گذشت #نڪردم کہ
بفهمم تـو را اما مےدانم ڪہ
از جـان بگذرے باید #راحت تر باشد
تا پاره تنت را بگذاری و بروی...
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد🌷
🍃 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🌷 @Revayateeshg 🌷
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد
#روایت_عشق
روزهای تلخِ فتنه بود.
همسرم مدام ماموریت بود.
بعد از چند روز که به خانه آمد متوجه شدم لنگان لنگان راه میرود.
خیلی نگران شدم اما خودشان میگفت:
چیزی نیست.
پایش کبود شده بود و درد زیادی داشت.
اما برای اینکه من ناراحت نشوم اصلا آه و ناله نمیکرد.
پاسداری از حریم ولایت راه و رسمش بود.
چه در کشور خودمان چه در غربت...
راوی:
همسرشهید
@Revayateeshg
╰─┅──🌿🦋🌿──┅─╯