eitaa logo
◦•●◉✿ ـבختران انقلابے ✿◉●•◦
152 دنبال‌کننده
2هزار عکس
923 ویدیو
75 فایل
همه چی از۱۴٠٠/۴/۴شروع شد🌸 انقلابی ام منتظرفرمان سیدعلی✌ +خدآ‌‌چه‌دلبرونه‌میگه ولآتحزناِن‌َّالله‌معنـٰا:) -غمگین نشومن کنارتم❤ تبلیغات👇 @Revolutior کانال دیگه مون❣ @Revolutiod02 اللهم عجل لولیک الفرج♥ #آرزویم_رسیدن_توبه_رویایت🌿✨ ³⁰⁰......🛫.....⁴⁰⁰
مشاهده در ایتا
دانلود
‹﷽› •𝓔𝓷𝓼𝔂𝓪𝓽𝓸𝓵𝓱𝓸𝓾𝓻𝓪• •┈┄┈┄┈┄┈┄┄┈┄• 「🕊」 ماهنرشهادت‌روهم ڪہ‌ندآشته‌باشیم.. هنرعمل‌بہ‌وصیت‌نامہ‌شهدا روُبایدداشتہ‌باشیم :) خَلاص!✋ •┈┄┈┈┄┈┄┄┄┈┄• 💔🙂 @Revolutio
••🖤 بےتو . . نہ‌بوۍخـآڪ‌نجــآتم‌دآد نــہ‌شمارش‌ستآࢪه‌ها‌تسڪینم؛)🌿✨ •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈• @Revolutio •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•‎
°✿فدک✿°: گفتم‌ : کاش‌میشد‌ منم‌ همراهت‌ بیام‌ جبھہ لبخندۍ‌زد‌ وپاسخی‌داد‌ کہ‌ قانعم‌کرد ! - گفت‌ : هیچ‌ میدونی‌ سیاهیِ‌چادر‌ تو ازسرخی‌ِ‌خون‌ِ من‌کوبندھ‌تره ؟! همین‌حجابتورعایت‌کنی ؛ مبارزتوانجام‌دادۍ🌱! 🌹⃟ ⃟ 🕊¦⇠ •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈• @Revolutio •┈•••••🌿🌺🌿•✾•••┈•‎
°✿فدک✿°: •|برادر شہید میدونے یعنے چے⁉️ •|یعنے:...↷°"😇 •| وقتے گناه‌ دࢪِقلبت‌ ࢪا ‌مےزند •| یاد ‌نگاهش‌ بیوفتــے....🌱 •| و ‌دَࢪو باز‌ نکنے...‹‹‹✋🏻 •| یعنے‌ مَحرم ‌اسراࢪ قلبت♥️ •| آن‌اسراࢪے که ‌هیچکس ‌نمےداند... •| فقط بین‌خودت‌و... •| خــ♡ــداو...✨ •| رفیق‌شهیدتــــ🕊 •| باشد...‹‹•• •| امتحان‌کن... •| زندگےات‌زیباترمےشود🖇 🕊🥀 شهیدانهـ*‍‎‌ @Revolutio
~🕊 . مستقیم‌از‌سوریہ‌آمد‌ . خواست‌ . فورےبرویم‌بہ‌روستاےپدرےاش! . پدرش‌را‌برد‌حمام‌ . و‌بعدشروع‌ڪرد‌بہ‌بوسیدنش،گفت: . همہ‌خستگےها‌از‌تنم‌بیرون‌رفت، . زیارت‌دل‌چسبےبود :) 💔 🌱|‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Revolutio
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشتیپ، پولدار، رتبه ۷ کنکور، همه رو داشت،..🙂 چند روز بیشتر نمونده بود بره دانشگاه ولی رفت سوریه و شهید شد... 🕊️ *سالروز شهادت برادر شهید احمد محمد مشلب🌹* دیروز سالگرد بود ببخشید دیر مگذارم @Revolutio
🕊♥️ اگربسیجۍواقعۍهستۍ ''اللهم‌ارزقناشهادت'' رابہ‌قلبت‌بچسبان‌نہ‌پشت‌موبایل 🌱|↫ 🌱|↫ @Revolutio
°✿فدک✿°: 🌱 درنگاهت‌👀چیزیست‌کھ‌نمیدانم‌چیست؟! مثل‌آرامش‌بعدازیڪ‌غم... مثل‌پیداشدن‌یڪ‌لبخند...🙂 مثل‌بوۍنم‌بعدازبارآن... درنگاهت‌چیزیست‌کھ‌نمیدانم‌چیست..‌.! امااین‌راخوب‌می‌دانم‌ هرچه‌که‌هست‌ من‌بھ‌آن‌محتاجم...❤️ |صلوات بفرست رفیق|• @Revolutio
