با زهرا نشستیم تو اوتوبوس پشت سرمون دوتا مرده دارن بحث سیاسی میکنن. حالا چی بگن خوبه؟! میگن موشکایی که ایران تو فروردین زد به اسرائیل تو خود ایران فرود اومده. از اینجا تا خود اسرائیل پرانتز:)))))))
[ریــح]
با زهرا نشستیم تو اوتوبوس پشت سرمون دوتا مرده دارن بحث سیاسی میکنن. حالا چی بگن خوبه؟! میگن موشکایی
بعد طرف میگه بابا من خودم دیدم همونجا که موشکو زدن همونجا فرود اومد. یکی نیست بش بگه اخه منگل اگه همونجا فرود اومده بود که پادگان اصفهان رفته بود رو هوا.:))))))
هدایت شده از 'مُط'
داشتم فکر میکردم که ماها الان دقیقا تو سنی هستیم که هر کس ازش رد شده با حسرت راجع بهش حرف میزنه. حسرت تموم کارایی که میتونسته بکنه و نکرده. حسرت تلاشاهایی که میتونسته بکنه اما نکرده. حسرت ساختن خاطراتی که میتونسته بسازتشون اما نساخته. میگیرین چی میگم؟ بیایین نزاریم واسه ماهم حسرت شه. نزاریم چند سال دیگه جوری شه که غصشو بخوریم. تاجایی که میشه بدوئیم واسه هرچی که میخوایم و تموم تلاشمونو بکنیم تا سربلند شیم، حداقل پیش وجدان خودمون 🤌🏻
[ریــح]
امروز راحیل داشت میگفت ما باهم خیلی قشنگ بودیم. خیلی خوش میگذروندیم؛ اینکه یهو ساعت سه نیمه شب یه
و خب امروز اون تاریخیه که اکیپمون دیگه از قشنگ بودن درومد.