eitaa logo
🕊رفیـق خـوب حَـوراء
1.4هزار دنبال‌کننده
713 عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
73.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🤲هر روز قرائت به نیابت از برادر شهیدمان 🥀 جهت تعجیل در فرج ارواحنا فدا 🌱https://eitaa.com/Refigekhoobehavra
🥀🥀🥀 🥀 مدتی که از شهادت ابراهيم گذشت. هرچه مادر از ما پرسيد: چرا ابراهيم به مرخصی نمی‌آید؟ با بهانه‌های مختلف بحث را عوض می‌كرديم و می‌گفتيم: الآن عمليات است، فعلاً نمی‌تواند بياید تهران. مدتی گذشت تا اينكه یک بار ديدم مادرم در داخل اتاق و روبروي عكس ابراهيم نشسته است و اشك می‌ريزد. جلو رفتم و از او پرسیدم: مادر چی شده؟ گفت: «من بوی ابراهيم را حس می‌کنم. ابراهيم الآن توی اين اتاق است، همين‌جا. وقتی گريه اش كمتر شد، گفت: من مطمئن هستم ابراهيم شهيد شده است. مادر ادامه داد: ابراهيم دفعه آخر خيلی با دفعات ديگر فرق كرده بود، هر چه به او گفتم: بيا برویم برایت خواستگاری، می‌گفت: نه مادر، من مطمئنم كه برنمی‌گردم. نمی‌خواهم چشم گريانی در گوشه خانه منتظر من باشد. چند روز بعد كه مادر دوباره جلوی عكس ابراهيم ايستاده بود و گريه می‌کرد، مجبور شديم به دايی بگویيم به مادر حقيقت را بگوید. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتی قلبی او شديد شد و در سی.سی.یو بيمارستان بستری گردید. سال‌های بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا می‌بردم، بيشتر دوست داشت به قطعه ۴۴ برود و به ياد ابراهيم در کنار قبر شهدای گمنام بنشيند، هرچند گريه برای او بد بود، اما عقده دلش را در آنجا باز می‌كرد و حرف دلش را با شهدای گمنام می‌گفت. 🌱https://eitaa.com/Refigekhoobehavra
🥀🥀🥀 قبل از اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید.گفت: حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین  عليه السلام  بود. بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند: به زودی به دیدارت خواهم آمد. یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود: چرا این روزها کمتر می خوانی؟ همینطور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود. چند شب بعد شهید شد.»»🥀  عليه السلام  به عهدش وفا کرد... 🌱https://eitaa.com/Refigekhoobehavra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا