#خاطرات_شهید🌷
🌲به عشق 💕حضرت زینب
○باردومی که #میخواست به سوریه برود خیلی ناراحت بودم میگفتم یکبار رفتیدکافی است برای چه دوباره می روید، کنارم #نشست وگفت اگرمابه سوریه نرویم چه کسی میخواهدبه نیروهای مردمی سوریه کمک کند⁉️
🌳 مردمی که #مظلومندوزیربارحملات تکفیری ها، له میشوند، کسی نیست آنهارایاری رساند، من به خاطراسلام میروم تااجازه ندهم حضرت زینب یک باردیگر به اسارت دربیاید، بااین حرف هامرا #متقاعدکردند بااینکه مدام گریه می کردم ولی دربرابر حضرت زینب تسلیم شدم وراضی هستم به #رضای خدا.
🌲○دخترشهیددرادامه #عنوان میکند:
بعدازشنیدن #خبرشهادت پدرجزخنده کاری نمیتوانستم بکنم زیراهرکسی آرزوی شهادت راداردو واقعاخوشحال بودم که پدرم #شهیدشده چون لیاقتش راداشت زیرااین فیض عظیم نصیب هرکسی نمیشود.🍁
✍راوی:دخترشهید
#شهید_جبار_دریساوی🌷
🍃🌹🍃🌹
@Revayateeshg
خوابش #تعبیر شد؛ بر اثر جراحت پهلو و مثل #حضرت_زهرا(س) شهید شداز بچگی به #شهدا علاقه داشت اما اصلا فکر نمیکردم که به این زودی به این قافله بپیوندد.
دوست داشت بیشتر زمانش را با رزمندگان فاطمیون بگذراند؛ میگفت: «فاطمیون خیلی مظلوم هستند.» در منطقه به بچهها گفته بود:«میشود #شبیه حضرت زهرا (س) و مثل خوابی که دیدهام، به سبب جراحت در ناحیه پهلو به شهادت برسم؟»
و در نهایت همان طور که #میخواست شهید شد.
#شهید_محمد_سخندان🌷
شادی روحش صلوات
@Revayateeshg