خاطره ای از همسر شهید چمران
همسر شهید چمران:
🌸 وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، طاقت نمی آوردم و میگفتم: بسه دیگه! استراحت کن خسته شدی.
🌺 او می گفت: تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند، بالاخره ورشکست می شود، باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد، ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم، ورشکست می شویم...
#شهید_چمران
#خاطره
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم به نیت یک شهید 📖صفحه ۱۳۲ 🔹 امروز؛ صفحه صد و سی و دو قرآن کریم سوره م
برگی از خاطرات شهید🍀
دبیرستان در بسیج نام نویسی کرد و وارد این حیطه شد
بعد از 3 ماه برای مرخصی به خانه رفت و سپس به سر پل ذهاب اعزام شد
یکی از دلاوری های او در مناطق جنگی این بود که با دست خود سرباز عراقی را کشت و اسلحه او را به غنیمت گرفت
او در شب تاریک در کمین آن ها بود و دو دوستش او را جا گذاشتند
48 ساعت نزد آن ها بود و فرمانده اش می گفتند که کارگر حتماً اسیر یا شهید می شود و از این بابت ناراحت بودند بعد از 48 ساعت آزاد شد و به پادگان خود برگشت همه خوشحال شده بودند
شبی دیگر برای رزمندگان غذا می برد
برای این که دشمن با نور ماشین آن ها را شناسایی نکند یکی از بسیجی ها کاغذ سفید پشت سر خود چسباند و جلوی ماشین آهسته آهسته راه افتاد ناگهان ماشین سرازیر شد و آن ها سالم بودند فقط لباس شان پاره شده بود روزی دیگر با بی سیم به بالای کوه می رفت از بالای کوه افتاد و دست راست او زخمی شد ولی با این همه مشکلات به مرخصی نمی رفت و به مبارزات خویش علیه دشمن ادامه می داد .
#خاطره
#شهیدانه
#شهید_محمدرضا_کارگر_فرح_آبادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
✅ دعای مستجاب شهید مهدی🍂
♦️♢ چهارشنبه بود
و وقت اذان صبح برای #نماز بيدار شدم.
وضو گرفتم و با سجاده شهید مهدی نماز خواندم .
🔸به یاد سال گذشته افتادم که به مهدی زنگ زده بودم و گفتم مهدی جان سر نماز برای من دعای ویژه بکن.🙏
و شهید مهدی با خنده گفته بود، اگر دعایم میگرفت برای خودم دعا می کردم .
🔸به ياد اين موضوع که افتادم گریه امانم نداد.
به مهدي گفتم؛ بي معرفت ديدي دعایت گرفت و به آرزویت رسيدي️
🔸حالا نوبت من است كه برايم دعا كني.
همان روز هنوز اذان ظهر را نگفته بودند ، توی خیابان بودم که تلفن زنگ زد و مشكلي كه داشتم حل شد .
🔸از اینکه شهید مهدی برایم دعا کرده بود تا مشکلم حل شود، زدم زیر گریه و گفتم آقا مهدی معرفت تو قبلا به ما ثابت شده بود.
#خاطره
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
🥀🥀🥀🥀🥀
الهی دعاهاتون به دست شهدا خصوصاً شهید عزیز مستجاب بشه
💛🥺🤲🥺💛
به وقت عاشقی با خدا دعامون کنید
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🔹 امروز؛ صفحه صد و هفتاد و نه قرآن کریم سوره مبارکه الأنفال رو هدیه میکنیم به #شهید_محرمعلی_یزدی م
سالروز شهادت 🥀
یکی از بارزترین خصوصیات شهید اخلاص و عشق به امام حسین (ع) و شب زنده داری آن عزیز بود،به نحوی که هیچ گاه نماز شب و زیارت عاشورای آن عزیز سفر کرده ترک نگردید تا اینکه همانند مولایش امام حسین (ع) گلوی مبارکش بر اثر اصابت ترکش بریده شد و به جمع شهدا پیوست.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
خاطره از شهید
امروز با روزهای دیگر فرق داشت. مادر بی تابی می کرد و دنبال بهانه ای برای گریه کردن بود. دو ماه بود که از او خبر نداشتیم و به خانه نیامده بود. آن سال محصول کشاورزی مان خوب نشده بود و مجبور بودیم سرِزمین بیشتر تلاش کنیم و زحمت بکشیم.
به همان مقدار کم هم راضی بودیم و قانع؛ چون تنها درآمد خانواده از این را تأمین می شد. یکسالی می شد که پدرم فوت کرده بود. از مادر هم سن و سالی گذشته بود؛ خصوصاً با پا دردی که داشت زیاد نمی توانست کار کند. بنابراین، وظیفه من و خواهرم سخت تر شده بود. قرار بود حاج احمد، یکی از برادرانم همان سال 1364 به مکه عازم شود.
شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 💛 📿
#شهید_محرم_علی_یزدی
#قرآن
#خاطره
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ✨ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ✨ 📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوان
🔹 امروز؛ صفحه صد و نود و سه قرآن کریم
سوره مبارکه التوبة را هدیه میکنیم به شهید طیب حاج رضایی
سالروز شهادت 🥀
نام و نام خانوادگی : طیب حاج رضایی
ولادت : ۱۳۲۰ تهران
شهادت ۱۲۴۲/۰۸/۱۱
🥀🥀🥀🥀
طیب انسانی جوانمرد
با منش لوطی و مشتیگری بود
و کارش بارفروشی بود.
طیب به اتهام مشارکت و همکاری در قیام ۱۵ خرداد در تهران دستگیر
و زندانی و سرانجام به اعدام محکوم شد.
۱۱ آبان سال ۱۳۴۲ شمسی «طیب حاج رضایی» جلوی جوخه آتش قرار گرفت و نامدار شد.
مردی که روزگاری طرفدار پهلویها بود پیش از تیرباران برای امام خمینی (ره) پیغام فرستاد که: «خیلیها شما را دیدند و خریدند، ما شما را ندیده خریدیم».
🔻خاطره
شیخ حسین انصاریان میگوید:
🌷طیب حاج رضایی
یکی از افراد فعال در قیام 15 خرداد 1342 بود.
🪴از آنجا که همسایه دیوار به دیوار ما بودند، من از بچگی او را میشناختم.
👩🦰شاهد بودم که یک مرتبه طیب با دختر جوانی که به فساد کشیده شده بود برخورد کرد و او را از منجلاب نجات داد.
🧕🏻بعدها من شاهد بودم که او خانمی محجبه، باوقار، اهل نماز و طاعت شده و زندگی سالمی برای خود دست و پا کرده است...
#خاطره
#حر_انقلاب
#سالروز_شهادت
#شهید_طیب_حاج_رضایی
توضیحات بیشتر در 🎥فیلم
👇👇👇
ویژه سالروز ولادت 🎈
📝خاطره از شهید حمید رضا مدنی قمصری
“مسلمان شدن پزشک حمید”
همسرم در لندن که بود هر روز می بایست به او خون تزریق می کردند و هر بار به دکترش می گفت که؛ خون غیر مسلمان به من تزریق نکنید و آنقدر ایمانش قوی و اعتقاداتش بالا بود که هربار که می خواستند خون یک غیر مسلمان را به او تزریق کنند بدنش قبول نمی کرد و این مسئله پزشکان را به حیرت آورده بود. به طوری که دکتر “کلیز” پزشک حمید- زمانی بعد از چند بار آزمایش متوجه این مسئله شد، رفت و یک سیاه پوست مسلمان را آورد و خون او را به بدن حمید تزریق کرد و عجبا که بدنش خون او را قبول کرد.
همانجا دکتر کلیز به حمید گفته بود: این سومین معجزه ای بود که من از ایرانیان در این بیمارستان دیده ام و همان جا مسلمان شد و تا زمانی که حمید زنده بود، دکتر کلیز با او در ارتباط بود و زمانی هم که شهید شد پیام تسلیت برای ما فرستاد.
#خاطره
#مسلمان_شدن
در ادامه همراه باشید با وصیتنامه شهید👇👇👇👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🗣خاطره ای از شهید به روایت همسرش :
شهادتش دل خيليها را شکست، به خصوص برادرش مهدي را و به خصوص وقتي که يادش ميافتاد مهمات به دستش نرسيده و تنها توي آن محاصره مانده من هم آنجا بودم کنار آقا مهدي. عراقيها سعي داشتند تانکهايشان را عبور بدهند اين طرف و بچهها فقط با آرپيجي جلويشان ايستاده بودند ...
بعد از رفتن حميد چهرهي آقا مهدي خيلي عوض شد. در هر سکوتش و هر آرامشش آدم حس ميکرد برميگردد به طرفي خيره ميشود که حميد شهيد شده بود و او نتوانسته بود برود بياوردش.
✍برشی از وصیتنامه شهید
به همسر و فرزندانش
بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّیقِینَ
در این لحظات آخر عمر سر تا پا گناه و پشیمانی وصیت خود را می نویسم و علم کامل دارم که در این مأموریت شهادت، جان به پروردگار بزرگ تسلیم نمایم. انشاءالله که خداوند متعال با رحمت و بزرگواری خود، گناهان بی شمار این بنده خطاکار را ببخشد.
