فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓1403 /10/7
#جمعه
#نیایش #حوراء
✨پــــروردگـــارا
🌺تو را شکر میگویم که مرا در آ تش عشق گداختی و همه موجودات و خواستنی ها را به جز عشق و معشوق، در نظرم خوار و بی مقدار کردی، تا از کنار هر حادثه ی وحشتناک به سادگی و آرامی بگذرم،
و دردها، ظلم ها، فشارها، شکنجه ها را به آسانی تحمل کنم.
✨خـــدای خــوبـــمـ
🌺تو را شکر میگویم که مرا با درد آشنا کردی، تا دردِ دردمندان را لمس کنم و به ارزش کیمیایی درد پی ببرم و ناخالصی های وجودم را در آتش درد بسوزم،
و خواسته های نفسانی خود را زیر کوه غم و درد بکوبم،
و هنگام راه رفتن بر روی زمین و نفس کشیدن در هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم و موجودیت وجود خود را حس کنم.
✨پـــروردگـــارا
🌺وجود زمینیم را ملکوتی گردان…
تا آنچه تو میخواهی همان باشم
و از آنچه من هستم رها شوم
که تو بی نیاز و من غرق نیازم .
💫✨💫
🌱https://eitaa.com/Refigekhoobehavra
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨✨✨
#سلام_امام_زمانم #انتظار_ظهور
به امیدِ دَم زیبای وصالِ رخ تو
زنده در سِیرِ جهانِ گذرانیم هنوز...
تاکه توکِی بِرسی زین سفرِ دورو دراز
حیف وصدحیف که از بی خبرانیم هنوز.
ߊَܠܠّܣُـܩَّ ࡃܥܼـِّـܠܙ ܠࡐَܠࡅِّ࡙ـܭَ ߊܠܦ̇ــܝَܥܼܢ
🌱https://eitaa.com/Refigekhoobehavra
89.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🤲هر روز قرائت #دعای_فرج
به نیابت از برادر شهیدمان #ابراهیم_هادی🥀
جهت تعجیل در فرج #امام_عصر ارواحنا فدا
«با نوای علی فانی»
🌱https://eitaa.com/Refigekhoobehavra
.
#صُبح #زندگی #حال_خوش
☀️جمعه، دلبرانهترین روز خداست.
از همان اولش انگار پر است از خبرهای خوب ...
❄️شبیه دخترک فال فروشی که توی کولهاش پر است از شعرهای زیبا و فالهای خوش،
هر کدام را که برداری، فرقی ندارد،
همهاش خیر است💫
ســـــــــــلامـ ☺️
«جمعه تون پر از اتفاقای شیرین»
🌱https://eitaa.com/Refigekhoobehavra
🥀🥀🥀
🥀توی کوچه بود،
همش به آسمون نگاه میکرد
سرش رو پایین میانداخت..
بهش گفتم داش ابرام چیزی شده؟
گفت: تا این موقع یکی از بندگان خدا
به ما مراجعه میکرد و مشکلش رو
حل میکردیم..
میترسم کاری کرده باشم که
خدا توفیق خدمت رو ازم گرفته باشه..
#رفیق_خوب_حوراء
#شهید_گمنام
#شهید_ابراهیم_هادی
🌱https://eitaa.com/Refigekhoobehavra
🥀🥀🥀
🥀علاقه من به مادرم و شاید هم علاقه متقابل مادر به من موجب می شود که من به جای دوسال، سه سال شیر بخورم...
آرام آرام از بغل مادر به چادربسته شده به پشت او منتقل می شوم. بعضی وقت ها از صبح تا ظهر، روی پشت او، داخل چادر بسته شده قرار داشتم و او در تمام این حال، در حال کارکردن بود یا درو میکرد یا بافه جمع میکرد یا خانه را رفتوروب می کرد و یا گله را میدوشید یا غذا و نان می پخت. و من چه آرامشی در پشت او داشتم! همانجا میخوابیدم. به نظرم، مادرم هم از حرارت من آرامش داشت.
📚#کتاب "از چیزی نمیترسیدم" #زندگینامه خودنوشت #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌱https://eitaa.com/Refigekhoobehavra