eitaa logo
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
509 دنبال‌کننده
99 عکس
15 ویدیو
16 فایل
دردنوشت ها و دل نوشته های سید مصطفی مدرس مسیر ارتباطی: @Sammmostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
مسئله‌ی تفکر هم مسئله‌ی اساسی و مهمی است؛ مخصوص پیغمبر ما هم نیست؛ همه‌ی پیامبران مبعوث شدند تا در بشر نیروی خرد را، نیروی تفکر را احیاء کنند. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در خطبه‌ی نهج‌البلاغه میفرماید: «لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکّروهم منسیّ نعمته... و یثیروا لهم دفائن العقول»؛ پیغمبران مبعوث شدند تا دفینه‌ها و گنجینه‌های خرد را در دل و باطن انسانها برآشوبند، آنها را استخراج کنند. ما آحاد بشر، برای اندیشیدن، استعداد عظیمی در خود نهفته داریم. وقتی فکر نمیکنیم، وقتی مطالعه نمیکنیم، وقتی در آیات الهی تدبر نمیکنیم، وقتی در تاریخ خود، در گذشته‌ی خود، در قضایای گوناگونی که برای بشریت پیش آمده است، در گرفتاری‌های گذشته، در عوامل پیروزی بزرگ برای ملتها، تدبر نمیکنیم، از آن گنجینه‌ی معنوی که خدا در ما قرار داده است، محروم میمانیم؛ «و یذکّروهم منسیّ نعمته... و یثیروا لهم دفائن العقول». ۱۳۹۱/۰۳/۲۹ 💢لبّ کلام: کوتاه سخن آنکه نصرت امام و ولیّ خردمند تنها از جانب یک امت فکور و خردمند میسر است.💢 🔰پرده دوم: کدام تفکر و اندیشه؟! از آنجا که انقلاب اسلامی ادامه و استمرار نهضت توحیدی انبیاء الوالعزم می باشد، ما انقلاب را چیزی جز بندگی گسترده الهی نباید بدانیم. انقلاب را یک بنده ی خدا و یک مرد الهی رقم زد و چیزی جز بسط توحید نمی خواست. هر چند در این میانه جریانهای لیبرال و توسعه گرا و تکنوکرات نیز هستند که قله آمالشان را ژاپن یا مالزی اسلامی قلمداد کرده اند و یا آنکه خواسته اند سوار بر قطار حرکت جهانی به سردمداری کد خداشوند!!! اینان نیز چون شمار بی شمار یارانی که امام را نفهمیدند با دریافت ضعیف و بدبخت از توحید گمان کردن عبور از شعار توحید راه رسیدن به پیشرفت و حل مشکلات ریز و درشت کشور است. ما بایستی به ذهن خود رسیدگی کنیم که کدام توحید بوده و هست که رهبران این انقلاب مدام شعارش را می‌دهند و کدام انقلابی‌گری است که مطالبه ایشان است. ما به دنبال انقلابی‌گری به چنین معنایی(بسط توحید) هستیم. موسس کبیر انقلاب، امام خمینی ره، همانند انبیاء و اوصیاء چیزی جز اعتلای کلمه توحید نمیخواست. توحید ابعاد گوناگونی دارد برای تمام ساحات فردی، اجتماعی، تاریخی و تمدنی بشر سخن دارد. در مکتب امام بین انقلابی‌گری و قیام بر سر سجاده فرقی نیست؛ هر دو تنهای تنها بندگی خداست. البته آن قیام اجتماعی امتداد این قیام فردیست و نیز این قیام معنوی روح و روشنایی بخش به آن شورها و حماسه های عزیز تاریخ ساز است. راستی کدام حماسه شررانگیزتر و غیرت زاتر از بانگ قدسی «الله اکبر» است؟! در مکتب امام درد الهی با درد انقلاب از جنس واحد و ارزش یکسان برخوردار است، اصلا یکی است. همانگونه که در بعثت نبیّ اکرم لبّ مطلب عبارتست از توحید، در انقلاب اسلامی نیز این چنین است. توحید به معنای این نیست که عقیده پیدا کنید که خدا یک است و دو نیست و بتهای چوبین ارزشی ندارند!! و یا آنکه هزار