بسم الله الرحمن الرحیم
یک جلسه هم اندیشی داشتم با یکی از مدارس علمیه موفق در عرصه پژوهش داشتم.
مباحث خوبی در آن جلسه مطرح شد که یکی از موضوعاتی که در این جلسه طرح گردید را با شما به اشتراک میگذارم:
معاون پژوهش مدرسه اذعان داشت که طلاب مدارس علمیه اشتیاقی به پژوهش از خودشان نشان نمیدهند.
اما من سه نکته را در این باره تذکر دادم:
1. علاقه همیشه متوقف بر معرفت است، یعنی انسان تا به چیزی شناخت پیدا نکند، قاعدتاً به آن چیز علاقه پیدا نمیکند. پس یکی از مهمترین دلایل عدم اقبال و عدم علاقه طلاب به پژوهش به خاطر این است که ما آن شناخت لازم را به طلبه ندادیم.
بنابر این، اولین کاری که باید انجام شود این است که پژوهش را به طلبه شناساند و ضرورت پژوهش را برای طلبه تشریح کرد.
2. طبیعت انسان به گونهای است که از تکلیف و مسئولیت گریزان است، یعنی انسان تکلیفگریز است و به همین خاطر، تنها در صورتی به تکلیفی اقبال نشان میدهد که در آن به خودالزامی برسد. پس باید ضرورت پژوهش (نه ضرورت مقالهنویسی) را به گونهای برای طلاب تبیین کرد که طلبه خودش به این نتیجه برسد که به سراغ پژوهش برود، نه اینکه معاون پژوهش برای یک فعالیت پژوهشی از روشهای تطمیع و تهدید استفاده کند و طلبه هم با بیمیلی کار را انجام دهد.
3. یکی از تفاوتهای تبلیغ و پژوهش در شیوههای انگیزشی آن دو است. وقتی لازم باشد که مثلاً برای ساخت مسجد هزینهای جمعآوری گردد، کافی است که یک سخنران زبده دعوت کنید تا یک سخنرانی انگیزشی انجام دهد و با تشویق مردم به صدقه و ... هزینه لازم جمعآوری شود.
در تبلیغ این روش جواب میدهد؛ اما در پژوهش با این کار نمیتوان طلبه را به انجام پژوهش و نوشتن مقاله ترغیب کرد؛ زیرا نهایت کاری که یک جلسهی انگیزشی میتواند انجام دهد، دادن جوّ به طلبه است. از آنجا که جوّ، با همان سرعتی که میآید، با همان سرعت هم از بین میرود، طلبه، در صورت تشویق به فعالیت پژوهشی، تنها در مرحله انتخاب موضوع با معاون پژوهش همراه میشود، ولی بعد از اینکه جوِّ او خوابید، مجدداً معاون پژوهش را تنها میگذارد.
در نتیجه از روش جلسات انگیزشی نمیتوان برای ترغیب و تشویق طلاب به پژوهش و مقالهنویسی استفاده کرد.
برای تشویق طلاب به پژوهش و مقاله چند راهکار اساسی و بنیادی وجود دارد که در متن بعدی تشریح خواهم کرد.
این متن را یکی از طلاب مدرسه علمیه عصمتیه بابل برای من نوشتند
آن را بخوانید تا دربارهاش چند نکته خدمتتان عرض کنم
(در این متن هیچگونه دخل و تصرفی انجام نگرفته است)
قبل اومدن حوزه خیلی خیال پردازی می کردیم، منو دوستمو میگم، اولین بار واژه نوشتن مقاله و تألیف رو از زبون اون شنیدم، بیشتر اون خیال پردازیاشو به زبون میآورد و برای من شنیدنش جذاب بود ... . البته خیلی متوجه حرفاش نمیشدم و درک نمیکردم اما اصولاً شنیدن حرفهای بقیه برای من جذاب بود چون باعث میشد بهشون فکر کنم و انگیزهای بشه برای خودم...
