلاف عقل من است.
حالا بعد از صفر کردن نرخ بهره چه کنیم تا دوباره دچار این سرطان نشویم؟
به نظر من اصلاح نظام مالیاتی به شیوه ای که بارها قبلا توضیح دادم چاره ی کار است
درآنصورت است که
تنبلی ها از بین می رود
اسراف از بین می رود
مفتخوری دولتها از پول نفت را می توان مانع شد
و جامعه با دادن مالیات می فهمد وقتی دولت تشکیل می دهند باید خرجی او را هم بدهند و بنابراین مسوولیت پذیر می شوند
اینچنین جامعه ای احتمال برگشتش به سمت ربا خیلی کم می شود
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره۱۶۴
مالیات بیشتر یا عدالت مالیاتی؟
این روزها می بینیم عنوان می شود در سال آینده درآمدهای مالیاتی مثلا ۱.۵ برابر می شوند آیا این راهگشاست؟
🔻خیر زیرا افزایش درآمدهای مالیاتی در حضور افزایش نقدینگی خنثی می شود.
به این ترتیب است که افزایش نقدینگی در یک جریان مدور، تورم ایجاد می کند و مخارج دولت زیاد می شود و مالیاتی که زیاد می شود، جوابگوی مخارج جدید نیست و دوباره دولت بانکها را مجبور به افزایش نقدینگی می کند و این چرخه ادامه پیدا می کند. در وسطِ این چرخه، بانکها مارمولک بازی های عجیبی هم می کنند.
چه باید کرد؟
🔹مالیاتِ بیشتر، دو شرط باید داشته باشد:
🔹اولا حجم نقدینگی بایدکنترل شده باشد( همان داستان نرخ بهره ی صفر و جلوگیری از خلق اعتبارهای هیچِ بیضابطه)
🔹ثانیا مالیات بیشتر باید بوسیله جلوگیری از فرار مالیاتی تامین شود نه فشار بیشتر بر مردم ضعیف.
دو مورد بالا شروط عدالت مالیاتی هستند.
وگرنه مالیات گرفته شده ، تلف می شود
اما نسخه ی بومی جلوگیری از فرار مالیاتی چیست ؟
پرهیز از هر گونه مالیات بردرآمد و ... و توجه به گرفتن مالیات از تراکنش از گیرنده (که به نظر من این نسخه ی بومی شده ی مالیات از فروش در بسیار از نقاط دنیا است) می باشد
که شیوه ی اجرای آن هم قبلا به طور کامل نوشته ام
که بر مبنای حذف پول نقد استوار شده است.
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda/177
در لینک بالا و آدرسهای درون آن جزییات بیشتر وجود دارد
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۶۵
تغییر مالیات بر درآمد به مالیات از تراکنش
🔹این تصویر بالا، مالیات بر اصناف است
🔹مثال: میوه فروشی که روزانه ۱۰ میلیون تومان خرید می کند و ۲۵٪ گرانتر می فروشد و مثلا هزینه هایش ۵٪ باشد طبق قوانین فعلی چقدرباید مالیات بدهد؟
خرید روزانه:۱۰ میلیون
فروش روزانه: ۱۲.۵ میلیون
هزینه ها غیرازمالیات: ۰.۵ میلیون
سود روزانه بدون مالیات: ۲میلیون
سود سالانه: ۷۳۰ میلیون
محاسبه مالیات سالانه:
۷۳۰=۵۰+۵۰+۵۰+۵۸۰
مالیات=
(۵۰×۰٪)+(۵۰×۱۵٪)+(۵۰×۲۰٪)+(۵۸۰×۲۵٪)
=۰ + ۷.۵ + ۱۰ +۱۴۵=۱۶۲.۵
مالیات سالانه=۱۶۲.۵
مالیات روزانه=۴۴۵.۲ هزار تومان
مالیات بر فروش=حدود ۳.۶٪
🔻در واقعیت خلاف می کنند و سود بیشتری روی اجناسشان می کشند و باید مالیات بسیار بیشتری بدهند اما هیچکدام هرگز چنین مالیاتهایی نداده اند
کافیست از ایشان بپرسید که می دهند یانه؟
از شما می خندند و سپس کتک مفصلی می خورید
✅حرف من اینست این ۳.۶٪ را بلافاصله از تراکنش های انجام شده کم کنید
من با محاسبه ی اصناف مختلف به عدد حداقل ۴٪ رسیدم.