و یک قسم اثبات خداوند را یاد بگیرید!! توحید صرفا یک باور و یا یک نظریه فلسفی ذهنی بی دخالت در جهت‌گیری انسان و عمل و انتخابش نیست. ما بایستی با تلاشی فراوان تحریف عظیمی که درباره مفهوم توحید در ذهن ما رسوخ کرده برطرف کنیم. توحید یعنی عبودیّت خدای متعال به‌صورت انحصاری؛ یعنی پذیرش سلطه خدا و نفی هر سلطه غیر خدایی؛ یعنی رهایی از نظام و رقیب و عامل مسلط دیگر؛ یعنی هواها، هوسها، شهوتها، غضبها بر زندگی انسان حاکم نباشد؛ یعنی دیکتاتوری‌ها، استبدادها، منیّتها اداره‌کننده‌ی زندگی انسان نباشند؛ یعنی منشأ مدیریّت زندگی انسان عبارت باشد از علم الهی و قدرت الهی و رحمت الهی و فیض الهی و هدایت الهی؛ یعنی دگرگون‌سازی و بعثتی در دلهای فروخفته و جانهای بیمار؛ یعنی جامعه توحیدی به وجود آوردن؛ یعنی یک حیات و زندگی توحیدی رقم زدن؛ یعنی اعتراض و تعرّض به تمام محدودیت ها و اسارت ها و کدورت های نحوه زندگانی بشریت امروز یعنی ارائه طرح و هندسه ای جدید برای حیات انسانی؛ این است معنای توحید.... «هيچ مفهوم ديگرى را به غیر توحید را نمي‌توان نشان داد كه در سراسر تاريخ بدين اندازه به كار رهاسازى انسان از آسیبها و دردهای گوناگون و مبشر نجات بشریت باشد. در ميان واژه‌هاى مذهبى و غير مذهبى، كمتر واژه‌اى را مي‌توان يافت كه تا اين حد، پُربار از مفاهيم انقلابى و سازنده و ناظر به ابعاد گوناگون زندگى اجتماعى و تاريخى انسان باشد. تصادفى نبوده است كه همۀ دعوت‌های مصلحانه و نهضت‌هاى الهى در طول تاريخ، با اعلان يگانگى خدا و ربوبيت و الوهيت انحصارى او، آغاز مي‌گرديده است. توحيد ـ بر خلاف برداشت عاميانۀ رايج كه آن را صرفا يك نظريۀ فلسفى و ذهنى تلقى مي‌كند ـ يك نظريۀ زيربنائى در مورد انسان و جهان، و نيز يك دكترين اجتماعى و اقتصادى و سياسى است.»(روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، سید علی خامنه ای)
گمان نکنیم توحید هیچ ربطی به آسیبهای اجتماعی امروز ندارد و هیچ گونه درمانی نمی تواند ارائه کند. سقف فکر ما کوتاه است که نمی توانیم توحید را درمانگر اعتیاد و حلاّل مفاسد اخلاقی ببنیم. این ضعف فکر ماست که نمی توانیم اعتلای روز افزون نهاد خانواده را پرتو توحید جستجو کنیم. این ناتوانی ماست که نمی توانیم مشکل فقر را با حضور توحید در عرصه ذهن و فعلمان حل کنیم. تفکر توحیدی یعنی ارائه توحید فراتر از یک نظریه ذهنی و انتزاعی صرف؛ یعنی ارائه توحید همراه با امتداد اجتماعی – فرهنگی آن؛‌ یعنی طرح توحید با تاکید بر جنبه درمانگری آن در زندگی بشریت. 💢لبّ کلام: پیشرفت نهضت توحیدی امت ایران {و حل بحران های ریز و درشت امروز}در گروه تفکر توحیدی است.💢 🔰پرده سوم: تفاوت و به لحاظ لغوی توحید از باب تفعیل است. برای فهم عمیق تر معنای توحید به کلام امام خمینی ره رجوع میکنیم؛ 💢⭕️💢ایشان می فرمایند: ◀️«توحید» تفعیل است. و آن یا از برای تکثیر در فعل است، به معنی قرار دادن در غایت وحدت و نهایت بساطت. یا به معنای انتساب مفعول است به اصل فعل [مثل] تکفیر و تفسیق...