eitaa logo
مدیریت پژوهش / محمدصادق فاضل
182 دنبال‌کننده
5 عکس
1 ویدیو
0 فایل
کانالی برای معرفی مدیریت پژوهش ویژه معاونان، مسئولان و همکاران پژوهشی مدارس علمیه راه ارتباطی: @msfazel
مشاهده در ایتا
دانلود
برگزاری نشست علمی، با قالبی متفاوت این نشست یک جذابیت خاصی برایم داشت چون خودم علیرغم اینکه تجریه برگزاری نشست‌های علمی متعدد و با قالب‌های متفاوت را داشته‌انم، ولی این سبک از برگزاری نشست‌های علمی برایم کاملا جدید بود. در این نشست، برخلاف نشست‌های علمی که طلبه‌ای مقاله‌ای تولید می‌کند و از استادی دعوت می‌شود که مقاله را نقد کند، مقاله‌ای که استادی تدوین کرده است توسط یک طلبه نقد می‌شود. به خاطر همین تغییر در شیوه برگزاری نشست، این مسیر برایم کاملا جدید بود و به خاطر همین، برایم جذابیت خاصی داشت. در ابتدای نشست، من به عنوان نویسنده، مقاله را ارائه دادم و پس از من، جناب آقای نعیمی مقاله را نقد کرد. وقتی نقد مقاله را شروع کرد، چنان ژست استادی به خودش گرفت که انگار، من طلبه‌ام و او، استاد است. حالتی که این طلبه به خود گرفت سبب شد که در درون خود یک احساس وجد و شعف کنم. بعد از نقد آقای نعیمی، من این حس خود را برای ایشان تعریف کردم و گفتم: وقتی جناب انصاری با من تماس گرفت برای برگزاری این نشست تا امروز برای حضور در این جلسه لحظه‌شماری می‌کردم و زمانی که برادر طلبه جناب آقای نعیمی شروع به صحبت کرد برای نقد مقاله، چنان متبحرانه نقد را آغاز کرد که پیش خودم گفتم: «"WOWWWW" مگه چنین چیزی ممکنه.» این نوع نشست علمی را به همه معاونان پژوهش مدارس علمیه توصیه می‌کنم. این جلسه، هم جذاب است و هم اینکه بسیار مفید و سودمند. در پیام‌های بعدی، فلسفه برگزاری این جلسه را خدمت‌تان توضیح خواهم داد. مدیریت پژوهش: http://msfazel.ir/ https://eitaa.com/Researchmanagement
تلاش برای بالا بردن آمار ارسالی به جشنواره‌ها و همایش‌ها یک اتفاق شایعی که در میان معاونان پژوهش مدارس علمیه و حتی استان‌ها وجود دارد این است که وقتی فراخوان یا جشنواره‌ای برگزار می‌شود، تمام تلاش خود را به کار می‌بندند که تعداد آثار بیشتری به این جشنواره ارسال کنند. این زحمت ایشان واقعاً ستودنی است، اما به نظر من، اینکه تلاش می‌کنند که تعداد آثار بیشتری به جشنواره یا همایش ارسال کنند، یک اشتباه است توضیح اینکه: وقتی یک معاون پژوهش در یک سال تلاش می‌کند تعداد آثار بیشتری ارسال کند، برای رسیدن به این موفقیت، هر اثری که در امسال یا حتی از سالهای گذشته دارد را جمع‌آوری می‌کند تا برسد به بالاترین آماری که برایش مقدور است. اما به این مسئله توجه ندارد که وقتی امسال به یک آماری، مانند ارسال 50 اثر رسید، هر چند امسال از او تقدیر می‌کنند، اما برای سال آینده انتظار دارند که تعداد آثار بیشتری به جشنواره ارسال کند. در صورتی که در غالب موارد، این کار برای معاون پژوهش مقدور نیست؛ یعنی، اگر در یک سال تمام تلاش خود را به کار ببندد که به بالاترین آمار ممکن برسد، معمولاً نمی‌تواند آمار امسال را در سال آینده را تکرار کند. و به خاطر همین، هم از طرف مدیر مدرسه و هم از طرف معاون پژوهش استان مورد توبیخ و سرزنش قرار می‌گیرد. توصیه‌ام به معاونان