حالا آیا با این ۴٪ مالیات به بالا از تراکنش، چه وضعی پیدا می کنیم
یا قانون مالیات بر اصناف را پاره کنید و دور بریزید
یا اگر واقعا می خواهید آن درآمد را به خزانه ی دولت وارد کنید ، شیوه ی گرفتنش را آنطور که عرض کردم تغییر دهید تا اجرایی باشد
اینکه ارتباط مالیات با نظام بانکی و نرخ بهره چیست را بارها توضیح داده ام
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۶۶
رابطه ی علّیت یا رابطه ی همبستگی بین نرخ بهره و تورم برقرار است؟
و تاثیر این موضوع بر پذیرش یا عدم پذیرش نرخ بهره ی حقیقی چیست؟
در اقتصاد سرمایه داری، یک ساختاری را تهیه می کنند و در آن ، هرگاه تورم به وجود آمد با سیاستهای انقباضی دولت و سیستم بانکی ، آن را مهار می کنند.
و همینطور برعکس .
سیاستهای انقباضی دولت عبارتند از :
افزایش مالیات و کم کردن هزینه ها
سیاستهای انقباضی سیستم بانکی هم عبارت است از:
گردشِ کمترِ پول، که با افزایش نرخ بهره و کاهش ذخائر بانک مرکزی به این هدف می رسند
بنابراین تا اینجای داستان در اقتصاد سرمایه داری ، نرخ بهره نمی تواند علت تورم باشد.
بلکه فقط یک همبستگی بین نرخ بهره و تورم وجود دارد .
اما این تمام ماجرا نیست
اما از طرفی نرخ بهره برای سیستم بانکی، سود می آورد .
اگرچه به ظاهر این عدد یکی دو درصد بیشتر نیست اما در گذر سالیان، همینها روی هم جمع شده اند و مقدار زیادی از نقدینگی کشورها را متعلق به خود کرده است آنوقت با در اختیار داشتن این سودها و خرج نشدن اینها برای منافع عمومی، کشورها در فرایندهایی دچار کسری تجاری و کسری حساب سرمایه می شوند و این موضوع به تورم می انجامد.
بنابراین نرخ بهره در چرخه اولیه آن اقتصادها علت تورم نیست اما سود ناشی از انباشت نامتقارن ثروت در نزد بانکها ، کشورها را دچار کسری های مختلف کرده و این به تورم می انجامد
نمودارهای آمریکا در موارد حساب سرمایه و تراز تجاری در پس از انقلاب ایران تاییدی بر گفتار فوق است
در این ۴۵ سال حجم نقدینگی و رشد اقتصادی حدود ۱۰ برابر شده اند. و طبق نظریه مقداری پول ، نباید هیچ تورمی را تجربه کرده باشند. اما آنها دچار تورم شده اند و مثلا دلار دربرابر فرانک سوییس ریزش داشته است .
همانطور که شرح دادم، ریشه ی این تورم ، نرخ بهره است اما باز تاکید می کنم که این تورم از آن جهت است که سودی ناعادلانه نصیب بانکداران کرده است و این توزیع ناعادلانه ی نقدینگی که به نفع بانکداران اتفاق افتاده دریای آرام و ثابتِ حجم نقدینگی در برابرِ رشد جی دی پی را ، هر از گاهی به تلاطم واداشته و این تلاطم در برخورد با موارد مختلف تورم در آن موارد ایجاد کرده است.
خب در ایران چطور؟
در ایران داستان تورم کاملا متفاوت است.
داستان نرخ بهره کاملا متفاوت است
تفاوت ها عبارتند از:
در ایران افزایش حجم نقدینگی هیچ تناسبی با رشد جی دی پی ندارد
بالا بردن نرخ بهره اصلا در توانایی بانکها نیست و مجبور می شوند برای پرداخت سود سپرده گذاران، خلق نقدینگی کنند.و این ایجاد تورم می کند و یا به نوعی سفته بازی می کنند و ایجاد تورم می کنند.
دقت کنید که سود بانکها در کشوری مانند آمریکا یک سود واقعی است که ناشی از هماهنگی کامل با رشد جی دی پی بودن، است اما بخش قابل توجه ای از سودِ این رشد را بانکداران نصیب خود می کنند و سودی که به سپرده گذار پرداخت می کنند اگر چه ۱۰۰٪ ربا است اما واقعی است و بانکی که نتواند بدهد در نهایت به سرعت ورشکست می شود و تمام.
