هوا خیلـے سرد بود🌨☃
اما نمـےخواست ما رو توۍ خرج بندازه!
دلم نیومد؛
همان روز رفتم و ڪلاھ براش خریدم🧣
روز بعد کلا رو سرش ڪرد و رفت ،
اما ظھر ڪھ اومد بـےکلاه بود . . . . !
بھش گفتم ڪلاهت ڪو!؟
گفت:اگـه بگم دعوام نمـےکنۍ..؟😶💔
گفتم: نــه مادر! چیکارش ڪردۍ مگه؟
گفت: یڪۍ از بچها با دمپایـے میاد
مدرسه ، امروز هم سرما خورده بود،
دیدم ڪلاه براۍ اون واجب تره !:)🌱'
#شھیدابراهیمهادۍ🦋
#روایت_عشق🌼
#ازشهدابیاموزیم🌷
@Revayateeshg