پژوهش این است که وقتی می‌خواهند در جشنواره یا همایشی شرکت کنند، تحت تأثیر جوّدهی مدیر مدرسه یا معاون پژوهش استان قرار نگیرند، بلکه با یک آینده‌نگری هوشمندانه، آمار خود را با یک شیب ملایم و رو به بالا نگه دارند. مثلاً اگر برای جشنواره امسال 15 اثر آماده دارند، فقط 10 اثر به جشنواره ارسال کنند، سال آینده نهایتاً 12 اثر ارسال کنند که برای سال سوم، بتوانند آمار خود را به 15 اثر برسانند و همینطور با یک شیب ملایم، تعداد آثار خود را افزایش دهند. در این صورت، همیشه در نزد مدیر مدرسه و معاون پژوهش استان سربلند خواهند بود. البته تذکر این نکته نیز لازم است آمار باید واقعی هم باشد؛ یعنی اگر مدرسه‌ای 100 طلبه دارد، از او انتظار نمی‌رود که فقط 5 اثر به جشنواره ارسال کند. مدیریت پژوهش: http://msfazel.ir/ https://eitaa.com/Researchmanagement
بسم الله الرحمن الرحیم یک جلسه هم اندیشی داشتم با یکی از مدارس علمیه موفق در عرصه پژوهش داشتم. مباحث خوبی در آن جلسه مطرح شد که یکی از موضوعاتی که در این جلسه طرح گردید را با شما به اشتراک می‌گذارم: معاون پژوهش مدرسه اذعان داشت که طلاب مدارس علمیه اشتیاقی به پژوهش از خودشان نشان نمی‌دهند. اما من سه نکته را در این باره تذکر دادم: 1. علاقه همیشه متوقف بر معرفت است، یعنی انسان تا به چیزی شناخت پیدا نکند، قاعدتاً به آن چیز علاقه پیدا نمی‌کند. پس یکی از مهمترین دلایل عدم اقبال و عدم علاقه طلاب به پژوهش به خاطر این است که ما آن شناخت لازم را به طلبه ندادیم. بنابر این، اولین کاری که باید انجام شود این است که پژوهش را به طلبه شناساند و ضرورت پژوهش را برای طلبه تشریح کرد. 2. طبیعت انسان به گونه‌ای است که از تکلیف و مسئولیت گریزان است، یعنی انسان تکلیف‌گریز است و به همین خاطر، تنها در صورتی به تکلیفی اقبال نشان می‌دهد که در آن به خودالزامی برسد. پس باید ضرورت پژوهش (نه ضرورت مقاله‌نویسی) را به گونه‌ای برای طلاب تبیین کرد که طلبه خودش به این نتیجه برسد که به سراغ پژوهش برود، نه اینکه معاون پژوهش برای یک فعالیت پژوهشی از روش‌های تطمیع و تهدید استفاده کند و طلبه هم با بی‌میلی کار را انجام دهد. 3. یکی از تفاوت‌های تبلیغ و پژوهش در شیوه‌های انگیزشی آن دو است. وقتی لازم باشد که مثلاً برای ساخت مسجد هزینه‌ای جمع‌آوری گردد، کافی است که یک سخنران زبده دعوت کنید تا یک سخنرانی انگیزشی انجام دهد و با تشویق مردم به صدقه و ... هزینه لازم جمع‌آوری شود. در تبلیغ این روش جواب می‌دهد؛ اما در پژوهش با این کار نمی‌توان طلبه را به انجام پژوهش و نوشتن مقاله ترغیب کرد؛ زیرا نهایت کاری که یک جلسه‌ی انگیزشی می‌تواند انجام دهد، دادن جوّ به طلبه است. از آنجا که جوّ، با همان سرعتی که می‌آید، با همان سرعت هم از بین می‌رود، طلبه، در صورت تشویق به فعالیت پژوهشی، تنها در مرحله انتخاب موضوع با معاون پژوهش همراه می‌شود، ولی بعد از اینکه جوِّ او خوابید، مجدداً معاون پژوهش را تنها می‌گذارد. در نتیجه از روش جلسات انگیزشی نمی‌توان برای ترغیب و تشویق طلاب به پژوهش و مقاله‌نویسی استفاده کرد. برای تشویق طلاب به پژوهش و مقاله چند راهکار اساسی و بنیادی وجود دارد که در متن بعدی تشریح خواهم کرد.