در کتب ادبْ یکی از معانی باب «تفعیل» را انتساب مفعول به اصل فعل شمرده اند، و از آن جمله «تفسیق» را مثال زده اند. بالجمله، معنی توحید نسبت به وحدانیّت است. ◀️حقیقت توحید، که اصلِ اصول معارف است، و اکثر فروع ایمانیه و معارف الهیه و اوصاف کاملۀ روحیّه و صفات نورانیّۀ قلبیّه از آن منشعب شود. ◀️به عقیدۀ نویسنده جمیع علومْ عملی است حتی علم توحید. شاید از کلمۀ «توحید» که «تفعیل» است عملی بودن آن نیز استفاده شود؛ چه که به حسب مناسبتِ اشتقاق، توحید از کثرت رو به وحدت رفتن و جهات کثرت را در عینِ جمعْ مستهلک و مضمحلّ نمودن است؛ و این معنی با برهان حاصل نیاید، بلکه به ریاضات قلبیّه و توجّه غریزی به مالک القلوب باید قلب را از آنچه برهان افاده نموده آگاه نمود تا حقیقت توحید حاصل شود. بلی، برهان به ما می گوید: لا مُؤَثِرَ فی الوُجُودِ اِلاَّ الله . و این یکی از معانی لا اله الاّ الله است ◀️جمیع علومْ عملی است حتی علم التّوحید را نیز اعمالی است قلبیّه و قالبیّه. توحیدْ تفعیل است؛ و آن، کثرت را به وحدت برگرداندن است.💢⭕️💢 سخنان حضرت امام ره در باب توحید بسیار است. اما اندیشه توحیدی را میتوان دو تقریر از آن داشت: 💠یک تقریر از آن این است که موضوع اندیشیدن ما توحید باشد و ما به توحید بیندیشیم، به توحید به عنوان اصل اصول دین، به توحید بسان علمی کاربردی، به توحید به عنوان غایت القصوای حیات انسانی، به توحید به عنوان سیاق کلان قرآن... به عبارت دیگر توحید را میتوان از زاویه دید مباحث درجه یک متعلق تفکر قرار داد؛ به یک عبارت میتوان این را نامید. یعنی اندیشیدنی که موضوعش توحید است. حال اندیشیدن درباره توحید میتواند با رویکرد عرفانی باشد یا با رویکرد فلسفی یا با رویکرد اخلاقی و یا حتی با رویکرد فقهی البته یکی از معضلات فقه موجود همین میتواند باشد که توحید ترجمانی واضح و مستقیم به صورت جدی در فضای فقهی و هنجاری ندارد. وقتی به صورت درجه یک دانشهای مختلف بسط توحید و تحقق توحید را نه تنها غایت خود بلکه موضوع بحث خود قرار میدهند در این صورت ما دانشها را به تعبیر امام از کثرت به وحدت می بریم البته توضیح این مقوله هم به لحاظ راهبردی و سیاستگذاری علم فرصتی مجزا می طلبد. 💠اما تقریر دیگر از اندیشه توحیدی آنست که به لحاظ روشی و درجه دو اندیشه ای توحیدی است که رو به وحدت باشد. به عبارت دیگر به معنای آنست که ما در مقام اندیشه ورزی یا نظریه پردازی، اندیشه یا نظریه مد نظرمان حائز شاخصه وحدت باشد یعنی بتواند ذهن انسان را به توحّد بکشاند. توحیدی اندیشی یعنی پرهیز از هرگونه تشویش و کثرت و اضطراب در مقام تولید فکر و دانش؛ یعنی انسجام و اتقان و توحدّ در ساحت فکر و ذهن. به معنی دیگر توحیدی اندیشی یعنی به لحاظ روشی، تفکر ما قبله وحدت و توحّد را نشانه بگیرد. 🔹🔶🔹لبّ‌کلام: یکی از آموزه های قطعی اندیشه توحیدی آنست که: همان طور که توحید کلمه لازم ضروری کلمه توحید است و تحقق آرمان کلمه توحید تنها در بستر ارزش مادر و رئیسی وحدت و توحید کلمه میسر هست؛ توحیدی اندیشی نیز تنها با توحید اندیشی میسر است ولاغیر. یعنی اندیشه ای که از توحید شروع نشود به وحدت و انسجام و اتقان واقعی دست پیدا نمیکند.(1) پ.ن: 1. یکی از ویژه ترین آثاری که در پی تبیین اندیشه توحیدی برآمده است هم نمیاینده لایقی برای توحید اندیشی می باشد و هم حائز شاخصه توحیدی اندیشی می باشد مقاله روح توحید نفی عبودیت غیر خدا از آیت الله العظمی سید علی خامنه ای می باشد. .