وارد حوزه شدیم، روزها و ماه ها می گذشت؛ حیاط حوزه ما خیلی فضای دلچسبی داشت یه درخت وسط حیاط و دورتادور درخت یه ساختمون که پر از کلاسهای مختلف و سقف حیاطش هم باز بود...
یادش بخیر یادمه گاهی طبقه دوم میرفتم و زل میزدم به آسمون آبی و درختی که شاخه هاش هم قد ساختمون شده بود، خورشیدم تو آسمون آبی کم رنگش چشم نوازی میکرد و و من همچنان زل میزدم به آسمون تا چشام درد میگرفت و بلند میشدم میرفتم، سال های اول حوزه تو کلاس خیلی آروم بودم و اصولاً سرم به کار خودم گرم بود اما یه اخلاقی که داشتم و همه هم میدونستن این بود که همیشه از حق همه دفاع میکردم!
یه روز که رو پله ها بالا و پایین میرفتم یهو یاد حرفهای دوستم افتادم، سریع رفتم پیش یکی از استادامون که تو کار پژوهش بود و خیلی هم با حوصله و صبور و فعال، به ایشون گفتم استاد من دلم میخواد مقاله بنویسم کمکم میکنید، ایشون خیلی راحت پذیرفتن... خلاصه تو یکی از جشنوارههای علامه حلی (ره) شرکت کردیم، برای پیدا کردن منابع خیلی کتابخونه رفتم و کتابهای زیادی بابتش دیدم یادمه ساعت ها تو کتابخونه بودم و مسئولش گاهی بهم میگفت چقد کتاب میبینی 🙃 اما دست از تلاش نکشیدم بااینکه خیلی تو این راه بی تجربه و دست خالی بودم..
بالاخره مقاله رو ارسال کردیم، چند ماهی گذشت ... یه روز که خیلی درسای سنگینی داشتیم موقع رفتن به خونه، بهمون گفتن؛ حوزه باشید یه استاد مرد دارید و میخواد باهاتون صحبت کنه، هواهم خیلی گرم بود بچه ها هم غر میزدن و میگفتن ما میخوایم بریم نمیمونیم🙄..
تا حالا اسم استاد رو هم نشنیده بودم و تا حالا نه ایشون رو دیده بودم!
کلاسشون شروع شد بچه ها رفتن کلاس یادمه من آخرین نفر وارد کلاس شدم، نشستم کنار بچه های سال بالایی از اونجایی که من زود باهمه آشنا میشدم کلی دوست سال بالایی داشتم کنارشون میگفتمو میخندیدم، تا اینکه استاد وارد کلاس شد و ما هم مجبور به سکوت گاهی شیطنت ها و خنده های ریز ریز داشتیم تا اینکه استاد شروع کردن به معرفی خودشون و گفتن من محمدصادق فاضل هستم و...،
یه استاد بسیار ساده و بی آلایش. اولش فکر نمیکردم که حرفاشون برام جذاب باشه اما وقتی صحبت میکردن همه غرق در سکوت، جذب حرف های ایشون میشدیم. نه کلمات سخت میگفتن نه حرفهای قلبمه سلمبه ای که کسی متوجه نشه بلکه خیلی خودمونی صحبت میکردن. فکر کنم همین باعث شده بود تا کلاسی که هیچ کس بهش رغبت نداشت همه سرتاپا گوش باشن. خلاصه زمان کمی گذشت استاد یهو فرمودند یه طلبه ای از حوزه شما مقاله نوشته [که در جشنواره علامه حلی (ره) استان حائز رتبه شده است] من کمی حواسم جمع تر شد.. تو دلم گفتم من که خیلی بی تجربه مقاله نوشتم و اول راهم، خوش به حال اون شخص، تا اینکه استاد اسم مقاله رو گفتند..
وای اصلا نمیتونستم باور کنم که اون شخص من بودم. تا آخر جلسه با بُهت استاد رو نگاه میکردم هی تو ذهنم از خودم میپرسیدم واقعا استاد اشتباه نکردید؟!!!!
یادمه اون روز یه مسیری رو پیاده میرفتم خونه، و پاهام از خوشحالی زیاد نای راه رفتن نداشتن، و تا خونه خوشحال بودم و پر از انرژی و انگیزه.
