eitaa logo
رضوان استراتژیست جوان
533 دنبال‌کننده
467 عکس
49 ویدیو
6 فایل
تجربهٔ آموختن محتوای دینی با طعم پژوهش ما یک گروه طراح و ایده پرداز هستیم. معمار پروژه‌های علوم دینی، فرهنگی. •|📲 ارتباط : @Ali_zaf
مشاهده در ایتا
دانلود
▓‌▓ •°بسم ربّ•° و اما صبࢪ... ای بنده خدا! دࢪ این دنیای هزاࢪ ࢪنگ؛ دنیا دنیا آࢪزو برابرت چیده ای ، و به خیالت جاده ای کشیدی ،تا به هرکدام بࢪسی ... و با ࢪسیدن به هࢪ کدام از آنها جایزه بگیࢪی !! اما همین تو؛ هࢪ کجا که قلوه سنگی سࢪ ࢪاهت دیدی و با دستان ضعیف ات قادࢪ به از بین بࢪدن آن نبودی جا زدی. نشستی و زانوی ماتم به بغل گࢪفتی... غافل بودی از بࢪداشتن لوازم سفرت ، و یاد گࢪفتن چیزی به اسم صبر! دࢪ جاده زندگی. نفهمیدی که هࢪچه هدفت بزࢪگتر باشد صبࢪ ࢪاهش نیز باید بزࢪگتر باشد.. نفهمیدی که صبࢪ دادنی نیست و آموختنی است و باید آن ࢪا تمرین کࢪد. دࢪ کشاکش زندگی ،و رسیدن به هدف ها باید با تمام قوا تلاش کنی؛ و دࢪهای بسته ࢪا با کلید صبࢪی که آموختی باز کنی... حواس جمع نکردی که صبࢪ با جزع و فزع دࢪ یک پیمانه نمی گنجد. و تو ای انسانِ زاده شده دࢪ سیاࢪه ی ࢪنج ها بدان .... دࢪ ࢪاه هدف ؛ صبࢪ به مثال قوتِ ࢪاه است . همانقدࢪ لازم و همانقدر مایه ۍ قوّتِ تن، دࢪ ࢪاهِ ࢪسیدن . اما همین صبࢪ! بدون ذࢪه ای تلاش و کوشش بࢪایت ثمࢪی نخواهد داشت ؛ و صبࢪ وقتی صبࢪ می شود ،آن هم به نحو اتم و اکمل ، که دࢪ ࢪاهت ؛چه صد ࢪوز و چه صد سال استقامت کنی. حالا با این صبࢪ چقدࢪ آشنایی؟! آیا با این توشه ۍ ࢪاه به مقاصدت ࢪسیده ای؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــ✨📚ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ🆔ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/Rezvaninsti
▓‌▓ •° بسم ربّ گفتیم از صبر؛ ولے بدان در راه فتح قله از هزار مسیر و دَر، باید بگذرے و شاید درِ اول همان استقامت باشد. استقامتے که نام دیگرش پایدارے است و راهے از جاده‌ے صبر به سویش کشیده شده و دَرے ست که هر که بر عبور از آن اصرار کرد ، پیروزے اش در تلاطم دریاے زندگے حتمے است. استقامت همان واژه و مشےّ ست، که از ازل تا کنون در میان صدفِ فطرتِ انسان ها قرار داشته؛ و هیچ تیغ و تیر زهرآگینے در دنیا آن را هدف نگرفته، که راهے براے پیروزي است در هر اندیشه و نگاهے.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــ✨📚ـــــــــــــــــــــــــــــــــ به قلمِ : •°مصباح•° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ🆔ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/Rezvaninsti
▓‌▓ •° بسم ربّ باید صبر کرد و استقامت. اما چگونه؟ بایستیم و کارے نکنیم؟ مگر مے شود پایدارے کرد و کارے هم نکرد؟ ... هیچ گاه نمے توانے این دو را به درستے کنار هم جمع کنے مگر بعد از فهم معنا و مصداق... کجاے جاده ے روبرویمان بایستیم؟! و کجا حرکت کنیم؟! و یا شاید باید بفهمیم در کجاے این مسیر از حرکت نمانیم ... و با وجود بارش هاے بے وقفه ے مشکلات ، پاے از جاده ے اصلے بیرون نگذاریم..!؟ ... تو صبر و استقامت را چگونه تفسیر کرده اے؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــ✨📚ـــــــــــــــــــــــــــــــــ به قلمِ : •°مصباح•° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ🆔ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/Rezvaninsti