این متن را یکی از طلاب مدرسه علمیه عصمتیه بابل برای من نوشتند آن را بخوانید تا درباره‌اش چند نکته خدمتتان عرض کنم (در این متن هیچگونه دخل و تصرفی انجام نگرفته است) قبل اومدن حوزه خیلی خیال پردازی می کردیم، منو دوستمو میگم، اولین بار واژه نوشتن مقاله و تألیف رو از زبون اون شنیدم، بیشتر اون خیال پردازیاشو به زبون میآورد و برای من شنیدنش جذاب بود ... . البته خیلی متوجه حرفاش نمی‌شدم و درک نمی‌کردم اما اصولاً شنیدن حرفهای بقیه برای من جذاب بود چون باعث میشد بهشون فکر کنم و انگیزه‌ای بشه برای خودم... وارد حوزه شدیم، روزها و ماه ها می گذشت؛ حیاط حوزه ما خیلی فضای دلچسبی داشت یه درخت وسط حیاط و دورتادور درخت یه ساختمون که پر از کلاسهای مختلف و سقف حیاطش هم باز بود... یادش بخیر یادمه گاهی طبقه دوم میرفتم و زل میزدم به آسمون آبی و درختی که شاخه هاش هم قد ساختمون شده بود، خورشیدم تو آسمون آبی کم رنگش چشم نوازی میکرد و و من همچنان زل میزدم به آسمون تا چشام درد می‌گرفت و بلند میشدم میرفتم، سال های اول حوزه تو کلاس خیلی آروم بودم و اصولاً سرم به کار خودم گرم بود اما یه اخلاقی که داشتم و همه هم میدونستن این بود که همیشه از حق همه دفاع میکردم! یه روز که رو پله ها بالا و پایین میرفتم یهو یاد حرفهای دوستم افتادم، سریع رفتم پیش یکی از استادامون که تو کار پژوهش بود و خیلی هم با حوصله و صبور و فعال، به ایشون گفتم استاد من دلم میخواد مقاله بنویسم کمکم میکنید، ایشون خیلی راحت پذیرفتن... خلاصه تو یکی از جشنواره‌های علامه حلی (ره) شرکت کردیم، برای پیدا کردن منابع خیلی کتابخونه رفتم و کتابهای زیادی بابتش دیدم یادمه ساعت ها تو کتابخونه بودم و مسئولش گاهی بهم می‌گفت چقد کتاب میبینی 🙃 اما دست از تلاش نکشیدم بااینکه خیلی تو این راه بی تجربه و دست خالی بودم.. بالاخره مقاله رو ارسال کردیم، چند ماهی گذشت ... یه روز که خیلی درسای سنگینی داشتیم موقع رفتن به خونه، بهمون گفتن؛ حوزه باشید یه استاد مرد دارید و میخواد باهاتون صحبت کنه، هواهم خیلی گرم بود بچه ها هم غر میزدن و میگفتن ما میخوایم بریم نمیمونیم🙄.. تا حالا اسم استاد رو هم نشنیده بودم و تا حالا نه ایشون رو دیده بودم! کلاسشون شروع شد بچه ها رفتن کلاس یادمه من آخرین نفر وارد کلاس شدم، نشستم کنار بچه های سال بالایی از اونجایی که من زود باهمه آشنا میشدم کلی دوست سال بالایی داشتم کنارشون میگفتمو میخندیدم، تا اینکه استاد وارد کلاس شد و ما هم مجبور به سکوت گاهی شیطنت ها و خنده های ریز ریز داشتیم تا اینکه استاد شروع کردن به معرفی خودشون و گفتن من محمدصادق فاضل هستم و...