بايد تبریک عرض کنیم به یکدیگر که توانستیم بار دیگر وارد شهر "رجب" بشویم.
•رهبرمعظمانقلاب
بنابراين به غير از بُعد ولايت تَصَرّف كه انحصارى است، سه بعد دیگر وجود داشت؛ يكى اينكه مرجع حكم و اصول مذهبى ما بود و احكام خدا را بيان مى فرمود، يعنى به عنوان يك پيشوا و مرجع دينى براى ما به حساب مىآمد كه برخى از آيات، از جمله آيه «مَا آتَاكمُ الرّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا» بر اين نوع ولايت دلالت دارد. بُعد دیگر ولایت پيامبر آن است كه او بر ما ولايت قضايى دارد، دادگاه تشكيل مىدادند، حدود اسلامى را جارى مىكردند، قصاص مىكردند، ماليات اسلامى را جمع آورى مىكردند و درموارد مورد لزوم هزينه مىنمودند. به همين دليل خداوند به او خطاب مىفرمايد« لِتَحْكِمَ بَينَ النّاسِ بِمَا أرَاك اللّهُ»مورد دیگر رهبرى پيامبر در ابعاد سياسى و اجتماعى است كه يك نمونه از آياتى كه بر اين نوع ولايت اشاره دارد همان آيه «يا أيهَا الّذِينَ آمَنُواْ أطيعُوا اللّهَ وَأطِيعُوا الرّسُولَ وَأوْلِى الأمْرِ منكمْ»است. اين ابعاد را در مورد پيامبر به عنوان يك والى پذيرفتهايم. حال اگر فردی را بيابيم كه بتواند، اولاً مسائل مذهبى را در بالاترين حد و مسلط تراز دیگران، دراختيارما بگذارد - كه در اينجا مسئله مهم شناخت مجتهد اعلم بيش مى آيد - ثانياً بر حدود و احكام الهى تسلط داشته باشد و بتواند آنها را جارى كند. ثالثاً زعامت سياسى و اجتماعى را به عهده بگیرد و به اين ابعاد فقاهت را هم اضافه كنيم، يك والى فقيه خواهيم داشت. يعنى همان چیزی كه به عنوان ولايت فقيه مطرح مىشود. اگر اینها را از هم جداكنيم چه خواهد شد؟
مثلاً اگر بعد فقاهت باشد ولى ولايت نباشد، دراين حالت فقيه تنها يك انبوهى از معلومات است و نمىتواند كارى انجام دهد. اين معلومات كجا بايد به كاربرود؟ نه مى تواند حكم بدهد و نه در امور مملكت دخالت كند. اما اگر بُعد فقاهت را رها كنيم و فقط ولايتش را در نظر بگیریم يعنى فقط بتواند روابط سياسى را برقرار كند و قوانينى راهم جارى نمايد، خيلى كه خوب و عالى بشود همين روشنفكرانى میشود كه امروز از ولايت فقيه میترسند. همانهايى كه مىگویند استبداد فقيه است.
البته اين نق زدن ها علت هم دارد، علتش اين است كه اگر این مسائل را مطرح نكنند بعد از اين تا بخواهند تكانى بخورند ولى فقيه نمیگذارد كه در آنچه تخصص ندارند دخالت كنند. همان چیزی كه امام در پیامشان به نمايندگان مجلس خبرگان اشاره فرمودند كه چون مسائل اسلامى با ادله معارض قابل قبول است يك وقت نكند شما در حين گفتهها در مسائل اختصاصى دخالت كنيد. در آنچه به شما مربوط نيست دخالت نكنيد.
•دکترشهیددیالمه
اگر تلاش حضرت هادی علیهالسلام نبود این معارف منحصر به فرد در زیارت جامعه کبیره را نداشتیم.
•امام خامنهای
علامه آیت الله حسن زاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می کنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند این کار را نکنید. علامه میفرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی کردم.
به محبت سید حسن نصرالله به خدا تقرب می جویم و امیدوارم این حب سبب نجات من در روز قیامت باشد.دلیل این محبت تبعیت کامل ایشان از ولایت فقیه و مقام معظم رهبری است و کسی که این صفت را داشته باشد در ولایت ائمه فانی می شود. این سلسله ولایت، یعنی ولایت خدا در درجه اول، ولایت پیامبر (صلی الله علیه وآله) در درجه دوم، ولایت ائمه (علیهم السلام) در درجه سوم، ولایت نائب امام در این عصر حضرت آیت الله خامنه ای (ادام الله ظله) و ولایت ولیاش سید حسن نصرالله(رضوان الله علیه) بر همه ما واجب است.
