eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
10هزار ویدیو
325 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✌️ویژه سالروز شهادت 🥀 کمال الدین مولایی ✨کمال الدین در ۲ آذر ۱۳۴۷ در خانواده ای با ایمان و متدین د
🥀ویژه سالروز شهادت برشی از وصیتنامه شهید کمال الدین مولایی📝 ✋سلام بر امت شهیدپرور که با پرورندان جوانان غیور و کمک به جبهه های جنگ روی اسلام را سفید کردند✌️شما امت قرآن! هیچ گاه دست از امام امت برندارید و به کمک های بی دریغ خود به اسلام و جبهه ها ادامه دهید ☝️خدا جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را بکشند یا خود کشته شوند این وعده ای است که در تورات و انجیل و قرآن آمده است 📝اینجانب کمال الدین مولایی بر حسب احساس مسئولیتی که کردم به سوی جبهه شتافتم تا دین خود را نسبت به اسلام ادا کنم و اگر لیاقت داشته باشم خون ناقابلم را در درجه اول فدای اسلام و بعد فدای وطن کنم 🤲بارالها! در اشک دیده ام، در سوز سینه ام، در تپش قلبم، در نمازهایم، در لحظه لحظه زندگانی‌ام، تنها تو را می پرستم و از تو کمک می خواهم، پس مرا در راه راست هدایت فرما که همان راه انبیاست؛ و اگر لیاقت دارم مرا به سوی خود ببر ۹۵/۰۵/۱۲ خاطره از شهید شهیدبسیارمهربان وخوش برخوردومظلوم و متواضع بودند درامانتداری وحفظ اسراربسیارکوشا بودند صفاوصمیمیت،حجب وحیا،نظم وانضباط ازدیگرویژگیهای شهید بود در نمازجماعت و مراسمات مانند دعای کمیل شرکت می کردو به حق وحقوق دیگران احترام می گذاشتند و درانجام واجبات مانند نماز و روزه ودعاو راز ونیاز بسیارمقیدبودند و ازمحرمات دوری می کردند به اهل بیت بسیارارادت داشتند و پیروخط امام و ولایت بودند. شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 هدیه کنید
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✌️ وصیتنامه ویژه سالروز ولادت 🎈 📝در نامه‌ای که شهید محمود رضا بیضایی بیضایی در شب شهادت امیرالمؤم
4.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ویژه سالروز ولادت 🎈وقتی پیکرش را داخل قبر گذاشتم، از طرف همسر معززش گفتند محمودرضا سفارش کرده چفیه‌ای که از آقا گرفته با او دفن شود، جا خوردم نمی‌دانستم از آقا چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم، همیشه در ارادت به آقا خودم را بالاتر از او می‌دانستم، چفیه را که روی پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیده‌ام. در این چند وقت، یادم هست یک‌بار چند سال پیش گفت شیعیان در بعضی از کشورها بدون وضو تصویر آقا را مس نمی‌کنند و گفت ما اینجا از شیعیان عقب افتاده‌ایم.... شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 💛 📿 در ادامه همراه باشید با معرفی کتاب از شهید 👇👇👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✨ویژه سالروز شهادت 🥀 🎈شهید عبد المهدی مغفوری سال ۵ بهمن 1335 درشهر کرمان متولد شد 🍂پدرش برای دل م
🥀ویژه سالروز شهادت شهیدی که حاجت ها را برآورده می‌کند 🤲 🗣خاطره ای از زبان مادر شهید «حسین انجم شعاع»: 🔺برای زیارت شهداء به گلزار شهداء رفتم. بر سر قبر شهید «حسین انجم شعاع» که نزدیک شهید «علی شفیعی» و در همسایگی شهید «عبد المهدی مغفوری» قرار دارد، نشستم و فاتحه ای خواندم. 🔸مادر شهید شفیعی هم حضور داشت. به من گفت: می بینی که مزار شهید مغفوری چقدر شلوغ است؟ 🔻 اول احساس کردم که می خواهد از این بابت گلایه کند و بگوید که چرا قبر فرزند من این قدر شلوغ نیست. 