وصیت به احسان و آسیه عزیز :
آشنایی کامل با قرآن کریم که نجات بخش شما در این دنیای سر تا پا گناه خواهد بود داشته و در آیات تفکر زیاد نمائید و با صوت قرآن را فرا گیرید؛
وصیت به فاطمه(همسر شهید) :
احسان و آسیه امانت هائی هستند در دست تو و مدام در تربیت اسلامی آنها باید همت گماری و توجیه و کنترل مواردی که به آنها وصیت نمودم به عهده شماست
شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿💛📿
#شهیدحمیدباکری
#وصیتنامه
#خاطره
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💠
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🔹🦋🔹°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✌️ویژه سالروز شهادت 🥀 کمال الدین مولایی ✨کمال الدین در ۲ آذر ۱۳۴۷ در خانواده ای با ایمان و متدین د
🥀ویژه سالروز شهادت
برشی از وصیتنامه شهید کمال الدین مولایی📝
✋سلام بر امت شهیدپرور که با پرورندان جوانان غیور و کمک به جبهه های جنگ روی اسلام را سفید کردند✌️شما امت قرآن! هیچ گاه دست از امام امت برندارید و به کمک های بی دریغ خود به اسلام و جبهه ها ادامه دهید
☝️خدا جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را بکشند یا خود کشته شوند این وعده ای است که در تورات و انجیل و قرآن آمده است
📝اینجانب کمال الدین مولایی بر حسب احساس مسئولیتی که کردم به سوی جبهه شتافتم تا دین خود را نسبت به اسلام ادا کنم و اگر لیاقت داشته باشم خون ناقابلم را در درجه اول فدای اسلام و بعد فدای وطن کنم
🤲بارالها! در اشک دیده ام، در سوز سینه ام، در تپش قلبم، در نمازهایم، در لحظه لحظه زندگانیام، تنها تو را می پرستم و از تو کمک می خواهم، پس مرا در راه راست هدایت فرما که همان راه انبیاست؛ و اگر لیاقت دارم مرا به سوی خود ببر
۹۵/۰۵/۱۲
خاطره از شهید
شهیدبسیارمهربان وخوش برخوردومظلوم و متواضع بودند
درامانتداری وحفظ اسراربسیارکوشا بودند
صفاوصمیمیت،حجب وحیا،نظم وانضباط ازدیگرویژگیهای شهید بود
در نمازجماعت و مراسمات مانند دعای کمیل شرکت می کردو به حق وحقوق دیگران احترام می گذاشتند و درانجام واجبات مانند نماز و روزه ودعاو راز ونیاز بسیارمقیدبودند و ازمحرمات دوری می کردند
به اهل بیت بسیارارادت داشتند و پیروخط امام و ولایت بودند.
شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 هدیه کنید
#شهید_کمال_الدین_مولایی
#سالروز_شهادت
#وصیت_نامه
#وصیتنامه
#خاطره
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✌️ وصیتنامه ویژه سالروز ولادت 🎈 📝در نامهای که شهید محمود رضا بیضایی بیضایی در شب شهادت امیرالمؤم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ خاطره
ویژه سالروز ولادت 🎈
⚰وقتی پیکرش را داخل قبر گذاشتم، از طرف همسر معززش گفتند محمودرضا سفارش کرده چفیهای که از آقا گرفته با او دفن شود، جا خوردم نمیدانستم از آقا چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم، همیشه در ارادت به آقا خودم را بالاتر از او میدانستم، چفیه را که روی پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیدهام.
در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت شیعیان در بعضی از کشورها بدون وضو تصویر آقا را مس نمیکنند و گفت ما اینجا از شیعیان عقب افتادهایم....
شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 💛 📿
#خاطره
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
در ادامه همراه باشید با معرفی کتاب از شهید 👇👇👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✨ویژه سالروز شهادت 🥀 🎈شهید عبد المهدی مغفوری سال ۵ بهمن 1335 درشهر کرمان متولد شد 🍂پدرش برای دل م
🥀ویژه سالروز شهادت
شهیدی که حاجت ها را برآورده میکند 🤲
🗣خاطره ای از زبان مادر شهید «حسین انجم شعاع»:
🔺برای زیارت شهداء به گلزار شهداء رفتم. بر سر قبر شهید «حسین انجم شعاع» که نزدیک شهید «علی شفیعی» و در همسایگی شهید «عبد المهدی مغفوری» قرار دارد، نشستم و فاتحه ای خواندم.
🔸مادر شهید شفیعی هم حضور داشت. به من گفت: می بینی که مزار شهید مغفوری چقدر شلوغ است؟
🔻 اول احساس کردم که می خواهد از این بابت گلایه کند و بگوید که چرا قبر فرزند من این قدر شلوغ نیست.