•علامهمصباحیزدی
در يك جلسه باز ايشان [عدم صلاحيّت آيت اللّٰه منتظرى براى رهبرى آينده] را مطرح كردند. من به ايشان گفتم: «آقا! ما در اين مجموعهی دوستان كس ديگرى غير از ايشان نداريم.»؛ ايشان گفتند:
«نه، اين جور نيست! شما رهبر بشويد.»؛ همين جور؛ «شما رهبر بشويد.»؛ من اصلاً اين حرف را جدى نگرفتم؛ واقعاً جدّى نگرفتم، هيچ؛ سكوت كردم. جلسه هم سكوت شد، چند لحظه اى گذشت. من روبروى امام نشسته بودم، حاج احمد آقا اين طرف من نشسته بود. ايشان [خطاب به من] گفت: «بله، چطور شما ميگوييد كسى نيست؟ شما هستيد، آقاى موسوى اردبيلى هست.»؛ دوباره امام گفت: «نخير، ايشان رهبر بشوند.»
حضرت امام (قدّس سرّه) در مهرماه سال ١٣۶٧
یعنی حدود نُه ماه پيش از ارتحال و حدود شش ماه پيش از بركنارى آيت اللّٰه منتظرى، وقتى در جلسه اى با حضور سران قوا، نخست وزير و حاج احمد آقا خمينى اعلام كردند كه آقاى منتظرى صلاحيّت رهبرى را ندارد، از ايشان سؤال شد كه پس براى رهبرى آيندهی نظام جه بايد كرد؟ ايشان حضرت آيت اللّٰه خامنه اى را شايسته رهبرى معرّفى كردند.
•کتاب روایت رهبری
ولىّ فقيه در نظام اسلامى، اوّلاً محصول اراده و خواست مردم و ثانياً مجتهد جامع الشرايطى است كه به مسائل زمان خود احاطه دارد، به روش برخورد با حيلهها و تزويرهاى حاكم بر فرهنگ جهان آشنا است، بصيرت و ديد اقتصادى دارد، و از كيفيّت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان مطلّع است و زيركى و هوش و فراست لازم براى هدايت يك جامعه بزرگ اسلامى و حتّى غير اسلامى را دارد، و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدى كه درخور شأن مجتهد است، مدير و مدبّر نيز هست.
•کتاب روایترهبری
مرحوم ایت الله حجتی میانجی تشرفی خدمت امام زمان داشتند . به برخی از اطرافیان فرموده بودند: من خدمت امام زمان که مشرف شده بودم، از حضرت پرسیدم آقا نظرتون راجع به آقای خامنهای چیه !؟ دیدم حضرت با یک وجد و سرور و لبخند و حس خاصی فرمودن «آقای خامنهای از ماست.»
یکی دو ماه پس از انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان ولی امر مسلمین، بنده به دیدارشان رفته، عرض کردم: چطور شد که حضرتعالی به عنوان رهبر انقلاب انتخاب شدید؟! مقام معظم رهبری فرمودند: روزی که مجلس خبرگان درباره جانشین حضرت امام(ره) بحث می کرد، اصلا فکر نمی کردم که خبرگان چنین تصمیمی بگیرند. از نیمه اول اجلاس – صبح تا ظهر – این طور متوجه شدم که ممکن است نام بنده مطرح شود، لذا ظهر که به منزل آمدم، دو رکعت نماز خوانده، با حالت استغاثه و ناله و زاری، از خداوند درخواست کردم که این مسئولیت را روی دوش من قرار ندهد. من کمتر یاد دارم برای یک تقاضا; چنین استغاثه و تضرع به درگاه خداوند کرده باشم. با تمام وجود از خدا خواستم که این مسئولیت بر عهده من قرار نگیرد.
عصر آن روز، مجلس خبرگان به خواست من اصلا توجه نکرد و کار با آن کیفیت انجام شد. گرچه از صمیم قلب داوطلب این کار نبودم، ولی وقتی این مسئولیت به لحاظ شرعی و قانونی بر دوش من قرار گرفت، تصمیم گرفتم با تمام وجود به این وظیفه عمل کنم.
•حداد عادل