، یه استاد بسیار ساده و بی آلایش. اولش فکر نمی‌کردم که حرفاشون برام جذاب باشه اما وقتی صحبت میکردن همه غرق در سکوت، جذب حرف های ایشون می‌شدیم. نه کلمات سخت میگفتن نه حرفهای قلبمه سلمبه ای که کسی متوجه نشه بلکه خیلی خودمونی صحبت میکردن. فکر کنم همین باعث شده بود تا کلاسی که هیچ کس بهش رغبت نداشت همه سرتاپا گوش باشن. خلاصه زمان کمی گذشت استاد یهو فرمودند یه طلبه ای از حوزه شما مقاله نوشته [که در جشنواره علامه حلی (ره) استان حائز رتبه شده است] من کمی حواسم جمع تر شد.. تو دلم گفتم من که خیلی بی تجربه مقاله نوشتم و اول راهم، خوش به حال اون شخص، تا اینکه استاد اسم مقاله رو گفتند.. وای اصلا نمی‌تونستم باور کنم که اون شخص من بودم. تا آخر جلسه با بُهت استاد رو نگاه میکردم هی تو ذهنم از خودم میپرسیدم واقعا استاد اشتباه نکردید؟!!!! یادمه اون روز یه مسیری رو پیاده میرفتم خونه، و پاهام از خوشحالی زیاد نای راه رفتن نداشتن، و تا خونه خوشحال بودم و پر از انرژی و انگیزه. اون روز این برخورد و انگیزه‌ای که استاد بهم دادن باعث شد من عاشق پژوهش بشم و بشدت به اینکار که برای خیلی ها جذاب نمیومد برای من بسیار شیرین و جذاب باشه و همیشه در کنار برنامه ریزی هام به نوشتن و پژوهش فکرکنم، درسته مدتیه از پژوهش فاصله گرفتم اما با گذشت مدتی هنوزم طلبه هایی من رو که چیز زیادی بلد نیستم و هرچیزی که یاد گرفتم از استاد های خوب و با صبر و حوصله خودم بوده و همیشه استاد فاضل با صبری که داشتن بهم آموختن، و منو یادشونه ومنم گاه گاهی کمکشون میکنم.
مدیریت پژوهش / محمدصادق فاضل
این متن را یکی از طلاب مدرسه علمیه عصمتیه بابل برای من نوشتند آن را بخوانید تا درباره‌اش چند نکته خد
چند نکته درباره این متن وجود دارد که لازم است معاونان پژوهش به آن توجه کنند: 1. امثال این طلاب خیلی کم هستند، پس نباید این اتفاق را به همه یا غالب طلاب تعمیم داد؛ و حتی نمی‌توان انتظار داشت که همیشه، با یک رفتار ساده و بی‌آلایش، طلاب را به پژوهش جذب کرد. 2. انسان‌ها از لحاظ هوش و استعداد متفاوت هستند و همین امر موجب تفاوت در شیوه یادگیری افراد می‌شود. به خاطر همین، هر انسانی، در مقام آموزش با یک استادی راحت است. این طلبه نیز، شیوه یادگیری‌اش با نحوه تدریس من همخوانی داشت و بخش عمده‌ی تعریف ایشان ناشی از همین مسئله است. اگر این مسئله را بدانید و بتوانید کشف کنید که هر طلبه با چه استادی راحت‌تر است، این شناخت در ترویج پژوهش خیلی می‌تواند به شما کمک کند. 3. این طلبه در سال بعد نیز با یک مقاله دیگر موفق به کسب رتبه در جشنواره علامه حلی (ره) استانی گردید. من همیشه این روایت را برای طلاب گوشزد می‌کنم: وَ قَدْ وَرَدَ فِي اَلْحَدِيثِ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ بِرِزْقِهِ خَاصَّةً عَمَّا ضَمِنَهُ لِغَيْرِهِ؛ در روایتی از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده است که ایشان فرمود: خداوند، علاوه بر ضمانت روزی برای تمامی بندگان، روزی طالبان علم را نیز کفالت کرده است» حضور استاد در نزد این طلبه رزق علمی او بوده است و قطعاً این رزق برای تمامی طلاب مهیاست، فقط باید توفیق این رزق را به دست آورد. پس هیچ طلبه‌ای نمی‌تواند نداشتن استاد را بهانه‌ی انجام ندادن پژوهش یا تحصیل کند. 4. این طلبه در سال‌های بعد از این واقعه به مشاوره پژوهشی طلاب پرداخت؛ رمز آن هم این بود که وقتی دیدم که ایشان به پژوهش علاقه‌مند است پیگیر شدم تا سال دیگر نیز مقاله‌ای بنویسد و ادامه همین مسیر موجب شد تا ملجأ سؤالات پژوهشی طلاب شوند. به معانان پژوهش توصیه می‌کنم که اگر طلبه‌ای به این مقدار علاقه‌مند در پژوهش یافتید، هیچ زمان او را رها نکنید تا به مقام استادی برسد. مدیریت پژوهش: http://msfazel.ir/ https://eitaa.com/Researchmanagement