🔻اما او در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، 🔸گفت: یک روز که این جا نشسته بودم، نوه ام نزد من آمد و گفت: می گویند شهید مغفوری حاجت ها را برآورده می کند 🔸به شوخی گفتم: تو برو حاجتی طلب کن، اگر برآورده شد، من 500 هزار تومان اینجا خرج می کنم همان شب،حسین شهیدم (انجم شعاع) را در خواب دیدم من هیچ وقت خوابش را ندیده بودم. اما آن شب و در حالی که بسیار ناراحت بود به خوابم آمد. زانوهایش را در بغل گرفته و سر بر زانو نهاده بود و حتی به من نگاه نمی کرد 🥺به او گفتم: حسین جان چرا ناراحتی؟چرا قهر کردی؟ 🥀گفت: مادر! دیگر در مورد شهید مغفوری این گونه سخن نگو. از خواب بیدار شدم و با خود گفتم من که به شوخی این حرف را زده بودم! از آن به بعد بیش از پیش به زنده بودن شهداء و کرامت شهید مغفوری ایمان آوردم شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 💛 📿 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✨ویژه سالروز ولادت 🎈 نام و نام خانوادگی: رضا حاجی زاده نام پدر : رجبعلی محل تولد : آمل تاریخ ولاد
✨ویژه سالروز ولادت 🎈 شهید مدافع حرم شهید رضا حاجی‌زاده متولد ۶ دی اهل آمل از شهدای لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا به همراه ۱۲ تن دیگر از یارانش در روز ۱۷ اردیبهشت‌ماه سال ۹۵ در خان‌طومان سوریه به شهادت رسید که پیکرش در معرکه نبرد جا ماند و به کشور بازگردانده نشد. و📝صیت نامه شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده من نمی‌خواهم که عمرم بی‌ثمر باشد و مرگم یک مرگ عادی، مرگی می‌خواهم که در راه اسلام و ایران اسلامی باشد. من به خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل‌بیت (ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه می‌نمایم و می‌روم تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم. من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه‌دارید، به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید. پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، پیوند به ائمه اطهار (ع) و به‌خصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به یاد داشته باشید.  از شهیدان مانده تنها جامه ای 😔 نام و امضا و وصیت‌نامه ای🕊 گر وصیتنامه ها را خوانده ایم پس چرا بین دوراهی مانده ایم؟ شهیدرضا حاجی زاده 🧕🏻به روایت همسر 🌸°•| مراسم عروسے ما ، به خواست خودمان نیمه شعبان در مسجد برگزار شد و من حجاب ڪامل داشتم . 🌼°•| جالب است برایتان بگویم وقتے فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویے دارے ؟ 🌸°•| مے دانستم رضا دوست دارد شهید شود چون بارها گفته بود ، من هم در جواب فیلمبردار گفتم : انشاء الله عاقبت ما ختم به شهادت شود . 🌼°•| من رضا را خیلے دوست داشتم ، فڪر مے ڪنم عشق ما خیلے خاص بود . بعد از رضا پرسید : شما چه آرزویے دارید ؟ گفت : همین ڪه خانم گفت . شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 💛 📿 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
☝️☝️☝️ ❄️تا اینکه در شب نوزدهم دی‌ماه 1365 در حالی که رزمندگان در منطقه «شلمچه» در حال عبور از زمی
🗣 خاطره 👥برادر شهید عالی در خاطراتی روایت می‌کند: ✌️عملیات والفجر8 بود،بر اثر 💣بمباران شیمیایی دشمن تعدادی از رزمنده‌ها زیر آوار ماندند، حسین‌علی بدون توجه به گازهای شیمیایی سریع به طرف بچه‌ها رفت، من نیز به دنبالش رفتم، به سختی بسیجی‌ها را بیرون آوردیم. 😵‍💫وقتی از محوطه خارج شدیم حالت تهوع و سرگیجه شدید به ما دست داد. ☄تمام صورت برادرم سوخته بود. ما را به بیمارستان «بوعلی» تهران اعزام کردند. 👁مصدومیت حسین از ناحیه چشم بیشتر از دیگر اعضای بدنش بود، اما باز می‌خندید.😄 🥲در حالیکه نگرانش بودم و به استقامت او در برابر آزمایش‌های الهی غبطه می‌خوردم او با دیدن ناراحتی من مرا به صبوری دعوت کرد و گفت:«اینها نعمت‌های الهی هستند، از این نعمت‌ها استفاده کنید، این بالاترین افتخار است،‌ اگر خداوند شهادت را نصیب ما نکرد، همین که جراحتی از جنگ داشته باشیم، بالاترین افتخار برای ما است. شادی روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 هدیه کنید به مادر مهربان.س. اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🔹 امروز؛ صفحه سیصد و دوازده قرآن کریم سوره مبارکه مريم سوره مبارکه طه را هدیه می‌کنیم به شهید سید اس
