eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
7.7هزار ویدیو
298 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
#نور_شهادت و نحوه #تشخیص #دوقلوها 👬 #شهيد بزرگوار #حميد_سياهکالی مرادی و برادرش دوقلو👬 بودند. دوقلوی کاملا شبیه به هم #مادر بزرگوار #شهید دو برادر را به نامهای #سعید و #حمید نامگذاری کردند چند روز بعد که به دیدارشان رفتم فرمودند حميد و سعيد را تشخيص میدهی گفتم این حمید است و این سعید تعـ😳؛جب کردند. برایشان سـ❓ـوال بود که من چطور این دو را از هم #تشخیص می دهم وقتی حميد شربت #شهادت نوشید این راز را گفتم : دقلوها را #بغل کردم در گوششان #اذان بگويم نوری در بالای ابروی #حميد آقا ديدم و تا زمان #شهادتش هیچگاه او را اشتباه صدا نزدم #قهرمان_من #رفیق_شهید_من #شهید_حمید_سیاهکالی #شهادت #شهیدانه #شهید #عاشقانه #عشق #خدا #کپی_مطالب_با_هدیه_صلوات_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
خانم منتظری از صبح عاشورای سال 68 می‌گوید و یک که سروصدای در به پا کرد: «من بعد از 10 روز درد و ناراحتی، خوابیده بودم. در ، دیدم دسته عزاداری جوان‌های محل به نزدیک می‌شود. پیشاپیش دسته، داشت سینه می‌زد. .یک دفعه یادم افتاد که ، شهید شده است. بعد، خوب دقت کردم. دیدم تمام بچه‌های دسته عزاداری، شهدای محله هستند. محمد من هم در میانشان بود. آن‌ها سینه‌زنان وارد مسجد شدند. من با زن‌های محل یک گوشه ایستاده بودم. محمد، دسته دوستانش را دور زد و آمد پیش من. دست انداخت گردن من و مرا بوسید. بهش گفتم: چقدر بزرگ شدی؟ گفت: اینجا همه ما بزرگ شدیم. یکی از بچه‌های محل به نام شهید آزادیان هم آمد پیش ما و گفت: بد نده حاج خانوم! محمد با تعجب گفت: مادر من چیزیش نیست. بعد، شال سبزی را که در دست داشت، از صورتم تا پا کشید و بست دور پایی که آسیب دیده بود.» این رویای صادقه به عالم واقع هم سرایت می‌کند و یک اتفاق عجیب و غریب رقم می‌خورد: «از خواب بیدار شدم و با تعجب دیدم که همه باندهایی که به پایم بسته بودم، کنار افتاده‌اند و همان شال سبزی که محمد در عالم خواب به پایم بسته بود، همچنان روی پای من است. پایم درد نمی‌کرد و از آن درد خلاص شده بودم.» http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
🌷 💠دوقلوها 📜خاطره ای از جانباز دفاع مقدس و پسر خاله شهید مدافع حرم درباره نحوه تشخیص دوقلوها ⚜شهيدبزرگوارحميد سياهکالي مرادی وقتی متولد شد بودند دوقلوي شبیه به هم خاله بزرگوارم فرمودند این و دیگری حمید ⚜چندروزبعدکه به دیدارشان رفتم ام فرمودند حميد و سعيد را تشخيص میدهی گفتم این حمید این سعید ⚜برای خاله ام جای سوال بود که من چطور میشناختم وقتی حميد نوشیدند این راز راگفتم ⚜وقتی قلوها را بغل کردم در گوششان بگويم نوری در بالای ابروی حميداقا ديدم که تا زمان هیچگاه برادران را اشتباه صدا نزدم 🍁🌷✌️🌷🍁 @Refighe_Shahidam313 🍁🌷✌️🌷🍁
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
سید عزیز چهل روز از رفتنت گذشت دلمون تنگه برات و هنوز هم باورمون نیست 🍂😔 هوامونو داشته باش 🥺 ما نیاز
✨⚡️✨ ⚡️✨ ✨ دوستان تو این روز جا داره بگم ان شاءالله زندگی و عمر بابرکت و داشته باشید... وهرگز محتاج پزشکی نشید 🤲😊🤲