نتیجه اینکه ما در ایران:
۱) ابتدا باید در فرآیندهایی رشد جی دی پی و رشد نقدینگی را متناسب کنیم(با جزئیات مربوط به خودش که عمده ی آن بر می گردد به نرخ بهره ی صفر و ممانعت از خلق اعتبار از هیچِ بیضابطه و اصلاح همزمان نظام مالیاتی)
۲) سپس باید بدانیم که این تمام نقشه ی راه نیست.
و باید بانکها را از حالت دولتی و غیر دولتی به بانک عمومی تبدیل کنیم که سود آنها متعلق به تمام مردم کشور باشد مانند چاه های نفت.
و اگر در همان مرحله ی شماره ۱ متوقف شویم در بهترین حالت به سرنوشتِ اقتصادهای سرمایه داری می رسیم .
با دانستن مطالب فوق ، دیگر کاملا بدیهی است که دفاع از نرخ بهره ی حقیقی یک اشتباه فاحش است.
خوارج می گویند:
نرخ بهره اسمی بانکها باید برابر باشد با:
نرخ تورم + نرخ بهره ی حقیقی
و می گویند ما با ربا مخالفیم و معتقدیم نرخ بهره ی حقیقی باید صفر شود
اما این به این معنی است که
نرخ بهره ی اسمی بانکها باید اندازه ی تورم باشد
بنابر آنچه گفته شد اساس پرداختن و دفاع از نرخ بهره ی حقیقیِ صفر، بر این مطلب استوار است که تورم، مستقل از نرخ بهره به وجود آمده است و بنابراین مثلا بانکها در هنگام دادن سود به سپرده گذار مجاز هستند که به اندازه ی تورم سود اسمی بدهند
و البته در بالا نشان دادم که غلط است.
هرچند اگر بر فرض محال هم چنین چیزی واقعیت داشت که ندارد، باز هم دادنِ سود به سپرده گذار شامل مشکلات ذهنی بسیار است. که دیگر به این قسمت نمی پردازم.
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۶۷
نرخ سود سپرده ها چقدر در افزایش حجم نقدینگی موثر است؟
🔹حجم نقدینگی در دوران جناب رئیسی تا کنون(بهمن۱۴۰۲) از حدود ۳۷۰۰ همت به بیش از ۷۴۰۰ همت رسیده است
یعنی بیش از دوبرابر .
همه ی این ۳۷۰۰ همت که زیاد شده است، مستقیما مربوط به سود سپرده ها نبوده است
و نرخ سود سپرده ،کمتر از ۱۰۰۰ همت در افزایش نقدینگی تاثیر داشته است.
🔹با توجه به اینکه الان وضعیت دارایی های خارجی بانک مرکزی از اول دوره ی جناب رئیسی بیشتر است، خلق اعتبار از هیچِبیضابطه و رشد پایه پولی ،علتِ بقیه ی رشدِ حجم نقدینگی بوده است
البته آن رشد پایه پولی منظورم است که ربطی به اضافه برداشت بانکها به جهت پرداخت سود سپرده ها ، نداشته است
🔹من در این لینک میزان خلق اعتبار به خاطر سود بانکی را در سال ۱۴۰۱ حساب کرده ام:
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda/119
🔻اگر همین الان نرخ سود سپرده ها را صفر کنیم حداکثر ،جلوی افزایش حجم نقدینگی را به اندازه ی یک سوم ، گرفته ایم.
🔻در هنگام صفر کردن نرخ بهره باید مواظب بود که:
باید تورم از بین برود
اما همچنان افزایش نقدینگی خواهیم داشت
و این تورم زا است
🔻ضمن اینکه اگر به ترتیبی توانستیم جلوی عوامل دیگرِ موثر در رشد نقدینگی را گرفتیم ، باید حواسمان به اصلاح ساختار توزیع سود سیستم بانکی کرد که به آفات نظام سرمایه داریِ متداول دچار نشویم که در لینک زیر به آن اشاره کرده ام: https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda/216
✅راهکار "فشارِدکمه ای" برای جلوگیری از افزایش حجم نقدینگی باید همراه اصلاح سازمان مالیاتی باشد تا کنترل حجم نقدینگی ماندگار باشد که در لینک زیر به آن پرداخته ام:
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda/213
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۶۸
درآمدها:۱۴۹۶ همت
واگذاری داراییهای سرمایه ای: ۶۴۷ همت
واگذاری دارایی های مالی: ۳۱۹ همت
جمع منابع عمومی:۲۴۶۲ همت
**
دارایی های سرمایه ای: عمده ی این مورد، فروش منابع نفتی و میعانات آن است
فروش داخلی که عموما صرف اینجا نمی شود
فروش خارجی با ارزهای خارجی است اما دولت باید آنها را به ریال تبدیل کند و ۶۴۷ همت، ریال به دست آورد .