🔰 / هیئت توحید در فعل را ادب می گویند؛ حال به دنبال این هستیم که هیئت توحید را در اندیشه و تفکر به عنوان فعل عقل دریابیم، هیئت توحید در اندیشیدن ما چه بروز و ثبوتی دارد؟! هیچ جایی نیست که خالی از حقیقت توحید باشد. همه هستی جلوه گه حقیقت توحید است. اگر به لحاظ تکوینی اینچنین است در حیات انسانی نیز که تحت تسخیر اختیار انسانی است بایستی جهان های اجتماعی ما اینگونه پی ریزی شود. همان طور که نغمه توحید و ندای لااله الا الله دعوتی است حامل یک سلب و یک ایجاب، حامل دعوتی نیز هست برای آنکه دستگاه فکر و اندیشه مان در جهت بسط حاکمیت و ربوبیت حضرت حق پی ریزی و معماری و مهندسی کنیم. بر اساس دکترین توحید که واضح ترین بیان آن لا اله الا الله می باشد، هر اندیشه ای که خاستگاه خود را توحید قرار داده است بایستی حامل یک سلب و یک ایجاب باشد. اندیشه ای، توحیدی است که نافی هر گونه وابستگی و انفعال در برابر قطب و جریان و مکتب غیر توحیدی باشد. اندیشه توحیدی نافی وابستگی شخصیتی و هویتی به مکتب غیر توحیدی است. اندیشه توحیدی نافی وابستگی به پارادایم معرفتی و نظام ارزشی غیر توحیدی می باشد. اندیشه توحیدی نافی وابستگی به اندیشه برآمده از جهان فرهنگی غیر توحیدی می باشد. اندیشه توحیدی نافی انفعال در برابر صورت بندی پایان تاریخ بر اساس جریان های فکری غیر توحیدی می باشد. اندیشه توحیدی نافی انفعال در برابر هر اندیشه ایست که خط و مشی ای برای حیات انسانی رقم بزند. اندیشه توحیدی نافی انفعال در برابر هر اندیشه ایست که توجیه گر ظلم فراگیر مستکبران و ستم پذیری مظلومان و مستضعفان باشد. اندیشه ای توحیدی است که مُثبِت بسط توحید در ساحت های متنوع حیات بشری باشد. اندیشه توحیدی در پی مهندسی و معماری توحّد هویتی و هویت توحیدی برای انسان است. اندیشه توحیدی در پی صورت بندی پایان تاریخ بر اساس سنن الهی و قاعده لیظهره علی الدین کله می باشد. اندیشه توحیدی به دنبال پدید آوردن جهان فرهنگی توحیدی و تنفس در این جهان فرهنگیست. اندیشه توحیدی به دنبال پدید آوردن خرق پاردایم موجود و خلق پارادایم معرفتی توحیدی می باشد. اندیشه توحیدی در پی آنست که توحید را در هیئت افعال انسانی بسان عقل و ادبی همساز با حقیقت هستی ترسیم و تصویر کند. اندیشه توحیدی در پی آنست که جامعه بی طبقه توحیدی را صورت بندی کرده و آن را تحقق ببخشد. اندیشه توحیدی در پی آنست که خط و مشی ای برای اثاره و ازدهار و شکوفایی عقلانیت و خرد بشری تبیین سازد. اندیشه توحیدی فریادگر حمایت از مظلومان و مستضعفان و مقاومت و ستیز در برابر مستکبران می باشد. اندیشه توحیدی به تمام زوایا و ابعاد زندگی انسان سر میزند و برای آن خط و مشی و سیاست تعریف میکند. اندیشه توحیدی، اندیشه ای ختمی برای صورت بندی پایان تاریخ می باشد...اندیشه ای که سیطره تام و تمام ربوبیت حق سبحانه را تصویر و ترسیم می سازد. ..