✋نیت کنید حاجتهاتونو از شهدا طلب کنید مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن ✨امروز مهمان شهید سید اسدالله افضلی هستیم ویژه سالروز شهادت 🥀” ۲۰ مهر ۱۳۲۴ در روستای تویه‌دروار در خانواده کوچک و سادۀ زین‌العابدین متولد شد با هوش و ذکاوتی سرشار دورۀ ابتدایی را در دبستان صاحب تویه پشت سر نهاد اما چون روستا مدرسۀ راهنمایی و دبیرستان نداشت از تحصیل بازماند و در مکتب پدر قرآن آموخت و به کشاورزی و دامداری پرداخت دوران سربازی را در تهران گذراند همان موقع به استخدام ارتش درآمد. در کنار کار، تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد همان‌‌جا ازدواج کرد و صاحب دو فرزند دختر شد. دوازدهمین سال خدمت اسدالله در ارتش بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. وی برای کسب درجۀ ستوانی، به دانشگاه افسری شیراز رفت. دورۀ مقدماتی را گذراند و وارد لشکر ۹۲ زرهی شد. صدای جنگ که بلند شد جوان غیور روستایی تاب نیاورد؛ به جبهۀ جنوب رفت و در گردان ۱۵۱ خرمشهر مردانه جنگید و مجروح شد. مدتی در بیمارستان بود و پس از بهبود با وجود ترکش در بدن دوباره عازم جبهه شد. گردانش را سامان بخشید و این‌‌بار در تنگۀ چزابه در سنگر کمین، به کمین دشمن نشست. سرانجام در غروب یازدهمین روز اسفند سال شصت، وقتی یکی از هم‌‌سنگرانش زخمی شد، اسدالله چون شیر ژیان از سنگر بیرون پرید. همان موقع مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. مزار سیداسدالله در بهشت‌زهرای تهران خاطرۀ شیرمرد روستای تویه را تا ابد در دل‌ها زنده نگه خواهد داشت. در ادامه همراه باشید با یک خاطره از برادر شهید 👇👇👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✋نیت کنید حاجتهاتونو از شهدا طلب کنید مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن ✨امروز مهمان شهید م
➡️➡️➡️➡️➡️➡️➡️➡️➡️ 🥀ویژه سالروز شهادت شهید محمد صاحب کرم 🥀 👩🏻خاطره به روایت پدر🧔🏻‍♂ - پسر من محمد، مداح اهل بیت(ع) بود و به آنچه می‌خواند، توجه قلبی نشان می‌داد. او لایق شهادت بود و لذا من با خدا معامله کردم و فرزندم را فدای حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) کردم. به روایت همکارش: - فرمانده پادگانی که شهید صاحب کرم در آن جا خدمت می‌کرد، می‌گوید: در طی این سال‌ها، شهید محمد صاحب کرم جزو افرادی بود که هرگز برای گرفتن وام و یا درخواست منازل سازمانی هیچ اقدامی نکرد. هر چند که من می‌دانستم با مشکلات عدیده‌ای مانند اجاره نشینی دست و پنجه نرم می‌کند اما شهید هیچ گله و شکایتی از اوضاع و شرایط نداشت. شهید صاحب کرم انسان مودب و بانزاکتی بود. در طی این سال‌هایی که در پادگان ما خدمت می‌کرد، کوچکترین بی‌احترامی از ایشان ندیدم و با اینکه فرد شوخ طبعی بود؛ اما همیشه فاصله و حریم کاری بین ما و دیگر همکاران را رعایت می‌کرد. در ادامه با ما همراه باشید با خاطره ای از همسر شهید 👇👇👇 ⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
➡️➡️➡️➡️➡️➡️➡️➡️➡️ 📝برای آخرین‌بار نامه خداحافظی خود را نوشت اعزام شد با شجاعت تمام به سنگر‌های عرا
⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️ 🤲آرزوی شهید لنارد خاریاد قبل از شهادت 1⃣اولین آرزویش این بود که ایران همیشه آزاد و پر غرور باقی بماند. 2⃣دومین آرزویش این بود که مادر را همیشه سالم و سلامت ببیند و در آخر عاقبت به خیری فرزندانش برایش مهم بود. 🤲بعد از تحقق این آرزوها دیگر خواسته ای از خداوند نداشت. 👌خوشبختانه تمام این آرزوها در زمان پیش از پیوستن به همرزمان شهیدش محقق شده بود. آلدرین خاریاد» پسر دوم شهید از پدرش می‌گوید و این‌که چقدر به والدینش احترام می‌گذاشت و فکر می‌کند که عید کریسمس بعد از شهادت پدرش دیگر هیچ صفایی ندارد. ✨جهت شادتر شدن روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم هدیه کنید به مادر مهربان س ان شاءالله دستگیر و شفیعمون باشن در دنیا و آخرت 🤲 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✋نیت کنید حاجتهاتونو از شهدا طلب کنید مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن ✨امروز مهمان شهید مج
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️ 🗣خاطره مادر شهید 🍂بعد از خبر شهادت مجید و مرگ همسرم بسیار بی تابی می کردم و همیشه کارم گریه و زاری بود و به فکر فرزندان دیگرم نبودم 🌚یک شب خواب دیدم مجید آمد و من را بغل کرد 😃و همین طور چرخ می خورد و می گفت: چرا اینقدر ناراحتی می کنی؟ آمدم شما را ببرم، بگردیم 😇او مرا با خود به جاهایی برد که اصلا" ندیده بودم 🙃صبح که از خواب بیدار شدم تا یک هفته انگار روی هوا بودم؛ سبک، مثل کسی که در آب شنا می کند. 🕌بعدها به سفر سوریه که رفتم هر کجا قدم می گذاشتم، می دیدم اینجارا با مجید آمده ام... 😭🥹🕊️🤍🕊️🥹😭 ✨جهت شادتر شدن روح پاکشون فاتحه و ۱۰۰ صلوات با وعجل فرجهم 📿 هدیه کنیم به مادر مهربان س 💛 ان شاءاللّه دستگیر و شفیعمون باشن در دنیا و آخرت 🤲 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💎 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°⛄️🔹❄️🔹⛄️°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✋نیت کنید حاجتهاتونو از شهدا طلب کنید مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن ✨امروز مهمان شهید عل
🧕🏻 خصوصیات اخلاقی به روایت همسر خوش اخلاق و خوش رو بود و همیشه خنده به لب داشت☺️ بعد از شهادتش هم کسانی که از او یاد می‌کنند از خنده رو بودنش می‌گفتند 💛بخشنده بود و معمولا از کسی ناراحت نمی‌شد 🙃همیشه با رفتار خوبش دیگران را متوجه اشتباهشان می‌کرد، از غیبت و دروغ بیزار بود و صداقت را در زندگی سرلوحه خود قرار داده بود 🥲طوری رفتار می‌کرد که مطمئن بودم شهید می‌شود، حتی زمانی که وسایلش را جمع می‌کرد و گفت می‌خواهم به سوریه بروم، من گریه می‌کردم و می‌گفتم تو اگر بروی شهید می‌شوی 😃وی ادامه داد: او خیلی خوشحال بود، چون پنج یا شش بار درخواست رفتن داده بود ولی قبول نکرده بودند. ✌️این دفعه که موافقت کرده بودند خیلی خوشحال بود و می‌گفت من شهید نخواهم شد، می‌روم و دوباره برمی‌گردم 🥀الان هم می‌گویم اگر تقدیرش شهادت بوده، خدا را شکر که با شهادت از دنیا رفت. در ادامه همراه باشید 👇👇👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
