eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇵🇸
4.4هزار دنبال‌کننده
52.8هزار عکس
34.9هزار ویدیو
609 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://harfeto.timefriend.net/16669409652024 - <مدیرارتباطات> @Reyhaneh_Zahra2
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 ... مانند اولین خاکریز جبهه است که دشمن برای تصرف سرزمینی حتماً باید اول آن را بگیرد...
همیشـه‌میگفـت: حسـرت‌توی‌آخـرت‌وقتـیِ‌که‌عکـس‌شهـدا‌رو روی‌ِ‌دیـوار‌اتاقـم‌چسبـوندم‌ولـی‌به‌دیـوار‌دلم‌نه:)
ازدواج‌کنیداماباکسی‌کمک‌کند‌تا باامام‌چلی‌عصرتون‌اشنابشوید !
پناهی به جز تو‌ نداریم (:
014-M-rasouli-aghaye-delam-www.Ziaossalehin.ir-MH(2).mp3
4.14M
کی میشه بازم پیش ِ تو بیام .. حتی یِ نفس ؛ واسه یِ سلام (: |
باید امسال برای امام حسین سنگ تموم بزاریم 🙌🏻🖤
👤 توییت استاد ✍ سال گذشته سیده شهلا در آذربایجان امنیت جانی خودش و فرزندانش را در مقابل رژیم صهیونیستی علی‌اف با نصب پرچم مقدس امام حسین علیه‌السلام سر در خانه‌اش به خطر انداخت، بی‌معرفتی است ما در اوج امنیت، بی‌تفاوت باشیم. ♨️خصوصا که عده‌ای امسال بنا را بر مقابله با شعائر گذاشته‌اند. ✅ از بالکن و یا از پنجره خانه هایمان پرچم آویزان کنیم.👌
امام‌صادق : هرکس‌ایام‌عزای‌جـد‌ما‌‌حسین«ع» بر‌سر‌؛در‌خانه‌خود‌پرچم‌مشکی‌نصب‌نماید مادرم‌حضرت‌زهرا‌«س»‌هر‌روز‌؛او و‌اهل‌خانه‌را‌دعا‌می‌کند🖤
در‌عجبم‌ا‌زکسانی‌که‌هزاران‌گناه‌حق‌الناس‌می‌کنند، ولی‌معتقد‌اند‌یک‌قطره‌اشک، برای‌حسین‌(ع‌)ضامن‌بھشت‌آنھاست'! شھیدمصطفی‌چمران
🥀شهید محمد معماریان🥀 نام پدر : حبیب ولادت : قم – ۱۳۴۹/۰۵/۲۰ سن در زمان شهادت : شانزده سال شهادت : شلمچه – عملیات کربلای ۴ – ۱۳۶۵/۱۰/۰۶ مزار : گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم – قطعه ۱۲ ، ردیف ۷ ، شماره ۶۹ 🌸صلوات هدیه به این شهید🌸 ماجرای شفا گرفتن مادرشهید درخواب:🌷 💠اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان می گوید: در محرم سال ۶۵ در پی حادثه‌ای از ناحیه پا به شدت آسیب دیدم و از اینکه نتوانستم به نحو شایسته در مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) شرکت کنم، به درگاه خداوند ابراز ناراحتی کرده و طلب شفا کردم. صبح روز عاشورا بعد از قرائت زیارت عاشورا در عالم رؤیا دیدم چند نفر از شهدای عزیز از جمله فرزندم محمد در مسجد المهدی قم به دیدارم آمده و محمد پس از گفت‌وگو شال سبزی را که از خدمت سالار شهیدان آورده بود، روی پایم قرار داد.  از خواب که بیدار شدم در کمال شگفتی باندها را دیدم که از پایم گشوده شده و شال سبز روی پایم قرار داشت و دیگر دردی احساس نمی‌کردم... ‌
و َ در تمام ِسختی ها.. من ح‌ُسین را دارم (:
••• مثل یک دیوانه و چشم انتظار فصل عشق ؛ می‌شمارم روز و شب را تا محرم یا حسیـن...! -اباعبــ🫀ــداالله-
امـٰام‌حُ‌ـسين‌جـٰانم! ازاينجـٰاکه‌منم‌تـٰاآنجـٰاکه‌شمـٰایۍ وجب‌به‌وجب‌دلتنگـم...シ! جان
بمیرم‌‌برات‌‌؟نه‌‌اینم‌‌کمه‌‌تو فرق‌‌میکنی‌حسین‌‌باهمه((:❤️
من‌‌همان‌‌رانده‌شده‌ازدرغِیرم‌ارباب... نیست‌‌غیراز‌تومراهیچ‌‌خریدارحسین♥️ قلبم!
بیخیال آدما حسین رو که داری ؛
یه‌جایی‌هست‌روی‌زمین‌که هرچقدر‌هم‌حالت‌بد‌باشه هرچقدر... اونجاآروم‌میشی! ماکه‌ندیدیم‌ولی‌به‌‌اونجا‌میگن کربلا♥️!