عجیب‌‌تریـن‌‌حالت‌‌ممڪن‌‌را‌ در‌‌گلزارشهدا‌دیدم؛آنجا‌‌که"مرده‌ای" بر‌‌"زنده‌ای"فاتحه‌می‌خواند ؛ آری‌ما‌مرده‌ایم‌اما‌شهدا...!💔':) @Revolutio
°✿فدک✿°: 👑 گفت:میری‌جبهه‌مامان‌جون،کی‌میای؟  گفت:ان‌شاءالله‌شب‌عروسی‌دخترخاله میام.گفت:دخترخاله‌ڪه‌۱۶سالشه‌ ڪوتاعروسیش؟! رفت‌جبهه؛دقیقاً۱۱سال‌بعد،شب‌عروسی دخترخالہ،استخوانهای‌مفقودش‌اومد! _حاج‌حسین‌یکتا @Revolutio
°✿فدک✿°: 😅🌹 . . . الله اڪبر، سر نماز هم بعضی دست بردار نبودند... به محض اینڪه قامت می بستی،دستت از دنیا! ڪوتاه می شد و نه راه پس داشتی و نه راه پیش پج پج ڪردن ها شروع می شد. . مثلا می خواستند طوری حرف بزنندڪه معصیت هم نڪرده باشند واگر بعد از نماز اعتراض ڪردی بگویند ما ڪه با تو نبودیم!! . اما مگر می شد با آن تڪه ها ڪه می آمدند آدم حواسش جمع نماز باشد؟ . مثلا یڪی می گفت :_ واقعاڪه می گویند نماز معراج مومن است این نماز ها را می گویند نه نماز من و تو را . . دیگری پی حرفش را می گرفت ڪه :من حاضرم هر چی عملیات رفتم بدهم دو رڪعت نماز او را بگیــرم ... . و سومی می گفت : مگر می دهد پسر؟ و از قماش این حرف ها ... اگر تبسمی گوشه لبمان می نشست بنا می ڪردند به تفسیر ڪردن:ببین !ببین ملائڪه دارند غلغلڪش می دهند. . و این جا بود ڪه دیگر نمی توانستیم جلوی خودمان را بگیریم و لبخند به خنده تبدیل می شد... . خصوصا آن جا ڪه می گفتند :مگر ملائکه نامحرم نیستند؟😂 و خودشان جواب می دادند:خوب با دستڪش غلغلڪ می دهند... 📚برگرفته از :فرهنگ جبهه @Revolutio
خوشا به سعادتت🙃💔 و شرمنده ایم که هنوز که هنوزه چشمانمان باز نشده اند... حقیقت محض را نمی بینیم و درک نمیکنیم:-) آقاجان! در دنیا بسیار غریبیم... العجل یا صاحب الزمان(عج)...:}💔🕊️ @Revolutio
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 لحظه ای باشهدا🌹 شهید‌ابراهیم‌هادے‌میگفت: امروزڪسی‌نیومدپیشم‌مشڪلشو حل‌ڪنم!نڪنہ‌دیگہ‌خدامنو. . لایق‌نمیدونہ‌بہ‌بنده‌هاش‌خدمت‌ڪنم! 🥀🥀🥀 @Revolutio
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میبینی خواهرم🥀 برا دفاع از این حرم دارم میرم ولی...💔 اللهـم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج @Revolutio
✨!“••• بـےڪلام💔 فقط‌میٺونم‌بگم شھــداشࢪمنده‌ایم @Revolutio
جوان‌هااگربخواهند ازدستِ‌شیطان‌راحت‌شوند . . ‌عشق‌به‌شھادت‌رادروجود‌خود زنده‌نگه‌دارند'! (: -حاج‌حسین‌یڪتا🌱!.. 🌱⃟🎞¦⇢ @Revolutio