بسم الله الرحمن الرحیم المستعان بک یابن الحسن 🔰اندیشه بیطرف واقعیت یا افسانه؟! چه بخواهیم و چه نخواهیم هر اندیشه محملی برای اثبات امری و نفی امری دیگر می باشد. اندیشه ها مدعایی دارند و در پی تبیین یا استدلال برای مدعای خود هستند. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی به قطب و جریان و مکتب فکری ای وابستگی دارد و در پی اثبات و تفسیر مدعای آن قطب و جریان و مکتب فکری می باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی در ارض زیست جهان آن انسان رشد کرده و به ازدهار و شکوفایی رسیده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی وابسته به فرهنگ برآمده از آنست که از ابعاد متنوع آن جهان فرهنگی تغذیه نموده و شالوده خود را پی ریزی نموده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی گران بار و متاثر از پارادایم معرفتی ای است که در بستر آن این اندیشه روییده و بالنده گشته است. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی به عنوان فعل عقل او در تثبیت حکومت یک فکر کنشگری دارد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی حامل جهان بینی او، تصویر او از انسان و موضع انسان در برابر پدیده های طبیعی و انسانی می باشد چه با لوازم قریبه چه با لوازم بعیده چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی حامل یک نظام محاسباتی برای تحلیل صحنه پیش روی اوست و روایت و تفسیر او از این صحنه است که مناسبات رفتاری و روانی او با صحنه را سامان میدهد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی می تواند مبشر نجات خلق های ستمدیده و مستضعف باشد میتواند ملعبه ظالمان و مستکبران باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی تعیین کننده مسیر و خط مشی زندگی و چهت گیری عملی اوست. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی میتواند زندگی ساز یا زندگی سوز باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی تغییری در جهت انحطاط یا در جهت پیشرفت و تعالی او می تواند رقم بزند. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی میتواند دال بر اعتراض به وضع موجود و اثبات وضعی برتر باشد و یا توجیه گر وضع موجود و بی اعتنای به وضع برتر. چه بخواهیم و چه نخواهیم اندیشه هر انسانی حامل راهی است که عقل و قلب و عمل آدمی در آن جاری و ساری می شود. این ها واقعیت های بُعد فکریِ هویت و شخصیت انسان است، انسان بیش از آنکه با دانش زندگی خودش را سامان دهد با اندیشه و تفکر زندگی اش را سامان می دهد و این اندیشه به دلیل وابستگیهایی که دارد بیطرف بودنش یک امر موهومی بیش نیست. سوال در این است که اگر اندیشه و تفکر جهت دار است کدام قبله و جهت؟! 🔰 مطابق تفسیر قرآن، جهان انسانی حامل دو جریان و جبهه حق و باطل است و این دو از روز اول آفرینش الی یومنا هذا درگیر یک نزاع تاریخی و تمدنی بوده و هستند و اکنون این مسئولیت و رسالت به ما رسیده است. بسم الله الرحمن الرحیم *ان الانسان لفی خسر*الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر* / / / / علیهم السلام / اندیشه آدمی میتواند در جهت وسعت عصر نور باشد میتواند نباشد، اندیشه آدمی در جهت بسط حاکمیت الله میتواند باشد میتواند نباشد. اندیشه آدمی می تواند در جهت گسترش توحید و توحیدی زیستن باشد میتواند نباشد، اندیشه آدمی میتواند در جهت تثبیت رسالت انبیاء گام بردارد میتواند اینگونه نباشد. اندیشه آدمی میتواند زمینه ساز امامت مستضعفان و وراثت ارض توسط ایشان باشد میتواند اینطور نباشد. در مقابل اندیشه آدمی میتواند در جهت وسعت ظلمت و بسط ولایت شیطان و سیاهی لشکری برای طواغیت و توجیه گر امامت مستکبران باشد. هر چند افعال و اعمال جوارح انسانی قبله ای برای خود دارند(چه ظاهری چه باطنی) اما اندیشه و تفکر آدمی نیز ای برای خود دارند؛ قبله یک انسان حقیقت جو، انسانی که به فطرت خود پشت نکرده، انسانی که یکتاترین و عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید است. اندیشه و فکر آدمی میتواند نصرتی در جهت اعتلای جنود عقل باشد می تواند سیاهی لشکری برای جنود جهل باشد. عقل و وزیر آن خیر چیزی جز بسط توحید و حاکمیت توحیدی را طلب نمی کنند و از سوی دیگر جنود جهل هر چند با ظاهر و عنوان جنود عقل ظاهر شوند در جهت ضیق حاکمیت توحیدی فعالیت میکنند. اندیشه و فکر انسانی جز برای حقیقت جویی نیست و شکر عملی منعم که مقوله ای فطریست آنست که اندیشه و فکر آدمی فقط و فقط برای اندیشه توحید و توحید اندیشی و توحیدی اندیشی خرج شود.
#انقلاب_اسلامی #اراده_الهی .