مقاله دانش‌آموزی در کارگاه اخیری که در مدرسه علمیه حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) زنجان داشتم، یک مهمان ویژه داشتیم؛ یسنا پناهی، 12 ساله که برای نگهداری خواهرانش، همراه مادر در کارگاه حضور داشت. در پایان روز اول، یسنا به من گفت: «استاد، من می‌خوام مقاله بنویسم». ذهنم درگیر شد که چگونه باید به او کمک کنم که یک مقاله بنویسد؛ چرا که شیوه آموزش پژوهش و مقاله‌نویسی به نوجوانانی در این سن، با آنچه ما به طلاب آموزش می‌دهیم متفاوت است. برای انجام پژوهش و نوشتن مقاله به یک موضوع نیاز داشت که با همفکری یکی از طلاب حاضر در کارگاه، قرار شد بر روی «نقش دختر در خانواده» کار کند. در ابتدا باید فرایند پژوهش را طی می‌کرد: به او گفتم از تک تک طلاب حاضر در کارگاه سؤال کند: «دختر چه نقشی در خانواده دارد؟» با پرسش از برخی طلاب کارگاه، به شش نقش رسید. یعنی با ارائه یک پاسخ (که شامل شش نقش برای دختر در خانواده می‌شد) به سؤال اصلیِ پژوهش خود، مسئله‌ی پژوهشی خود را حل کرد. تا اینجا فرایند پژوهش را به خوبی طی کرد. در مرحله بعد، باید این پژوهش را در قالب مقاله ارائه می‌داد. به او گفتم که یک انشا درباره «نقش دختر در خانواده» بنویسد که این 6 نقش در آن وجود داشته باشد. صبح روز دوم، با یک متن پیش من آمد؛ به او گفتم: «آفرین! متن مقاله را خیلی خوب نوشتی». یسنا پناهی، پس از شنیدن این جمله، یک حس پیروزی به خود گرفت و به نزد مادرش برگشت. نکته اینجاست که توانسته بود به خوبی شش نقشی که مشخص کرده بود را در انشاء خود جای دهد. وقتی هم که مقاله‌اش را تحویل داد، با همکاری معاون پژوهش مدرسه او را مورد تشویق قرار دادیم. من معتقدم که برای یک دانش‌آموز، همین مقدار کفایت می‌کند و اینکه یسنا توانست یک مسئله را حل کند و آن را در قالب یک متن ارائه دهد، برای دانش‌آموزانی در این سن یک موفقیت محسوب می‌شود. مدیریت پژوهش: http://msfazel.ir/195299-2/ https://eitaa.com/Researchmanagement
کارگاه مدیریت پژوهش برای معاونان پژوهش مدارس علمیه استان زنجان مدیریت پژوهش، یک دانش است که همانند سایر دانش‌ها به آموزش نیاز دارد از همین رو، کارگاه مدیریت پژوهش که برای معاونان پژوهش مدارس علمیه استان زنجان برگزار شد. کارگاه بسیار خوبی شد و برای من بسیار مغتنم بود. در این جلسه، سه سرفصل مطرح و تدریس گردید: 1. ماهیت پژوهش و مقاله و ضرورت هر کدام 2. وظایف چهارگانه معاون پژوهش در مدرسه 3. جدول تحلیل SWOT اما قبل از شروع این سه سرفصل، یک بحث مقدماتی داشتم و آن اینکه: شما معاون پژوهش