▓‌▓ •° بسم ربّ تفسیر تو را از صبر و استقامت نمے دانم اما میدانم صابران فرار نمے‌کنند و صبرشان مسیرےست درست؛در مواجهه با مشکلات و هیچ گاه فردے صبور که در خلال مشکلات استقامت کرده و ایستاده، سلامتش را جز به یک راه برنگردانده.... راهے که حتے پیامبران وصابران ناگزیر از رفتن در آنند... صابرانے که از دست دشمن به دژ محکم صبر پناهنده شدند و دست به دامان عبودیت شدند براے نگاه داشتن قوا و سلامتشان. که اگر در این دژ محکم، عبودیت را در مشت خود نگیرند، تضمینے برای سلامت و امنیتِ قوا و حیاتشان نیست...! پس انسانِ صابر در راه عبودیت توکل به خداوندِ قادرِ متعال را در پیش مے‌گیرد، تا در آن دژ محکم از حوادث و دشمنان در امان بماند و گام به جلو برمیدارد ؛با امید و اطمینانِ خاطر از اینکه خداوندش او را از بیچارگے به سمت سعادت سوق مے‌دهد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــ✨📚ـــــــــــــــــــــــــــــــــ به قلمِ : •°مصباح•° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ🆔ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/Rezvaninsti
▓‌▓ •° بسم ربّ  در مسیر رسیدن راحتے معنایے ندارد!  و براے رسیدن باید ماند و ثابت قدم بود؛ مانع و دشمن و هزار فریب و بازیچه بر سر راه رسیدنت کمین کرده است؛ که هر کدام را می‌توانے باضربتے به زیر بکشے...  و تو ،تنها.. با دو دست کوچکت نمے توانی گرهے را تماما بگشایے، مگر اینکه دستان توانمند خالقت دستگیرت باشد  و تا وقتے که از سر صدق و ثباتِ دل، هدف و چیرگے بر موانع ات را نخواهے؛ مددے در کار نیست ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــ✨📚ـــــــــــــــــــــــــــــــــ به قلمِ : •°مصباح•° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ🆔ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/Rezvaninsti
▓‌▓ •° بسم ربّ 🍁 خسته و افسرده نشسته بود و دیگر قصد نداشت لحظه اے قدم بردارد. رها کرده بود ولے دائم ذهنش پر و خالی مے شد از حرف و سخن ها ،نگاه ها ،خنده ها و... آه سردش نفس می گرفت از هر جاندارے از شدت اندوه. روزگار و عمرے که رفت هم مثل برق و باد از پیش چشمش گذشتند ؛تلاش و کار و اهدافش که تمام این روزها به او جان و توان جابجا کردن دنیا را می داد، اما الان فقط صداےِ رفتار دیگران بود که مثل آونگ در مغزش مے زد و مے رفت تا فاتحه‌ے آمال و آرزوهایش را بخواند. ساعت ها کلنجار مے رفت با خودش، ذهنش، دنیایش، اما بازهم نمی توانست دست بکشد از اهدافش و به ناکامے بکشاند عمر و صبرے را که خرج آن کرده بود .. زمان به سختے گذشت و تنها یک راه برایش مانده بود؛ کناره بگیرد و رها کند مردمانے را که با هر نگاه و حرف و حرکتشان او وتلاشهایش در مسیر درست را بے فایده می خواند؛ کناره بگیرد اما همچنان بماند در این دنیا و میان آدم هایش... ثابت قدم ،صبور و رو به مسیر اهدافش. ــــــــــــــــــــــــــــــــــ✨📚ـــــــــــــــــــــــــــــــــ به قلمِ : •°مصباح•° ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ🆔ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/Rezvaninsti