بسم الله الرحمن الرحیم المستعان بک یابن الحسن استاد انقلاب اسلامی اراده ی الهی است و از جنس قرآن و اهل بیت است و ذیل آنها آمده است. تکلیف مشخص کردن برای انقلاب مثل این است که بخواهیم برای قرآن تکلیف مشخص کنیم. آن چیزهایی که اشاره به انقلاب اسلامی می کند همان انقلاب اسلامی است.انقلاب اسلامی را فقط می شود به آن اشاره کرد. اشاره اش چیست ؟ این است که 40 سال است در مقابل استکبار ایستاده است. یعنی شن های طبس، یعنی شهدا، یعنی حججی... # اگر می خواهیم سلوک کنیم باید رجوعمان را نسبت به حقیقت دورانمان یعنی انقلاب اسلامی درست کنیم. ما باید تکلیف خومان را با این چیزی که ما را فراگرفته است و می بینیم که به سراغ ما آمده است و می توانیم با آن مرتبط باشیم ( انقلاب اسلامی )‌ مشخص کنیم. من احدی را نمی شناسم زیر این آسمان که به این فکر نباشد که تکلیفش را با انقلاب اسلامی مشخص کند. زیرا که صورت هدایت خداست. اراده ی الهی برای هدایت بشر امروز تنها و تنها انقلاب اسلامی است. یک حقیقت تاریخی است که هنوز ظهور نکرده است و در جایگاه آسمانی اش است. ما هنوز در مناسبات دیگری هستیم، ما در عهد با غرب هستیم. انقلاب اسلامی دارای ذات است. شما اگر بخواهید آن ذات را فقط با مظاهر عادی اش ببینید عملا هیچوقت ذات را پیدا نمی کنید. شما بدانید که هرچه امروز پیش می آید همه برای آن است که انقلاب اسلامی ظهور کند. تصمیم گیری های آنها باعث ظهور بیشتر انقلاب اسلامی می شود. انقلاب اسلامی سنتی است که هیچوقت نمی رود. یک سنتی است که همه خواسته یا ناخواسته در اختیار او و سرباز او هستند. همین طور که شیطان سگ پاسبان خداست، ترامپ هم سگ پاسبان آقای خامنه ای است.این ها فقط مأمورند نشان دهند چقدر رهبری الهی قدرت دارد. همان طور که غرب یک کل فراگیر است؛ انقلاب اسلامی که تا حد یک نزاع تمدنی و تاریخی با غرب درگیر شده است نیز یک کل فراگیر است. تبلور سعه وجودی انقلاب اسلامی در جبال وجودی انسانهایی است که پدید می آورد امثال چمران ها و متوسلیان ها و امام موسی صدر ها و احمدی روشن ها و شهید حججی هایی است که اراده شان نظام سلطه را بنیاد برافکن است و نظام سلطه جز به حذف فیزیکی ایشان نمی اندیشد چون تمام دنیای غرب در وسعت وجودی ایشان مضمحل می شود. تا ابو جهل ها و ابو سفیان ها نباشند بلندا و اوج و رفعت عقل و عدل و سعه صدر نبی خاتم ص مشخص نمی شود تا ابن ملجم ها و ابوموسی اشعری ها نباشند مظلومیت در عین اقتدار علی علیه السلام روشن نمی شود. تا ابن زیادها و یزید ها نباشند حماسه و عشق حسینی عالم گیر نمی شود. عالم را بایستی از مجرای اراده الهی و هدایت الهی تفسیر کرد ابو جهل ها هستند که زمینه ظهور کمالات اول شخص عالم خلقت را فراهم می سازد ابن ملجم ها و ابوموسی اشعری ها هستند که زمینه تجلی کمالات امیرالمؤمنین علیه السلام را پدید می آورند. ابن زیاد ها و یزیدها هم اینگونه هستند یادمان باشد تعرف الاشیاء باضدادها همچنین در زمانه این اتحاد کار و شرک و نفاق است که زمینه اعتلای ایمان و صبر اما مقاومت را فراهم می آورد اگر جنگ احزابی نبود اگر ابتلا و به تعبیر قرآن زلزال شدید برای مؤمنین نبود آیا سره از ناسره و منافق از مومن شناخته می شد؟ اکنون که زمانه ما نیز زمانه جنگ احزاب است بایستی خوشحال باشیم و بدانیم اتحاد سعودی ها و اسرائیلی ها و آمریکایی ها و اذنابشون در منطقه چیزی جز بسط و سعه وجود برای ما به همراه ندارد. بایستی خوشحال باشیم و بدانیم که جریان مکر الهی عالب بر تمام مکرها و شیطنت های شیطان اکبر است و آزمایشی برای ماست که صداقت مان در امانت داری رسالت نبی ختمی آزموده شود. بایستی خوشحال باشیم و بدانیم جریان عالم بر مبنای سنت و محوضت و جدا شدن حق از باطل در جریان است و جنگ احزاب هم یکی از همین گردنه هاست... بایستی خوشحال باشیم و بدانیم در قفس و زندان یاس هست که ایستادگی ها و پایمردی ها و استقامت های خالص و یقینی روشن می شود. به قول امام ره: ⭕️هرضرری که به ما وارد شد،یک هم پهلویش بود بزرگتر... .
