رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#رمان
#رمان_نهم
زندگینامه #شهید_امین_کریمی چنبلو 1
مرور زندگی برخی آدمها، با تفکر همراه است، برخی با تاسف و سرزنش، برخی با تنفر، برخی با حسرت، برخی با غبطه، برخی با عبرت، برخی با تحسین و لبخند، برخی با اشک، اشکی از سر شوق و شاید آغشته به دلتنگی و برخی با...
صحبت از جوانی است چهارشانه و رعنا، که هنوز دهه سوم زندگیاش تمام نشده، شهید شد! اما نه در سالهای انقلاب و نه در دفاع مقدس بلکه در سال 1394 شمسی، آنهم در شام... شهر حلب سوریه را میگویم.
خیلی از اوقات با مطالعه زندگینامه شهدای گرانقدر با خود میگوییم هر چند همیشه مدیون رشادت آنهاییم اما فضای آن زمان و نیاز کشور به دفاع، حضور و شهادت آنها را میطلبیده است. اما گویا شهادت مدافعین حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها، تمام محاسبات متداول ذهن را به هم میریزد. جدایی از تمام زرق و برقهای شیرین دنیای این روزها، آنهم برای یک جوان که دومین سالگرد ازدواجش بدون حضور او در دنیا برگزار شد...
شهید «امین کریمی چنبلو» را میگویم. نخبه مدافع حرمی که اصالتاً مراغهای است و ساکن تهران. متولد یکم فروردین سال 65 و فارغ التحصیل رشته کامپیوتر و دانشجوی کارشناسی الکترونیک و ورزشکار حرفهای در 4 رشته ورزشی.
شهید «امین کریمی چنبلو»
وصیتنامهاش را خواندم، آخرین تراوشات ذهنی یک شهید در لحظات آخر زندگی: «همسر مهربانم»، «همسر مهربان و عزیزم، ای دل آرام هستی من، ای زیباترین ترانهی زندگی من، ای نازنین...»! مخاطب این همه ابراز احساسات یک شهید، دیدن داشت. باید حرفهای «دلآرام» این شهید جوان را برای تاریخ ثبت کرد.
«زهرا حسنوند» متولد 1370، دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و حقوق، اصالتاً لر و خرمآبادی، با صمیمیت و خوش صحبتی با ما همراه شد و از زندگی خصوصی یک مجاهد مدافع حرم برایمان حرف زد. از زندگی شیرین و دوستداشتنیای که عمر ظاهری آن تنها 2 سال و 8 ماه بود.
ادامه دارد...
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