eitaa logo
رسانه‌ و خانواده
3.1هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
77 فایل
موسسه فلق رایانه اصفهان با مدیریت حامد کمال تولید کننده:کتاب،فلش‌کارت ومحصولات رسانه‌ای برگزار کننده دوره‌های تربیت رسانه وهوش‌مصنوعی ارتباط با ادمین @Fatemehz1369 تعرفه تبلیغات @Resanehkhanevadeh_tabligh پیام ناشناس https://daigo.ir/secret/3603904478
مشاهده در ایتا
دانلود
آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید ... :) پایان فعالیت شبتون مهدوی التماس دعا🌹
کاش گناهان ما مثل گناهان |شهدا| ترک نمازشب و دیر شدن نماز اول وقت بود..💔 @omid_aramesh114
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلِ مِن قَلبَینُ فی جَوْفِه خداوند برای هیچ شخصی دو قلب قرار نداده احزاب ۴ @omid_aramesh114
↻🎻🍊••|| +یہ‌اسـ‌ٺاد‌داشتیم،مۍ‌گفت:🗣 _اگہ‌‌درس‌مۍ‌خونید‌بگین‌برا‌📚 امام‌زمان‌(؏ــج)🖇 اگہ‌مہارٺ‌ڪسب‌مۍ‌ڪنید‌نیتـتوݩ🍂 باشہ‌براۍ‌مفیـد‌بودن‌تـ‌و‌دولـت‌🪐 "امام‌زماݩ‌(عج)"🌻 اگہ‌ورزش‌مۍڪنید‌آمادگـے‌براۍ💎 دوییـدݩ‌توحڪومت‌‌ڪریمہ‌آقابآشہ...🏃 اینجورۍ‌میـشـیـم‌‌ ↴ ســ‌رباز‌قبل‌از‌ظہور‌❤️ ان‌شاءالله...:))✧🌱 🍊⃟🎻¦⇢ ✌️🏻 @omid_aramesh114
🍁‍ |↯همسر فرعون تصميم گرفت که عوض شود ؛ و شُد یکــی از زنــان والای بهشتــی ... 🍁|↯پسر نوح تصميمــی برای عوض شدن نداشت ... غرق شد و شُد درس عبرتــی برای آیندگان... اولی همسـر يک طغيانگــر بود و دومی پسـر يک پيامبــر...!!! ⚠️ برای عوض شدن هيچ بهانھ‌ای قـٰابل قبول نيست .... ❗️اين خـۅدت هستـی که تصميم می‌گيری عوض بشی.. 🍊⃟🎻¦⇢ ✌️🏻 @omid_aramesh114
🍃⃟🕊 جمعـہ شد تـا بـاز جاۍ خالـۍ تـو حــس شـود تا شقـایـق باز دلتنـگـ گـل نرگـس شـود آفتـاب پشـت ابــرم نـام تـو دارم بـہ لـب خواستـم نـور تـوگـرمۍ بخـش ایـن مجـلـس شـود @omid_aramesh114
اِنَّ الْحَسَنَتِ یُذْهِبْنَ الْسَّیِـاتِ همانا خوبی ها ، گناهان را از بین می‌برد هود آیه ۱۱۴ 🌱 @omid_aramesh114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر وجود خدا باورت بشه خدا یه نقطه میزاره زیر باورت میشه یاورت 🦋✨ @omid_aramesh114
به این قلب ها دقت کن 👆 نوشته وَدود رَحیم 👈 یعنی بسیار با رحم وَدود👈 یعنی بسیار با محبت از کنار هم قرار گرفتن این دو صفت خدا میفهمیم که فقط این گونه نیست که خدا به بندگان ترحم دارد بلکه خدا بندگانش را بسیار دوست دارد 🤔راستی ! مگر میشود که خدای رحیم و وَدود توبه بندگانش را نپذیرد ؟! هـــــــر گــــز هود ۹۰ @omid_aramesh114
اللهم عجل لولیک فرج 🤲 @omid_aramesh114
*💌*   کیش و مات دست هاش شل و من رو ول ڪرد ... چرخیدم سمتش ...  صورتش بهم ریخته بود ... - چرا اینطورے شدے؟ ...سریع به خودش اومد ... خندید و با همون شیطنت، پارچ و لیوان رو از دستم گرفت ... - ای بابا ... از ڪی تا حالا بزرگ تر واسه ڪوچیک تر شربت میاره ...  شما بشین بانوے من، ڪه من برات شربت بیارم خستگیت در بره ...  از صبح تا حالا زحمت ڪشیدی ...رفت سمت گاز ... - راستی اگه ڪاری مونده بگو انجام بدم ...  برنامه نهار چیه؟... بقیه اش با من ... دیگه صد در صد مطمئن شدم یه خبری هست ... هنوز نمی تونست مثل پدرش با زیرڪی، موضوع حرف رو عوض ڪنه ...  شایدم من خیلی پیر و دنیا دیده شده بودم ... - خیلی جای بدیه؟ ... - کجا؟ ... - سومین ڪشوری که بهت پیشنهاد بورسیه داده ... - نه ... شایدم ... نمی دونم ...دستش رو گرفتم و چرخوندمش سمت خودم ... - توی چشم هاے من نگاه کن و درست جوابم رو بده ...  این جواب های بریده بریده جواب من نیست ... چشم هاش دو دو زد ... انگار منتظر یه تڪان ڪوچیڪ بود ڪه اشڪش سرازیر بشه ... اصلا نمی فهمیدم چه خبره ... - زینب؟ ... چرا اینطورے شدے؟ ...  من ڪه ...پرید وسط حرفم ...  دونه هاے درشت اشڪ از چشمش سرازیر شد ... - به اون آقاے محترمی ڪه اومده سراغت بگو ...  همون حرفی ڪه بار اول گفتم ... تا برنگردے من هیچ جا نمیرم ...  نه سومیش، نه چهارمیش ... نه اولیش ...  تا برنگردے من هیچ جا نمیرم ... اینو گفت و دستش رو از توے دستم ڪشید بیرون ... اون رفت توی اتاق ... من، ڪیش و مات ... وسط آشپزخونه ...   @omid_aramesh114
*💌* خداحافظ زینب تازه می فهمیدم چرا علے گفت ... من تنها ڪسی هستم ڪه می تونه زینب رو به رفتن راضی ڪنه ...  اشڪ توے چشم هام حلقه زد ... پارچ رو برداشتم و گذاشتم توے یخچال ... دیگه نتونستم خودم رو ڪنترل ڪنم ... - بی انصاف ... خودت از پس دخترت برنیومدے ... من رو انداختی جلو؟ ... چطور راضیش ڪنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟ ... برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره ...  دنبالش راه افتادم سمت دستشویی ... پشت در ایستادم تا اومد بیرون... زل زدم توے چشم هاش ... با حالت ملتمسانه اے بهم نگاه ڪرد ...  التماس می ڪرد حرفت رو نگو ... چشم هام رو بستم و یه نفس عمیق ڪشیدم ... - یادته 9 سالت بود تب ڪردی ... سرش رو انداخت پایین ... منتظر جوابش نشدم ... - پدرت چه شرطی گذاشت؟ ... هر چی من میگم، میگی چشم ... التماس چشم هاش بیشتر شد ... گریه اش گرفته بود ... - خوب پس نگو ... هیچی نگو ... حرفی نگو ڪه عمل ڪردنش سخت باشه ... پرده اشڪ جلویدیدم رو گرفته بود ... - برو زینب جان ... حرف پدرت رو گوش کن ... علی گفت باید بری ... و صورتم رو چرخوندم ... قطرات اشڪ از چشمم فرو ریخت ... نمی خواستم زینب اشڪم رو ببینه ... تمام مقدمات سفر رو مامور دانشگاه از طریق سفارت انجام داد ...  براش یه خونه مبله گرفتن ... حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می ڪنیم ...  هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود ... پای پرواز ... به زحمت جلوے خودم رو گرفتم ...  نمی خواستم دلش بلرزه ...  با بلند شدن پرواز، اشڪ های من بی وقفه سرازیر شد ... تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود ... بچه ها، حریف آرام کردن من نمی شدن ... ( شخصیت اصلی این داستان ... سرڪار خانم ... دڪتر سیده زینب حسینی هستند ... شخصی ڪه از اینبه بعد، داستان رو از چشم ایشون مطالعه خواهید ڪرد ...) @omid_aramesh114
*💌*  سرزمین غریب نماینده دانشگاه براے استقبالم به فرودگاه اومد ...  وقتی چشمش بهم افتاد، تحیر و تعجب... نگاهش رو پر ڪرد ... چند لحظه موند ... نمی دونست چطور باید باهام برخورد ڪنه... سوار ماشین ڪه شدیم ... این تحیر رو به زبان آورد ... - شما اولین دانشجوے جهان سومی بودید ڪه دانشگاه برای به دست آوردن شما اینقدر زحمت ڪشید ... زیرچشمی نیم نگاهی بهم انداخت ... - و اولین دانشجویی ڪه از طرف دانشگاه ما ... با چنین حجابی وارد خاڪ انگلستان شده ... نمی دونستم باید این حرف رو پاے افتخار و تمجید بگذارم ...  