بسم الله 💠برخی به علت آنکه بهره ای از نبرده اند و اساسا داشتن را نکرده اند گمان برده اند که بله امام خمینی ره هیچ و ای از پیش برای خود و نداشت بلکه او به واسطه اخلاص و معنویتی که داشت به چنین موفقیتی دست پیدا کرد. اینان خیالی خام و توهمی کودکانه در سر پرورانده و خلأ و نقصان خود را پشت این تحلیل خام مخفی کرده اند؛ بخشی از مطالب ره از کتاب ایشان خود گویای همه چیز است. صد البته این بیان نافی و امام خمینی ره نیست بلکه بیانگر آنست که لازم است همه عوامل را با هم دید. اگر نمی فهمیم لزومی ندارد نفهمیدنمان را به شخصیتی که کیلومترها با ما فاصله دارد نسبت بدهیم: 🔰🔰🔰 🔰 امام صادق علیه السلام در در روايتى كه قبلًا آوردم دقت كنيد. مىبينيد حضرت امام صادق (ع) در شرايطى كه تحت فشار حكام ستمكار قرار دارد و در حال تقيه به سر مىبرد و قدرت اجرايى ندارد و بسيارى اوقات تحت مراقبت و محاصره به سر مىبرد، براى مسلمانان تكليف معين مىكند، و حاكم و قاضى نصب مىفرمايد. آيا اين كار آن حضرت چه معنا دارد؟ و اصولًا بر اين نصب و عزل چه فايدهاى مترتب است؟ 🔰ضرورت و برای تشکیل حکومت اسلامی مردان بزرگ، كه داراى سطح فكر وسيعى مىباشند، هيچ گاه مأيوس نگرديده و به وضع فعلى خود- كه در زندان و اسارت به سر مىبرند و معلوم نيست آزاد مىشوند يا نه- نمىانديشند؛ و براى پيشبرد هدف خويش در هر شرايطى كه باشند طرح نقشه مىكنند تا بعداً اگر توانستند شخصاً آن طرح را به مرحله اجرا درآورند؛ و اگر خودشان فرصت نيافتند، ديگران- هر چند بعد از دويست يا سيصد سال- دنبال اين طرح بروند و اجرا نمايند. اساس بسيارى از نهضتهاى بزرگ به همين صورتها بوده است. رئيس جمهور سابق اندونزى، سوكارنو ، در زندان داراى اين افكار بوده، و نقشهها كشيده و طرحها داده كه بعداً به اجرا درآمده است. امام صادق (ع) علاوه بر دادن طرح، نصب هم فرمودهاند. اين نصب امام (ع) اگر براى آن روز بود، البته كار لغوى محسوب مىشد؛ ولى آن حضرت به فكر آينده بودند. مثل ما نبودند كه فقط به فكر خودش باشد و وضع خود را بنگرد. فكر امت بوده؛ فكر بشر بوده؛ فكر همه عالم بوده است. مىخواسته بشر را اصلاح كند؛ و قانون عدل را اجرا نمايد. او بايد در هزار و چند صد سال پيش طرح بدهد، نصب نمايد تا آن روز كه ملتها بيدار شدند، ملت اسلام آگاه گرديد و قيام كرد، ديگر تحيرى نباشد وضع حكومت اسلامى و رئيس اسلام معلوم باشد. 🔰 و در کنار طراحی و برنامه ریزی اصولًا دين اسلام و مذهب شيعه و ساير مذاهب و اديان به همين نحو پيشرفت كرده است؛ يعنى ابتدا جز طرح چيزى نبوده؛ و سپس بر اثر ايستادگى و جديت رهبران و پيامبران به ثمر رسيده است. موسى شبانى بيش نبود و سالها شبانى مىكرد؛ آن روز كه براى مبارزه با فرعون مأمور شد، ياور و پشتيبانى نداشت؛ ولى بر اثر لياقت ذاتى و ايستادگى خود با يك عصا اساس حكومت فرعون را برچيد. شما خيال مىكنيد اگر عصاى موسى دست من و جنابعالى بود، اين كار از ما مىآمد؟ و و موسى مىخواهد تا با آن عصا بساط فرعون را به هم بريزد. و اين كار از هر كسى ساخته نيست. پيغمبر اكرم (ص) وقتى كه به رسالت مبعوث شد، و شروع به تبليغ كرد، يك طفل هشت ساله (حضرت امير (ع)) و يك زن چهل ساله (حضرت خديجه) به او ايمان آوردند. جز اين دو نفر كسى را نداشت. و همه مىدانند كه چقدر آن حضرت را اذيت كردند و كارشكنيها و مخالفتها نمودند. ليكن مأيوس نشد، و نفرمود كسى ندارم. ايستادگى كرد؛ و با و از «» رسالت را به اينجا رسانيد كه امروز هفتصد ميليون جمعيت تحت لواى او هستند. ولايت فقيه(حكومت اسلامى)، ص: 136 🔰🔰🔰 آنچه که یکی از ضرورتهای اساسی کنونی ماست شناخت و فهم عمیق و دقیق در می باشد. بدون شناخت و فهم فعالیت های ما یاریگری و را رقم نخواهد زد. پ.ن: سخنان شعارگونه و ایده های حضرت امام ره را بایستی در چارچوب همین قرائت کرد و الا اساسا این شعارها ذکر نشود بهتر است. .
