🥀🥀🥀
بیمارستان از مجروحین پر شده بود…
حال یکی خیلی بد بود…
رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت…
.
وقتی دکتر مجروح را دید به من گفت بیاورمش اتاق عمل!!!
دکتر اشاره کرد #چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جا به جا کنم!!
مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش امده بود...
گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده گفت:
من دارم میروم تا تو چادرت را در نیاوری…
ما برای این چادر میرویم!!
چادرم در مشتش بود که #شهید شد…
از ان زمان به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم....
(راویی خانم موسوی یکی از پرستاران #دفاع_مقدس )
🌱https://eitaa.com/Refigekhoobehavra