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برای آنکه میانِ پرچمِ سه‌رنگ بپیچنت باید از دِل بُگذری؛ از تمامِ مَن مَن ها... 🤍⃟🧤¦⇢ @Revolutio
یھِ‌ج‌ـٰانوشتھ‌ِ‌بود... مشتۍشھـٰادت‌یعنۍ: متفـٰاوت‌بھ‌پـٰایـٰان‌برسیـم! وگرنھ‌مرگ‌پـٰایـٰان‌همہ‌ۍقصہ‌هـٰاست..!(:🖐🏻 @Revolutio
اگر عالم همه با ما ستیزند اگر با تیغ ، خونم را بریزند اگر شویند با خون پیکرم را اگر گیرند از پیکر سرم را اگر با آتش و خون خو بگیرم ز خط سرخ رهبر بر نگردم شهید ابراهیم هادی🕊️ @Revolutio
همیشہ‌مےگفت: واسہ‌ڪےڪارمےڪنے؟ مےگفتم:امام‌حسین:)♥️🌱 مےگفت:پس‌حرف‌هارو‌بیخیال . . . !' ڪار‌خودت‌روبڪن جوابش‌باامام‌حسین . . .♥️!)' +شہیدمحمدحسین‌محمدخانے🤍 🕊️ ~ @Revolutio
شهید سید جعفر موسوی، معلمی خوش سیرت که در عملیات مرصاد توسط منافقین به اسارت درآمد. رجوی‌ها صورتش را لگد مال کرده و زنده زنده پوست کندند و سپس سوزاندند. فقط می تونم بگم شهدا شرمنده ایم🚶🏿‍♂!.. @Revolutio
°✿فدک✿°: خاطره شهید ♥️🎙 مصطفے همیشه با‌وضو‌ بود، یه بار ‌نصف شب بیدار ‌شد... دیدم ‌آب خورد، بعد ‌وضو ‌گرفت رفت ‌در‌ رخت خواب ‌که بخوابه، بهش گفتم: "مصطفے ‌خواب از سرت ‌نمےپره؟!" گفت: "کسے‌ که وضو ‌میگیره و‌ میخوابه تا ‌زمانے که خوابه ‌براش ثواب عبادت ‌مےنویسند!✨" راوی برادرشهید @Revolutio
🤔🤔 🌷....مورچه‌ها زخم‌هایمان را به درد می‌آورند. سعی می‌کردیم مورچه‌ها را بکشیم😔😔😔، ولی تمامی نداشتند و از جای‌جای سلول بیرون می‌آمدند.😭 حسین اصلاً حال خوبی نداشت. 😔😔😔پیراهنش را بالا زد دیدم صدها مورچه به زخم‌هایش حمله کرده‌اند! 😭😭😭در بدن حسین جای سالمی نبود. بعثی‌ها ما را تا صبح با مورچه‌ها در آن وضعیت تنها گذاشتند و تازه فهمیدم آن استخوان‌ها و اسکلت‌ها و خون‌های خشکیده آن‌جا چه می‌کنند.😔😔😭😭 خدا می‌داند کدام آزادمردی خوراک مورچه‌ها شده بود. 🌷آن شب تا صبح نخوابیدم و صبح در یک دادگاه کاملاً کذایی حسین را محکوم به اعدام کردند و دوباره ما را به همان سلول برگرداندند😔😔 و باز مورچه‌ها به جانمان افتادند.😭 حسین دیگر هیچ تلاشی برای دور کردن مورچه‌ها نمی‌کرد. 🤦‍♂🤦‍♂ فردای آن روز یک دادگاه مضحک دیگر تشکیل دادند و حکم اعدام او به حبس ابد تقلیل یافت و بعد ما را از هم جدا کردند. 🌷....شالچی دوباره حالش بد شد و شروع به گریه کرد. یکی از بچه‌ها پرسید: حالا حسین تا ابد در آن سلول می‌ماند؟ شالچی که بغض خفه‌اش می‌کرد، گفت: نمی‌دانم. اگر قرار باشد در آن‌جا بماند در کمتر از یک هفته مورچه‌ها او را می‌خورند😭😭😭. بعد از این ماجرا دیگر هیچ وقت نفهمیدیم بر سر حسین الله‌وردی چه آمد.😔😔😔 راوی: آزاده جانباز سرافراز حسن چمرلو از تهران 💔💔💔 🦋🦋🦋 @Revolutio