این فرآیند که حدود ۱۳ میلیارد دلار است
آیا می تواند بدون چاپ پول توسط سیستم بانکی از متقاضیان ارزها ، اینها را تامین کند
در گذشته که نتوانسته است
پس سیستم بانکی درگیر خلق نقدینگی می شود و ادامه ی داستان.
**
واگذاری دارایی های مالی:
معمولا مربوط می شود به فروش اوراق دولتی و اسلامی!
این ۳۱۹ همت را اگر بخواهد بدون سود عرضه کند که کسی نمی خرد بنابراین با نرخ بهره ی حدود سیستم بانکی عرضه خواهد کرد.
آنوقت سودش را از کجا می خواهد تامین کند و بدهد.
واقعیت اینست که این اوراق در نهایت سر از سیستم بانکی در می آورند و با واسطه تبدیل به بدهی دولت و یا شرکتهای دولتی به سیستم بانکی می شود و در نهایت چون نخواهد توانست بازپرداخت خوبی کند برای پوشش اینها ، دوباره اوراق جدید منتشر خواهد کرد.
در واقع ما دو نوع واحد پول در ایران داریم
ریال و اوراق دولتی
که هم با خلق نقدینگی روبرو هستیم
و هم با خلق اوراق دولتی.
و هر دو به درگیر ربا هستند
✅ من برای جلوگیری از این مشکلها، طرح اصلاح نظام مالیاتی را به همراه کنترل خلق نقدینگی نوشتم تا اصلا احتیاج به واگذاری دارایی های سرمایه ای و دارایی های مالی نداشته باشد.
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۶۹
پرداخت سود ۳۰ درصدی به گواهی سپرده خاص در بانکها/ اطلاعیه بانک مرکزی
https://www.arshehonline.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-121/124366-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D8%B5%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B5-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2%DB%8C
*****************************
😞 می فرمایند:
مردم پول بیاورید و این اوراق را بخرید که این اوراق مربوط به فعالیت شرکت های تولیدی خواهد بود و حداقل ۳۰٪ سود دارد و بقیه ی سود را هم بعدا حساب می کنند و تقدیم می کنند. ولی ما(بانک مرکزی) ۳۰٪ را تضمین می کنیم.
🔹 وقتی می گویم حداکثر ۱۰٪ از فروش را به عنوان مالیات بگیرید و تمام مالیات ها را کنسل کنید، بعضی می گویند خیلی زیاد است و اینهمه درآمد وجود ندارد.
ولی در این طرحشان مدعی هستند که حداقل ۳۰٪ سودآوری دارند
و ادعای پی به ایِ حدود ۳ می کنند چطور ممکن است با این ادعا از عهده ی آن نوع مالیات بر نیایند
🔻مرزهای بی پایان حماقت🖕
✅ طرح بنده با ۱۰٪ از گیرنده ی تراکنش، ایران را بهشت فقرا می کند و تورم و ربا را از بین می برد.
✅ ربای بیش از ۳۰ درصدی یا مالیات از تراکنشِ حداکثر ۱۰ درصدی؟
انتخاب با شما
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda
شماره ۱۷۰
تراز کردن یک ترازو به دو طریق امکان دارد:
۱) یا باید در مجموع کفه ی سبک را سنگین کرد
در این روش عملا با افزایش سر مایه های کذایی ، داراییهای بانکها مجددا قیمت گذاری می شوند و قیمتهای بالاتر به آن نسبت می دهند و آن را تراز می کنند و عملا بزرگ شدن بانک را تایید می کنند و بنگاهداری بانکها را تکمیل می کند و ...
۲) یا باید در مجموع کفه ی سنگین را سبک کرد در این روش مثلا بخشی از املاک بانک را با سپرده های دانه درشت معاوضه می کنند و سمت بدهی ها را در ترازنامه کاهش می دهند( سپرده ها بدهی بانک ها هستند)
به این ترتیب بانک متخلف را کوچک می کنیم و تراز می کنیم
و چون با محو نقدینگی همراه است اثر ضد تورمی آن لذت بخش است
و چون بانک مجبور می شود املاکش را به سپرده هایش بفروشد پس عملا جلو بنگاهداری بانکها را گرفته ایم.
اما متاسفانه این رویه ی دوم در دستور کار دولت و وزیر اقتصاد نیست
@HoseinEsmaili313
https://eitaa.com/RebaJangBaKhoda