از دانشگاه اومد خونه خیلی خسته بود پرسیدم چی شده؟!
خندید و گفت: تهران ماشین سوار شدم که بیام قم راننده وسط اتوبان صدای موسیقیشو برد بالا تحمل کردم و چیزی نگفتم تا اینکه دیگه صدای زن رو داشت پخش میکرد!
منم با اینکه وسط بیابون بودم گفتم یا کمش کن یا من پیاده میشم!؟
اونم نامردی نکرد و زد کنار منم کم نیاوردم و پیاده شدم!
#شهیدمحمدمهدیلطفینیاسر
#خاطراتشهدا
#روایت_عشق
@Revayateeshg
لینک دانلود صوت #جزء_ششم قرآن کریم
با صدای استاد پرهیزکار🌱
هدیه به
#شهیدمحمدمهدیلطفینیاسر✨
🌸http://j.mp/28MBohs
#ماه_رمضان
#روایت_عشق
@Revayateeshg