دو شب قبل از شهادت مهران داشتم #قرآن میخواندم.
به این معنا در قرآن رسیدم که فرمودند:
ما شما را با مال و جان و فرزندانتان امتحان میکنیم. رفتم پیش مسعود و معنای این آیه قرآن را برایش خواندم و گفتم:
«تاب ندارم که خدا من را با جان شما امتحان کند.» مسعود گفت:
«مادر جان خدا بارها شما را آزمایش کرده است.»
گفتم «با هر چه آزمایش کند من با این مورد نمیتوانم کنار بیایم.»
مسعود گفت: «خدا خودش میداند که چه کند. شما بسپار به خدا.»
گریه کردم و گفتم: «من این را نمیتوانم تحمل کنم.» همان شب در #نماز_شب به خدا گفتم هر کاری میخواهی کن، من تسلیم امر تو هستم، نمیخواهم پیش خانم حضرت زهرا(س) بیآبرو شوم.
اگر مهران غیر از شهادت از من جدا میشد، نمیتوانستم تحمل کنم.
خود خدا کمک کرد و #آرامش عجیبی در مراسم مهران داشتم، آنقدر که خواهرهایم میگفتند ما خجالت میکشیدیم پیش تو گریه و زاری کنیم.
گفتم خدا در #سوره_بقره فرموده است:
هر کسی در راه خدا از جان و مالش بگذرد خدا جای آن نفر را در خانه پر میکند و من این را با حضور مهران درکنارم حس میکنم.
#قرآن #شهیدان_زنده_اند
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
34.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حجم کلیپ:33,1مگابایت
#شهیدان_زنده_اند ..
حاج حسین کاجی:
وقتی سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به سفارش شهید مدافع حرم به مراسم خواستگاری فرزندش رفت ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@Refighe_Shahidam313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
رزق «رمضانالمبارڪ» را ، در محضر #شهیدان بودیم ... #عید_فطر شد ، و #فطریہ واجب است . #فطریہ را هم
کارمان
تازہ بعدِ ماهِ مبارک، شروع شده است..
هــنگامِ رهــایی شیطان از بند
دلی را که هـدایت شدهٔ شهــداست،
خرابش نکنیم ...
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
#شهدای_گمنام
#فضای_مجازی
#روحمان_با_یادشان_شاد
ـــــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــ
#شهدا_عند_ربهم_یرزقونند
#همراه_با_شهدا
#شهادت_رویا_نیست
#شهیدان_زنده_اند
#آرزوی_شهادت
#شهیدان
#شهادت
#شهید_بمانید
#شهیدانه
#شهدا
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
خبر شهادت مهران را ابتدا به پسرم مسعود داده بودند. وقتی مسعود به خانه آمد، دیدم چشمهایش قرمز است. گ
دو شب قبل از شهادت مهران داشتم #قرآن میخواندم.
به این معنا در قرآن رسیدم که فرمودند:
ما شما را با مال و جان و فرزندانتان امتحان میکنیم. رفتم پیش مسعود و معنای این آیه قرآن را برایش خواندم و گفتم:
«تاب ندارم که خدا من را با جان شما امتحان کند.» مسعود گفت:
«مادر جان خدا بارها شما را آزمایش کرده است.»
گفتم «با هر چه آزمایش کند من با این مورد نمیتوانم کنار بیایم.»
مسعود گفت: «خدا خودش میداند که چه کند. شما بسپار به خدا.»
گریه کردم و گفتم: «من این را نمیتوانم تحمل کنم.» همان شب در #نماز_شب به خدا گفتم هر کاری میخواهی کن، من تسلیم امر تو هستم، نمیخواهم پیش خانم حضرت زهرا(س) بیآبرو شوم.
اگر مهران غیر از شهادت از من جدا میشد، نمیتوانستم تحمل کنم.
خود خدا کمک کرد و #آرامش عجیبی در مراسم مهران داشتم، آنقدر که خواهرهایم میگفتند ما خجالت میکشیدیم پیش تو گریه و زاری کنیم.
گفتم خدا در #سوره_بقره فرموده است:
هر کسی در راه خدا از جان و مالش بگذرد خدا جای آن نفر را در خانه پر میکند و من این را با حضور مهران درکنارم حس میکنم.
#قرآن #شهیدان_زنده_اند
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4