از حرم امام رضا(ع) آمدیم بیرون نیمه شب بود؛ زمستان.
هوا عجیب سرد بود.
پیرمرد میرفت سمت حرم.
- سلام حاجی!
جوابمان را داد.
از زور سرما خودش را مچاله کرده بود آب توی چشمهایش جمع شده بود.
مصطفی شال گردنش را باز کرد، انداخت دور گردن پیرمرد.
- حاج آقا! التماس دعا.
#روایت_عشق⭐️
#شهیدمصطفیاحمدیروشن🌿
#شهیدانه🌹
༺@Revayateeshg༻
🌼سجادهی #نمازشب، امشب را با نام
#شهیدمصطفیاحمدیروشن 🌷🕊
پهن میکنیم و ثواب نماز امشب را به محضر ایشان تقدیم میکنیم.... 🌱⭐️
🌸شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🦋
🌺خدایا در دفـتر حـضور و غـیاب ، ضیافت امشب....
حـضورمان را بـپذیر و جایگاهمان را در کلاس بـندگی ات در ردیـف بـهترین هـا قـرار ده آمین 🤲🏻🌹
#روایت_عشق💖
#التماسدعایفرج 🌱🌈
#سالروز_شهادت 🌷🕊
⊰@Revayateeshg⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور رهبر انقلاب در منزل
شهید مصطفی احمدی روشن
#اللهماحفظقائدناامامخامنهای🌼
#شهیدمصطفیاحمدیروشن❤️
#روایت_عشق🌿
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
@Revayateeshg
سر قبر نشسته بودم باران مے آمد.
روۍ سنگ قبر نوشته بود :
شهید مصطفۍ احمدۍ روشن
از خواب پریدم.
مصطفی ازم خواستگارۍ کرده بود، ولۍ هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد به خنده و شوخے
گفت :
بادمجون بم آفت نداره
ولۍ یه بار خیلے جدۍ پاپے اش شدم که :
کے شهید مے شۍ مصطفۍ؟
مکث نکرد،گفت :
سے سالگۍ
باران مے بارید شبے که خاکش می کردیم...
راوی:
همسر شهید
#شهیدمصطفیاحمدیروشن
#روایت_عشق
#شهیدانه
@Revayateeshg