🔻اما او در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود،
🔸گفت: یک روز که این جا نشسته بودم، نوه ام نزد من آمد و گفت: می گویند شهید مغفوری حاجت ها را برآورده می کند
🔸به شوخی گفتم: تو برو حاجتی طلب کن، اگر برآورده شد، من 500 هزار تومان اینجا خرج می کنم
همان شب،حسین شهیدم (انجم شعاع) را در خواب دیدم
من هیچ وقت خوابش را ندیده بودم. اما آن شب و در حالی که بسیار ناراحت بود به خوابم آمد. زانوهایش را در بغل گرفته و سر بر زانو نهاده بود و حتی به من نگاه نمی کرد
🥺به او گفتم: حسین جان چرا ناراحتی؟چرا قهر کردی؟
🥀گفت: مادر! دیگر در مورد شهید مغفوری این گونه سخن نگو. از خواب بیدار شدم و با خود گفتم من که به شوخی این حرف را زده بودم! از آن به بعد بیش از پیش به زنده بودن شهداء و کرامت شهید مغفوری ایمان آوردم
شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 💛 📿
#خاطره
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✨ویژه سالروز ولادت 🎈 نام و نام خانوادگی: رضا حاجی زاده نام پدر : رجبعلی محل تولد : آمل تاریخ ولاد
✨ویژه
سالروز ولادت 🎈
شهید مدافع حرم
شهید رضا حاجیزاده متولد ۶ دی اهل آمل از شهدای لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا به همراه ۱۲ تن دیگر از یارانش در روز ۱۷ اردیبهشتماه سال ۹۵ در خانطومان سوریه به شهادت رسید که پیکرش در معرکه نبرد جا ماند و به کشور بازگردانده نشد.
و📝صیت نامه
شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده
من نمیخواهم که عمرم بیثمر باشد و مرگم یک مرگ عادی، مرگی میخواهم که در راه اسلام و ایران اسلامی باشد.
من به خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهلبیت (ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه مینمایم و میروم تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.
من از مردم ایران میخواهم تفرقهاندازی نکنید،
با هم متحد باشید،
دین اسلام را سربلند نگهدارید، به دوستان و آشنایان توصیه میکنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید.
پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، پیوند به ائمه اطهار (ع) و بهخصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به یاد داشته باشید.
از شهیدان مانده تنها جامه ای 😔
نام و امضا و وصیتنامه ای🕊
گر وصیتنامه ها را خوانده ایم
پس چرا بین دوراهی مانده ایم؟
شهیدرضا حاجی زاده
🧕🏻به روایت همسر
🌸°•| مراسم عروسے ما ، به خواست خودمان نیمه شعبان در مسجد برگزار شد و من حجاب ڪامل داشتم .
🌼°•| جالب است برایتان بگویم وقتے فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویے دارے ؟
🌸°•| مے دانستم رضا دوست دارد شهید شود چون بارها گفته بود ، من هم در جواب فیلمبردار گفتم : انشاء الله عاقبت ما ختم به شهادت شود .
🌼°•| من رضا را خیلے دوست داشتم ، فڪر مے ڪنم عشق ما خیلے خاص بود . بعد از رضا پرسید : شما چه آرزویے دارید ؟
گفت : همین ڪه خانم گفت .
شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 💛 📿
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#شهید_مدافع_حرم
#مدافع_حرم #عاشقانه #وصیتنامه #خاطره
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
☝️☝️☝️ ❄️تا اینکه در شب نوزدهم دیماه 1365 در حالی که رزمندگان در منطقه «شلمچه» در حال عبور از زمی
🗣 خاطره
👥برادر شهید عالی در خاطراتی روایت میکند:
✌️عملیات والفجر8 بود،بر اثر 💣بمباران شیمیایی دشمن تعدادی از رزمندهها زیر آوار ماندند، حسینعلی بدون توجه به گازهای شیمیایی سریع به طرف بچهها رفت، من نیز به دنبالش رفتم، به سختی بسیجیها را بیرون آوردیم.
😵💫وقتی از محوطه خارج شدیم حالت تهوع و سرگیجه شدید به ما دست داد.
☄تمام صورت برادرم سوخته بود. ما را به بیمارستان «بوعلی» تهران اعزام کردند.
👁مصدومیت حسین از ناحیه چشم بیشتر از دیگر اعضای بدنش بود، اما باز میخندید.😄
🥲در حالیکه نگرانش بودم و به استقامت او در برابر آزمایشهای الهی غبطه میخوردم او با دیدن ناراحتی من مرا به صبوری دعوت کرد و گفت:«اینها نعمتهای الهی هستند، از این نعمتها استفاده کنید، این بالاترین افتخار است، اگر خداوند شهادت را نصیب ما نکرد، همین که جراحتی از جنگ داشته باشیم، بالاترین افتخار برای ما است.
#خاطره
#شهید_حسین_علی_عالی
شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 هدیه کنید به مادر مهربان.س.
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