اون روز این برخورد و انگیزهای که استاد بهم دادن باعث شد من عاشق پژوهش بشم و بشدت به اینکار که برای خیلی ها جذاب نمیومد برای من بسیار شیرین و جذاب باشه و همیشه در کنار برنامه ریزی هام به نوشتن و پژوهش فکرکنم، درسته مدتیه از پژوهش فاصله گرفتم اما با گذشت مدتی هنوزم طلبه هایی من رو که چیز زیادی بلد نیستم و هرچیزی که یاد گرفتم از استاد های خوب و با صبر و حوصله خودم بوده و همیشه استاد فاضل با صبری که داشتن بهم آموختن، و منو یادشونه ومنم گاه گاهی کمکشون میکنم.
چند نکته درباره این متن وجود دارد که لازم است معاونان پژوهش به آن توجه کنند:
1. امثال این طلاب خیلی کم هستند، پس نباید این اتفاق را به همه یا غالب طلاب تعمیم داد؛ و حتی نمیتوان انتظار داشت که همیشه، با یک رفتار ساده و بیآلایش، طلاب را به پژوهش جذب کرد.
2. انسانها از لحاظ هوش و استعداد متفاوت هستند و همین امر موجب تفاوت در شیوه یادگیری افراد میشود. به خاطر همین، هر انسانی، در مقام آموزش با یک استادی راحت است. این طلبه نیز، شیوه یادگیریاش با نحوه تدریس من همخوانی داشت و بخش عمدهی تعریف ایشان ناشی از همین مسئله است.
اگر این مسئله را بدانید و بتوانید کشف کنید که هر طلبه با چه استادی راحتتر است، این شناخت در ترویج پژوهش خیلی میتواند به شما کمک کند.
3. این طلبه در سال بعد نیز با یک مقاله دیگر موفق به کسب رتبه در جشنواره علامه حلی (ره) استانی گردید.
من همیشه این روایت را برای طلاب گوشزد میکنم: وَ قَدْ وَرَدَ فِي اَلْحَدِيثِ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ لِطَالِبِ اَلْعِلْمِ بِرِزْقِهِ خَاصَّةً عَمَّا ضَمِنَهُ لِغَيْرِهِ؛ در روایتی از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده است که ایشان فرمود: خداوند، علاوه بر ضمانت روزی برای تمامی بندگان، روزی طالبان علم را نیز کفالت کرده است»
حضور استاد در نزد این طلبه رزق علمی او بوده است و قطعاً این رزق برای تمامی طلاب مهیاست، فقط باید توفیق این رزق را به دست آورد. پس هیچ طلبهای نمیتواند نداشتن استاد را بهانهی انجام ندادن پژوهش یا تحصیل کند.
4. این طلبه در سالهای بعد از این واقعه به مشاوره پژوهشی طلاب پرداخت؛ رمز آن هم این بود که وقتی دیدم که ایشان به پژوهش علاقهمند است پیگیر شدم تا سال دیگر نیز مقالهای بنویسد و ادامه همین مسیر موجب شد تا ملجأ سؤالات پژوهشی طلاب شوند.
به معانان پژوهش توصیه میکنم که اگر طلبهای به این مقدار علاقهمند در پژوهش یافتید، هیچ زمان او را رها نکنید تا به مقام استادی برسد.
مدیریت پژوهش:
http://msfazel.ir/
https://eitaa.com/Researchmanagement
مقاله دانشآموزی
در کارگاه اخیری که در مدرسه علمیه حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) زنجان داشتم، یک مهمان ویژه داشتیم؛
یسنا پناهی، 12 ساله که برای نگهداری خواهرانش، همراه مادر در کارگاه حضور داشت.
در پایان روز اول، یسنا به من گفت: «استاد، من میخوام مقاله بنویسم».
ذهنم درگیر شد که چگونه باید به او کمک کنم که یک مقاله بنویسد؛
چرا که شیوه آموزش پژوهش و مقالهنویسی به نوجوانانی در این سن، با آنچه ما به طلاب آموزش میدهیم متفاوت است.