بسم الله المستعان بک یابن الحسن 🔶🔷🔶تامل و کنکاشی در از مجرای 🔹🔸🔹بخش : بررسی دیدگاه# امام_خمینی ره 🔰بسط توحید هدف انقلاب اسلامی 🔷اهتزاز پرچم لااله الا الله بر قلل رفیع کرامت انسانی "ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا الله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم." و در ادامه میفرمایند:«ما درصدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیسم، سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ نظامی هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استکبار ترویج کنیم» صحیفه امام خمینی ره - جلد ۲۱ - صفحه ۸۸ شاید بتوان لبّ حرف طرح امام را همین سخن دانست که در پیام قطعنامه بیان میکنند. ایشان همین مقوله را با بیانی دیگر در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۴ در جلسه ای به مناسبت عید سعید فطر تبیین میکنند: 🔷 هدف انبیاء علیهم السلام "آنچه که انبیا برای او مبعوث شده بودند و تمام کارهای دیگر، مقدمه اوست، بسط توحید و شناخت مردم از عالم است که چطور است؛ ارائه عالم به آن طوری که هست، نه به آن طوری که ما ادراک می‌کنیم. و دنبال این بودند که همه تهذیبها، تعلیمها و همه کوششها در این باشد که مردم را از این ظلمتکده‌هایی که همه عالم ظلمت است، نجات بدهند و به نور برسانند. غیر حق تعالی نور نیست، همه ظلمت‌اند و اگر چنانچه، ما از این حجابهای ظلمانی بیرون برویم و همین‌طور اگر موفق بشویم از حجابهای نورانی هم بیرون برویم و همه حجابها را خرق کنیم، آن وقت حق را به همه صفات و اسمائش مشاهده می‌کنیم و غیر او کسی نیست، سراب است. البته به آن معنای کاملش، نادری از اولیای خدا به تبع انبیا موفق شدند و دیگران مراتب پایینتر را، تا برسد به ما که هیچ." صحیفه امام خمینی ره - جلد ۱۹ - صفحه ۲۸۴ 🔶انقلاب اسلامی ایران به نوعی بازتولید بعثت نبی اکرم 14 قرن پس از بعثت نبی ختمی ص بود. بعثت نبی ختمی حامل دو انقلاب بود. یک انقلاب باطنی و یک انقلاب ظاهری؛ یک تحول درونی و یک رستاخیز و تحول اجتماعی. دغدغه ها انسان سازند و حضرت امام ره با دعوت به یکتا ترین و عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید این بازتولید را رقم زد. حضرت امام ره با دادن دغدغه ای برتر و بالاتر به امت ایران حیاتی نوین به مردم ایران بخشید. حضرت امام ره سالیانی دراز با این دغدغه زیسته بود و جان و نفس خود را با توحید ناب صیقل داده بود و تحول و رستاخیز اجتماعی مردم ایران انعکاس و پژواک تحول درونی امام ره بود که فطرت پاک انسانها تبلور یافت و بدین ترتیب انقلاب اسلامی ایران در سال 57 با هدف بسط و اعتلای کلمه توحید(لااله الا الله) به موفقیت رسید. .