هستید اجازه دهید که این کلمه را حلاجی کنیم «معاون پژوهش» از دو لفظ «معاون» و «پژوهش» تشکیل شده است واژه «معاون» در لغت به معنای «یاری‌کننده» است و در اصطلاح اداری، به کسی می‌گویند که در یک اداره، رئیس یا مدیر را یاری می‌کند. پس معاون، همکار مدیر است. بنابر این، معاونت پژوهش در دسته کار اجرایی و مدیریتی تعریف می‌شود، نه پژوهشگری؛ هر چند که لازم است با فرایند پژوهش و مقاله‌نویسی به طور کامل آشنا باشد. با توجه به آنچه گفته شد، لازم است که یک معاون پژوهش با اصول مدیریت آشنا باشد. «پژوهش» نیز اینگونه تعریف شده است: «پردازش اطلاعات در فرایند نظام‏مند، متعلق به گستره خاصی از علوم، دارای هویت جمعی و متضمن نوآوری» (فرامرز قراملکی، احد، روش‌شناسی مطالعات دینی، ص29، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1392) پس رسالت اصلی معاون پژوهش این است که این فرایند پردازش اطلاعات را به طلاب آموزش دهد. مدیریت پژوهش: http://msfazel.ir/195300-2/ https://eitaa.com/Researchmanagement
هدایت شده از یادداشت‌💌✍
. پیشنهاد پژوهشینجمه صالحی مدتی پیش، مقاله‌ای را برای نشریه‌ای ارزیابی می‌کردم، بعد از مطالعه‌ی محتوای مقاله، برای ارتقاء علمی آن، پیشنهادهایی داشتم و در آخر هم برای نویسنده نوشتم در بخش نتیجه‌گیری پیشنهادهای پژوهشی را اضافه کند! هیچ وقت فکر نمی‌کردم بعد از اصلاح و ارسال مجدد مقاله، "پیشنهاد" را این‌گونه‌ متوجه شده باشد! پژوهشگر محترم به جای نگارش "پیشنهاد پژوهشی" به ارائه راهکار و توضیح و تفسیر و ...پرداخته بود، احساس کردم پای منبر عالمی نشسته‌ام و دارم موعظه می‌شنوم! به نظرم این نوع قلم تبلیغی شایسته یک مقاله‌ی پژوهشی نبود، این بار برایش توضیح بیشتری نوشتم این‌که پیشنهاد چند نوع دارد، پیشنهادهای کاربردی، عمومی و پیشنهادهای علمی و پژوهشی و موضوعات جدید برای پژوهشگران آتی که مورد آخر بیشتر مورد توجه است! نویسنده‌ی محترم برای بار سوم که مقاله را ارسال کرد، الحمدلله پیشنهادهای پژوهشی خوبی در بخش نتیجه‌گیری گنجانده بود. حین ارزیابی نهایی مقاله، داشتم به نقش مدرسین درس روش تحقیق، فکر می‌کردم... ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ایشان مدرّس کسب و کار هستند و درباره مدیریت یک مجموعه صحبت می‌کنند در ابتدا از مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) تمجید می‌کنند و تمجید ایشان کاملاً بجاست در بخشی از کلام خود می‌گوید: این ارزشمنده که پنجاه سال همه بگن نمی‌تونی، نمی‌زاریم؛ ولی تو وایسی کارتو انجام بدی. (این بخش از صحبت ایشان را من تجربه کردم و با تمام وجود درک می‌کنم که چه می‌گوید) کلام ایشان این است که مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) کشور را به نقطه‌ای رساندند که کسی نمی‌تواند حتی فکر تعرض به جمهوری اسلامی ایران را هم نکند، و یا اگر کشوری فکر تعرض کرد، باید بر روی عواقب آن هم فکر کند. ایشان در ادامه می‌گوید: رهبری پشت ملت‌ش ایستاده است. سپس نتیجه می‌گیرد: پشت کارمون باید اینجوری وایسیم. اگر وایسادی کسی وجود نکرد به کسب و کار تو چپ نگاه کنه تو تازه یه مدیری. این حرف ایشان کاملاً صحیح، و حتی در مدیریت پژوهش هم قابل صدق است. بدین معنا که وقتی قوی می‌شوید، کسی نمی‌تواند به شما چپ نگاه کند. به عبارت دیگر، نه تنها با کار شما مخالفت نمی‌کنند، بلکه در کار نیز از شما مشورت می‌خواهند شاید این حرف من برای برخی سنگین باشد، اما چون این مسئله را در بخشی از زندگی‌ام تجربه کردم، می‌دانم که اگر بخواهید، قطعاً می‌توانید به نقطه‌ای برسید که کسی نتواند به جایگاه شما چپ نگاه کند. می‌دانم در مدیریت پژوهش تصور این مسئله خیلی سخت است، اما باور کنید که شدنی است. ضمن اینکه خداوند در چند آیه از قرآن کریم قسم یاد کرده است که این اتفاق می‌افتد. مدیریت پژوهش: https://eitaa.com/Researchmanagement
بسم الله الرحمن الرحیم چندی پیش در یکی از مراکز حوزوی مسابقه ایده‌پردازی برگزار کردیم و سؤال مسابقه این بود: اگر من معاون پژوهش استان بودم ... یکی از طلاب اینگونه نوشت: سعی می‌کردم بیشتر در بین طلاب باشم که حداقل طلاب مختلف استان من را بشناسند و سعی می‌کردم جلسه‌های متعدد را در سطح مدارس علمیه برقرار کنم که حداقل حقوقی که از بالا دریافت می‌کنم و شهریه‌ای که می‌گیرم حلال دربیاید. کاری می‌کردم که پژوهش هم مانند درس‌های دیگه اصلی باشد. و جایگاه معاون پژوهش مدارس را جایگاهی می‌دادم که همتراز با معاون آموزش و مدیریت باشد که همان شهریه را مدیر و معاونت آموزش می‌گیرد، معاونت پژوهش هم می‌گیرد فلذا باید در یک سطح کاری باشند. سعی می‌کردم در جمع طلاب باشم که مدارس مرا بشناسند نه اینکه سالی حداقل دوبار هم به مدارس سر نزنم و پولش را فقط بگیرم. من اگر معاون پژوهش استان بودم کاری می‌کردم که کار فقط برای رضای خدا باشد و مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام و در راستای کار شهدا باشد نه اینکه برای عکسی باشد برای پیش‌بردن کار باشد. به نظر شما، چرا باید تصور طلبه از معاونت پژوهش استان خود اینگونه باشد که پول می‌گیرد و کاری انجام نمی‌دهد؟؟؟ مدیریت پژوهش: https://eitaa.com/Researchmanagement
یک تجربه خوب در مقاله نویسی روز جمعه، ساعت 6 عصر یکی از طلاب پیام داد که مقاله‌اش مانده است و میخواهد هر چه سریعتر مقالهاش را تمام کند، و فقط موضوع آن را انتخاب کرده و بیان مسئله‌اش را نوشته است شروع به نوشتن مقاله کرد. من هم آنلاین بودم و هر مطلبی که می‌خواست در مقاله قرار دهد را برایم می‌فرستاد و من بررسی می‌کردم و در نهایت، ساعت 3 بامداد روز شنبه، فایل word متن کامل مقاله را برایم ارسال کرد. سرکار خانم زیبا لُهرابی از مدرسه حضرت خدیجه خاتون سلام الله علیها گتوند توانست در طول 9 ساعت یک مقاله را بنویسد. البته، به گونه‌ای راهنمایی کردم که تمام اصول مقاله‌نویسی سطح دو را داشته باشد، به خاطر همین، این مقاله استانداردهای مقاله سطح دو را داراست. مدیریت پژوهش: https://eitaa.com/Researchmanagement