یا از شنیدن ڪلمه اولین دانشجوی مسلمان محجبه، شرمنده باشم ڪه بقیه اینطوری نیومدن ... ولی یه چیزے رو می دونستم ... به شدت از شنیدن ڪلمه جهان سوم عصبانی بودم ...  هزار تا جواب مودبانه در جواب این اهانتش توے نظرم می چرخید ... اما سڪوت ڪردم ... باید پیش از هر حرفی همه چیز رو می سنجیدم ... و من هیچی در مورد اون شخص نمی دونستم ... من رو به خونه اے ڪه گرفته بودن برد ...  یه خونه دوبلڪس ... بزرگ و دلباز ... با یه باغچه ڪوچیڪ جلوے در و حیاط پشتی...  ترڪیبی از سبڪ مدرن و معماری خانه هاے سنتی انگلیسی ...  تمام وسایلش شیک و مرتب ... فضاے دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود ...  همه چیز رو طورے مرتب ڪرده بودن ڪه هرگز ... حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نڪنه ... اما به شدت اشتباه می ڪردن ... هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود ... برای مادرم ... خواهر و برادرهام ...  من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم ... قبل از رفتن ...  توے فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبرے از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده ... خودم اینجا بودم ... دلم جا مونده بود ... با یه علامت سوال بزرگ ... - بابا ... چرا من رو فرستادے اینجا؟ ... @omid_aramesh114
پایان فعالیت شبتون شهدایی 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبح زیباتون بخیر 🌱 @omid_aramesh114
«قرار عاشقی...🕛♥️» ِاِلهی عَظُمَ الْبَلاء✨ ُوَبَرِحَ الْخَفآءُ🍃 وَانْکَشَفَ الْغِطآء💫 ُوَانْقَطَعَ الرَّجآء🌱 ُو َضاقَتِ الاَْرْض🌏 ُوَمُنِعَتِ السَّمآء🌃 وَاَنْتَ الْمُسْتَعان🍃 ُوَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی💫 وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآء🌾 ِاَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَالِ مُحَمَّد✨ اُولِی الاَْمْر ِالَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ ✨ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ🌿 فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلا قَریباً🌸 کَلَمْحِ الْبَصَرِاَو ْهُوَ اَقْرَب🥀 ُیا مُحَمَّدُ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ یامُحَمَّدُ ✨ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ ☘ و َانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ🌻 یا مَوْلانا یاصاحِبَ الزَّمان✨ ِالْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 😞💔 اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی✨ السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🤲🏻 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل🌸 َیااَرْحَمَ الرّاحِمینَ🙃💫 بِحَقِّ مُحَمَّد وَالِهِ الطّاهِرین🌺 @omid_aramesh114