برای انجام پژوهش و نوشتن مقاله به یک موضوع نیاز داشت
که با همفکری یکی از طلاب حاضر در کارگاه، قرار شد بر روی «نقش دختر در خانواده» کار کند.
در ابتدا باید فرایند پژوهش را طی میکرد:
به او گفتم از تک تک طلاب حاضر در کارگاه سؤال کند: «دختر چه نقشی در خانواده دارد؟»
با پرسش از برخی طلاب کارگاه، به شش نقش رسید.
یعنی با ارائه یک پاسخ (که شامل شش نقش برای دختر در خانواده میشد) به سؤال اصلیِ پژوهش خود، مسئلهی پژوهشی خود را حل کرد.
تا اینجا فرایند پژوهش را به خوبی طی کرد.
در مرحله بعد، باید این پژوهش را در قالب مقاله ارائه میداد.
به او گفتم که یک انشا درباره «نقش دختر در خانواده» بنویسد که این 6 نقش در آن وجود داشته باشد.
صبح روز دوم، با یک متن پیش من آمد؛
به او گفتم: «آفرین! متن مقاله را خیلی خوب نوشتی».
یسنا پناهی، پس از شنیدن این جمله، یک حس پیروزی به خود گرفت و به نزد مادرش برگشت.
نکته اینجاست که توانسته بود به خوبی شش نقشی که مشخص کرده بود را در انشاء خود جای دهد.
وقتی هم که مقالهاش را تحویل داد، با همکاری معاون پژوهش مدرسه او را مورد تشویق قرار دادیم.
من معتقدم که برای یک دانشآموز، همین مقدار کفایت میکند
و اینکه یسنا توانست یک مسئله را حل کند و آن را در قالب یک متن ارائه دهد، برای دانشآموزانی در این سن یک موفقیت محسوب میشود.
مدیریت پژوهش:
http://msfazel.ir/195299-2/
https://eitaa.com/Researchmanagement
کارگاه مدیریت پژوهش برای معاونان پژوهش مدارس علمیه استان زنجان
مدیریت پژوهش، یک دانش است که همانند سایر دانشها به آموزش نیاز دارد
از همین رو، کارگاه مدیریت پژوهش که برای معاونان پژوهش مدارس علمیه استان زنجان برگزار شد.
کارگاه بسیار خوبی شد و برای من بسیار مغتنم بود.
در این جلسه، سه سرفصل مطرح و تدریس گردید:
1. ماهیت پژوهش و مقاله و ضرورت هر کدام
2. وظایف چهارگانه معاون پژوهش در مدرسه
3. جدول تحلیل SWOT
اما قبل از شروع این سه سرفصل، یک بحث مقدماتی داشتم و آن اینکه:
شما معاون پژوهش هستید
اجازه دهید که این کلمه را حلاجی کنیم
«معاون پژوهش» از دو لفظ «معاون» و «پژوهش» تشکیل شده است
واژه «معاون» در لغت به معنای «یاریکننده» است و در اصطلاح اداری، به کسی میگویند که در یک اداره، رئیس یا مدیر را یاری میکند.
پس معاون، همکار مدیر است.
بنابر این، معاونت پژوهش در دسته کار اجرایی و مدیریتی تعریف میشود، نه پژوهشگری؛ هر چند که لازم است با فرایند پژوهش و مقالهنویسی به طور کامل آشنا باشد.
با توجه به آنچه گفته شد، لازم است که یک معاون پژوهش با اصول مدیریت آشنا باشد.
«پژوهش» نیز اینگونه تعریف شده است: «پردازش اطلاعات در فرایند نظاممند، متعلق به گستره خاصی از علوم، دارای هویت جمعی و متضمن نوآوری» (فرامرز قراملکی، احد، روششناسی مطالعات دینی، ص29، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1392)
پس رسالت اصلی معاون پژوهش این است که این فرایند پردازش اطلاعات را به طلاب آموزش دهد.
مدیریت پژوهش:
http://msfazel.ir/195300-2/
https://eitaa.com/Researchmanagement