📝قسمتی از نامه شهید به مادرش ✋بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر ومعین اذا جاء نصر الله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجاً فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان تواباً(النصر) 🧕🏻مادر عزیز و صبورم از خدای منان میخواهم که به شما هر چه بیشتر صبر عطا کند ✌️از شما هم میخواهم که همچون مادر دیگر رزمندگان استقامت و صبر پیشه خود سازید واز بابت بنده ناراحتی به خود راه ندهید 📌چون در حال حاضر بر همه واجب است که از اسلام و قرآن دفاع نمایند بر همه کسانی که واقعاً دم از اسلام میزنند و میگویند ای کاش در کربلا بودیم و ابا عبدالله را یاری میکردیم، 🖇واجب است که از این دین والا که به قیمت گرانی به دست آمده، مخلصانه دفاع کنند زیرا که خدای نکرده سستی ما مسلمانان باعث حذف اسلام از صحنه روزگار برای مدت مدیدی میشود 📎اکنون که همه دشمنان دین تا بن دندان مسلح برای رویارویی با اسلام به میدان آمده‌اند، بر افراد واجد شرایط و آموزش دیده واجب است که به جنگ آنها برخیزند و کار آنها را با عنایت خداوند بزرگ یکسره کنند 🧕🏻به روایت مادر 🏦در هنرستان، در قسمت برق، هر روز نوبت یک گروه بود که بالای تیر برق بروند و با وسایل محدود سیم کشی کنند 🧑🏻روزی که نوبت گروه آنها بود،علی توانست بالا برود و به تنهایی وسایل را نصب کند و پایین بیاید بعد مورد تشویق قرار گرفت 💳از طرف مدرسه کارت اهدای یک دست کت و شلوار را به او دادند 😃وقتی که به من گفت، بسیار خوشحال شدم بعد گفتم: «ای کاش نمی‌گرفتی» 😊علی گفت: «اتفاقاً همین کار را کردم، آن کارت را دادم به معلم تا بدون اطلاع کسی به یکی از شاگردان که پدرش بازنشسته شده و از نظر مالی وضعشان خوب نیست، بدهد» 🤲من به علی گفتم آفرین و برایش دعا کردم ✨جهت شادتر شدن روح پاکشون فاتحه و ۱۰۰ صلوات با وعجل فرجهم 📿 هدیه کنیم به مادر مهربان س 💛 ان شاءاللّه دستگیر و شفیعمون باشن در دنیا و آخرت 🤲 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🌺⃞🌷 جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🌸🎀🫀🎀🌸°•-꧂
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🥀ویژه سالروز شهادت شهید محمد مهدی عطاران 🌷 🗣خاطرات خواهر شهيد :🧕🏻 محمد مهدی قبل از انقلاب در محله اعلاميه ها را می‌چسباند صبح همسايه ها به پدرم ميگفتند که پسر شما اعلاميه ها را پخش ميکند پدر با تعجب و ميگفت:کار او نيست، چون او تمام شب منزل بود يک مرتبه که او از تايباد با ماشين به سمت مشهد مي آمد، يک پيرمرد و پيرزن را به منزل آورد مادرم از او پرسيد اينها کيستند؟ او گفت: ميهمان هستند سپس برای درست کردن غذا به آشپزخانه رفت و خودش غذا درست کرد بعدا فهميديم که پيرمرد يک چشمش آب مرواريد داشته و محمد مهدی آنها را آورده بود تا به بيمارستان ببرد خيلی احساس مسئوليت ميکرد سه روز پيگير موضوع بود تا آن پيرمرد را بستری کرد و وقتی پيرمرد خوب شد، آنها را به روستای خودشان برگرداند بسيار مهربان بود بيشتر اوقات را در مسجد به سر ميبرد هرگاه مادرم با او کار داشت به مسجد ميرفت، چون برادرم هميشه در آنجا بود 🔺مصطفی فصيح راوندی: خصوصيت بارز محمد مهدي، شجاعت و تواضع بود يک روز برای خنثي کردن مين داوطلب مي خواستند از جمع ما اولين نفری که بلند شد، محمد مهدی بود و گفت: من حاضرم که معبر را باز کنم. بزرگترين آرزوی او شهادت در راه حق بود او پيوسته ما را نصيحت ميکرد و ميگفت از نماز غافل نشويد امام، انقلاب، جنگ و جبهه را فراموش نکنيد و ادامه دهنده راه شهدا باشيد 🔺وحيد ميرورزنده: دفعه آخری که محمد مهدی ميخواست به جبهه برود، گويی به او الهام شده بود که شهيد ميشود به من گفت: اين دفعه آخری است که به جبهه ميروم و بايد با دست و دلی باز بروم و با من خداحافظی کرد و حلاليت طلبيد. 🔺مصطفی فصيح راوندی: يادم هست محمد مهدی شب عمليات ميخواست عازم منطقه جنگی شود، دست و پاهاي خود را حنا بست و ميگفت: ما ميخواهيم به دامادی برويم. جهت شادتر شدن روح پاکشون فاتحه و صلوات با وعجل فرجهم 📿 هدیه کنید به مادر مهربان س اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑🖤⃞▪️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ꧁-•°🦋🖤🥀🖤🦋°•-꧂