🍃🌷 ﷽ میدونید چرا آیت الله مجتهدی در مهمانی، در یک وعده دوبار غذا خوردند؟؟؟؟!!!👇👇 یکی ازشاگردان آیت الله مجتهدی تعریف میکند که یک روز با اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم، خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست... استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از خانومت بگیر. رفتم از همسرم پرسیدم موقع پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت باوضو بودم. رفتم به ایشان گفتم خانومم باوضو بوده. فرمودند اینکه کار همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟ رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم غذا میپختم کمی باخودم روضه سیدالشهدا سلام الله علیه رو زمزمه کردم و قطره اشکی هم ریختم. نزد استاد رفتم و اینرا گفتم. لبخندی زدند و گفتند بله دلیل رفتارم این بود. اگر نیت کنید ثواب اين غذاي امروز نذر يكي از ائمه ی معصوم ( ع) شود، آنوقت ، هم آشپزي برايت دلنشين تر است،هم اينكه خانواده هر روز سر سفره يكي از ائمه(ع) نشسته اند. بزرگی برای خانمهای کدبانوی محترم، چند توصیه داشتند: ✅برای آشپزی هر روز به نیت معصوم آن روز غذا طبخ کنید مثلا روز جمعه که متعلق به امام عصر (عج)میباشد تمام وعده ها را به نیت آن حضرت آشپزی کنید ✅-ابتدا قبل از آشپزی وضو بگیرید ✅-هنگام وارد شدن به آشپزخانه بسم الله الرحمن الرحيم بگویید ✅-اگر دیدید کارهایتان زیاد است لاحول ولا قوه الا بالله بگویید ✅-هنگام روشن کردنِ اجاق گاز بگویید اللّهم اَجرنا مِنَ النّار (یعنی خدایا مرا از آتشِ دوزخت دور کن) ✅-هنگام استفاده از آب صلوات بر پیامبر (ص)بفرستید تا از شفاعتشان بهرمند گردید واز آب حوض کوثر بنوشید ✅-اگر از میوه و سبزیجات وگوشت استفاده می کنید بگویید اللّهم اَسئلکَ الجَنّه (از خدواند در خواست بهشت کنید) ✅-هرچه را که با چاقو قطعه قطعه می کنید ذکر سُبحانَ الله و الحمدُلله را بگویید ✅-هنگامی که کارهایتان به اتمام رسید شکر خدای متعال رابجا آورید ❤ ✅واگر خسته شدید اَعوذُبالله گفته و بخدا پناه ببرید که با این کار همیشه در حال ذکرخدواند هستید و کسی که در حال ذکر باشد مانند کسی است که در حال جهاداست که هم آشپزی می کنید و هم جهاد. 🍃🌸 @omid_aramesh114
⚠️این یک اعلام خطر است⚠️ هروقت دیدی حق با تو نیست اما قبول نمیکنی و بهانه تراشی می‌کنی احساس خطر کن ⛔ (چون هوای نفست داره مانع پذیرش حق میشه) ای مومنین ! کاملا قیام به عدالت کنید ... اگر چه به زیان خود شما ، یا پدر و مادر و نزدیکان شما باشد ... از هوی و هوس پیروی نکنید ، که از حق منحرف میشوید ... نساء ۱۳۵ @omid_aramesh114
حقیقت‌انتظارفـرج‌چیست⁉️ حقیقت‌انتظارازسہ‌عنـصراصلےتشڪیل شده‌اسـت: ¹ـ عنصرعقیدتے:منتظرباید‌ایمان‌راسخے بہ‌حتمےبودن‌ظھورمنجےداشتہ‌باشد. ²ـ عنصرنفسانے:بایددرحالت‌آمادگےدائمے بہ‌سـرببردوامیـدواروصبورباشـد. ³ـ عنصرعملے:منتظربایدبہ‌قدرتوانایـے خودزمینہ‌هاۍاجتماعےوفردۍرابراۍ ظھورمنجےفراهم‌نماید. اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج💕 @omid_aramesh114
*چرانماز صبح از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است* : «در حدیثی از امام صادق -علیه‌السلام- آمده است : سؤال شد «چرا کعبه را کعبه نامیدند؟» فرمودند: «چون مربع است و چهارگوش » پرسیدند: «چرا مربع شد؟» فرمودند: «چون مقابل بیت‌المعمور در آسمان چهارم است و آن نیز چهارگوش است.» پرسیدند:«چرا بیت‌المعمور مربع شد؟» فرمودند: «چون محاذی عرش خداست که آن نیز چهارگوش است» پرسیدند: «چرا عرش چهارگوش شد؟» فرمودند: «چون از ۴ کلمه ای که این کلمات ۴ ستون و ارکان بنای اسلام است، تشکیل شده.: سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» می‌دانید وقتی داریم نماز می‎خوانیم، موقع ذکر تسبیحات اربعه، مرتبه‌ی اولش در واقع داریم دور خانه‌ی خدا طواف می‌کنیم؟ و دومین باری که تکرار می‌کنیم دور بیت‌المعمور؟ و مرتبه سوم رسیدیم به عرش خدا و داریم عرشش را طواف می‌کنیم!؟ و اما کی می‌داند چرا آخر نماز سلام می‌دهیم؟ چون توی رکعات قبل نمازمان، رسیدیم به عرش خدا! حالا آن‌جا، توی عرش داریم پیامبر -صلی‌الله علیه و آله- و بندگان صالح خدا را می‌بینیم و سلام می‌دهیم! السلام علیک ایها النّبی و رحمة الله و برکاته.....السلام علینا و علی عبادلله الصالحین.....السلام علیکم و رحمة الله و برکاته «حالا می‌خواهم آن راز اصلی را بشما بگویم!» در نماز ظهر، ۲ مرتبه؛ نماز عصر، ۲ مرتبه؛ نماز مغرب، ۱ مرتبه؛ نماز عشاء، ۲ مرتبه. جمعا ۷ مرتبه. یعنی یک طواف کامل! در شبانه روز یک مرتبه دور خانه‌ی خدا طواف می‌کنیم! هر طوافی هم که با نماز بعدش کامل می‌شود. این‌جاست که آن دو رکعت نماز صبحمان، می‌شود همان دو رکعت نمازی که بعد از طواف، پشت مقام ابراهیم می‌خوانیم و اَعمال‌مان تکمیل می‌شود انشاءالله عزیزان! مراقب باشیم نمازصبحمان قضا نشود هرکس نماز صبحش عمدا قضا شود جزو غافلین محسوب میشود گوهر معرفت 💝الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج💝 @omid_aramesh114
☝🏻 هرگاه‌خواستۍگناه‌ڪنۍ ، یڪ‌لحظہ‌بایسـت بھ نفست بگو اگھ یڬ‌بار‌دیگھ‌وسوسم‌کنے شکایتت‌رو‌بھ‌امام‌زمان‌میکنم💔 🌿 حـالااگـرتوانسٺۍ‌حُـرمـت اقا رو بشکنی برو گناه کن...💔 @omid_aramesh114
🔸 بهترین کار در زمانی که قضاوت می‌شوید... ۰•✾•🌿🌺🌿• @omid_aramesh114
↻🎻🍊••|| وقتےپلیس به شما میگہ 🚔 گواھینامہ شما‌ اگه پاسپورٺ، شناسنامه و ڪارت‌ملے رو هم نشوݩ بدے بازم میگہ‌ گواھینامـہ🔖 اون دنیا هم وقتـے گفتن تو ھر چے دم از معرفٺ و انسانیٺ و ... بزنے ، بهٺ می‌گݩ همہ ے اینا خوبہ‌✨ اما شما‌ اصل ڪارےرو نشوݩ بده😎 ‍‎‌‌‎ فک می کنی با نخوندن نماز کی ضرر می کنه خودت هیج کس ضرر نمی کنه . پس نماز تو بخون که از هر عملی واجب تر است. 🍊⃟🎻¦⇢ ✌️🏻 @omid_aramesh114
*💌*    اتاق عمل دوره تخصصی زبان تموم شد ... و آغاز دوره تحصیل و ڪار در بیمارستان بود ... اگر دقت می ڪردی ... مشخص بود به همه سفارش ڪرده بودن تا هواے من رو داشته باشن ...  تا حدے ڪه نماینده دانشگاه، شخصا یه دانشجوے تازه وارد رو به رئیس بیمارستان و رئیس تیم جراحی عمومی معرفی ڪرد ... جالب ترین بخش، ریز اطلاعات شخصی من بود ... همه چیز، حتی علاقه رنگی من ...  این همه تطبیق شرایط و محیط با سلیقه و روحیات من غیرقابل باور و فراتر از تصادف و شانس بود ... از چینش و انتخاب وسائل منزل ... تا ترکیب رنگی محیط و ...  گاهی ترس ڪوچیڪی دلم رو پر می ڪرد ... حالا اطلاعات علمی و سابقه ڪارے ...  چیزی بود ڪه با خبر بودنش جاے تعجب زیادے نداشت ... هر چی جلوتر می رفتم ... حدس هام از شڪ به یقین نزدیڪ تر می شد ...  فقط یه چیز از ذهنم می گذشت ... - چرا بابا؟ ... چرا؟ ... توے دانشگاه و بخش ... مرتب از سوے اساتید و دانشجوها تشویق می شدم ...  و همچنان با قدرت پیش می رفتم و براے ڪسب علم و تجربه تلاش می ڪردم ... بالاخره زمان حضور رسمی من، در اولین عمل فرارسید ...  اون هم ڪنار یڪی از بهترین جراح هاے بیمارستان ... همه چیز فوق العاده به نظر می رسید ...  تا اینکه وارد رختڪن اتاق عمل شدم ... رختڪن جدا بود ... اما ... @omid_aramesh114