یه بنده خدایی میگفت : یه شوهرخاله داشتم مغازه ی خوار و بار داشت خیلی به شهدای مدافع حرم گیر میداد ... همش میگفت رفتن بجنگن واسه بشار اسد و سوریه آباد بشه و به ریش ما بخندن و ... خیلی گیر میداد به مدافعان حرم گاهی وقتا هم میگفت اینا واسه پول میرن خلاصه هرجا که نشست و برخواست داشت پشت شهدای مدافع حرم بد میگفت تا اینکه خبر شهادت شهید محسن حججی خبرساز شد و همه جا پر شد از عکس و اسم مبارک این شهید شبی که خبر شهادت شهید حججی رو آوردن خاله اینا مهمون ما بودن شوهرخاله ی منم طبق معمول میگفت واسه پول رفته و کلی حرفای بد و بیراه ما خیلی دلگیر میشدیم مخصوصا از حرفایی که در مورد شهید حججی گفت بغض گلومو فشار میداد و اما هرچی بهش میگفتیم اشتباه میکنی گوشش بدهکار نبود اخرشم عصبی شد و از خونمون به حالت قهر رفت یه هفته بعد از جلو مغازش که رد میشدم چشمام گرد شد 😳😳 چی میدیدم اصلا برام قابل باور نبود . یه عکس بزرگ از شهید حججی داخل مغازش بود همون عکسی که شهید دست به سینه ایستاده... باورتون نمیشه چشمام داشت از حدقه درمیومد رفتم توی مغازه احوالپرسی کردم یهو دیدم زارزار گریه کرد. گفتم : چی شده چه خبره این عکس شهید این رفتارای شما شوهرخالم گفت : روم نمیشه حرف بزنم کلی اصرار کردم آخرش با خجالت گفت : اون شبی که از خونتون با قهر اومدم بیرون رفتم خونه ، شبش خواب دیدم روی یه تخت دراز کشیدم یه آقایی اومد خونمون کنار تختم نشست به اون زیبایی کسی رو توی عمرم ندیده بودم ، هرکاری کردم نتونستم بلند بشم، توی عالم رویا بهم الهام شد که ایشون قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل علیه السلام هستن سلام دادم به آقا آقا جواب سلاممو دادن و روشونو برگردوندن گفتم آقا چه غلطی کردم من، چه خطای بزرگی از من سر زده آقا با حالت غضب و ناراحتی فرمودند : آقای فلانی ما یک هفته هست که برای شهید محسن عزاداریم تو میای به شهید ما توهین میکنی ؟ یهو از خواب پریدم تمام بدنم خیس عرق بود ولی میلرزیدم متوجه شدم چه غلطی ازم سر زده شروع کردم توبه کردن و استغاثه توروخدا گول حرفای بیگانگان رو نخورید به خدا شهدا راهشون از اهل بیت جدا نیست تموم بدنم میلرزید و صدای گریه هامون فضای مغازشو پر کرده بود بمیرم برای غربت و عزتت محسن جان حالا میفهمم چرا رهبرم گفت حجت بر همگان شدی 🌱 @Revolutio