r62763a12243.pdf
352.1K
🔺"چهل چراغ هدایت از امام کاظم سلام الله علیه"
🔶چهل حدیث نورانی از امام کاظم علیه السلام
#چهل_حدیث_از_امام_کاظم_سلام_الله_علیه
#سخنان_امام_کاظم_سلام_الله_علیه
#حدیث_باب_الحوائج
#نورانیات_امام_کاظم
#چهل_حکمت_امام_کاظم
#چهل_گنجینه_علمی
#سخنان_آسمانی
#امام_کاظم_سلام_الله_علیه
#امام_کاظم
#معارف_حسینی
🩸آب هم، آب شد از خجلت یک «تشنهلبی»
تا أبد دور سرش یکسره سرگردان شد...
در نقلها آمده است:
🥀 وقتی که متوکل ملعون به عُمّال خود دستور داد تا قبر مطهر سیدالشهدا علیهالسّلام را ویران کنند، هیج یک از - به ظاهر - مسلمانان نیز حتی این کار قبول نکرد تا اینکه جمعی از يهوديان که سردسته آنان فرد ملعونی به نام "دیزج" بود، این کار را قبول کردند.
🥀 آنان هر بنایی که اطراف قبر مطهر وجود داشت را ویران کردند. آن نانجبیب برای اینکه هیچ اثری از قبر مطهر باقی نماند، آب را به سمت آن روانه ساخت؛
📋وَ اَجْرَی المٰاءَ حَوْلَه اِلَّا اَنَّهُ دَارَ حَولِ القَبر، وَ لَم يَصِلْ اِلَيه وَ مِنْ ثَمَّ سُمِّيَ الحَائِر
▪️آب همینکه به نزدیکی قبر مطهر رسید، به روی قبر نرفت بلکه حیران و سرگردان دور تا دور آن قبر شريف را طواف کرد و به این جهت شد که از آن به بعد، محدوده قبر مطهر سیدالشهدا علیهالسـلام را "حائر حسينی" میگفتند.
📚معالم العلوم، ج۲۴ ص۷۵۹
📚مقاتل الطابيين، ص۶۵۸ (با اندکی تفاوت)
موسی بن جعفر سلام الله علیه کریم اهل بیت.pdf
663.8K
🔖منبر مکتوب🔖
امام کاظم (سلام الله علیه) کریم اهلبیت علیهم السلام
#استاد_کاشانی
🔶 اخلاق و صبر امام کاظم (سلام الله علیه) در برابر دشمنان
🔺 نقش عبادت امام کاظم (سلام الله علیه) در تربیت نفوس
🍀 زندان، عرصه تبلیغ و تربیت امام کاظم (سلام الله علیه)
🔖 برخورد امام کاظم (سلام الله علیه) با ظلم و جور هارون عباسی
🌸 سبک زندگی امام کاظم (سلام الله علیه): الگویی برای جامعه امروز
◾️ کرامت و سخاوت امام کاظم (سلام الله علیه) در خدمت به مردم
🔗 صبر و استقامت امام کاظم (سلام الله علیه) در برابر سختیها
🔺 امام کاظم (سلام الله علیه)؛ نمونهای از اخلاق نبوی
🔶 راهبردهای امام کاظم (سلام الله علیه) برای مبارزه با تحریف حقیقت
🌸 اثرگذاری تربیتی امام کاظم (سلام الله علیه) بر اصحاب و یاران
#امام_کاظم
#سیره_معصومین
#صبر_و_استقامت
#اخلاق_اسلامی
#کرامت_انسانی
#تربیت_نفس
#الگوی_زندگی
#سبک_زندگی_اسلامی
#مبارزه_با_ظلم
#معارف_اهل_بیت
🔖 منبر کوتاه 🔖
🔺 درسهایی از امام کاظم سلام الله علیه درباره انواع شخصیتهای مردم
🔶مردم چهار دستهاند
🔺 امام کاظم سلام الله علیه فرمودند:
اَلنّاسُ عَلى اَرْبَعَةِ اَصْنافٍ: جاهِلٌ مُتَرَدّى مُعانِقٌ لِهَواهُ وَ عابِدٌ مُتَقَوّى كُلَّما اَزْدادَ عِبادَةً اَزْدادَ كِبْرا وَ عالِمٌ يُريدُ اَنْ يوطَاَ عُقْباهُ وَ يُحِبُّ مَحْمِدَةَ النّاسِ وَ عارِفٌ عَلى طَريقِ الْحَقِّ یُحِبُّ القِیامَ بِهِ فَهُوَ عَاجِزٌ اَوْ مَغْلُوبٌ فَهذا اَمْثَلُ اَهْلِ زَمانِكَ وَ اَرْجَحُهُمْ عَقْلًا
📚 خصال، ص 262
🔸 ترجمه:
1. جاهلی که در دامن هواهای نفس افتاده است.
2. عابدی که هرچه عبادت میکند، تکبر او بیشتر میشود.
3. عالِمی که تنها به دنبال شهرت است و برای مردم میخواهد شناخته شود.
4. عارفی که در جستجوی حقیقت است، اما به دلیل ضعف یا شکست، نمیتواند راه خود را ادامه دهد. چنین فردی بهترین نمونه روزگار و عاقلترین مردم دوران است.
🔶 اولین نوع شخصیت: جاهل مغرور
اَلنّاسُ عَلى اَرْبَعَةِ اَصْنافٍ: جاهِلٌ مُتَرَدّى مُعانِقٌ لِهَواهُ
ترجمه: مردم چهار دستهاند: 1. جاهلی که در دامن هوای نفس افتاده است.
توضیح: این نوع شخصیت کسی است که از علم و معرفت دوری میکند و تمام تلاشش در جهت ارضای هوسهای نفسانی است.
📝 شاهد قرآنی:
وَمَن یَعِشْ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ (الزخرف، 36)
🔑 نکته: کسانی که در زندگی به دنبال هوسهای نفسانی هستند، از مسیر حقیقت دور میشوند و در دام شیطان گرفتار میآیند.
💡 پیام عملی: باید مراقب باشیم که در دنیای پر از誘惑ات، خود را از گمراهی حفظ کنیم و همیشه در جستجوی علم و حقیقت باشیم.
🔶 دومین نوع شخصیت: عابد متکبر
وَعابِدٌ مُتَقَوّى كُلَّما اَزْدادَ عِبادَةً اَزْدادَ كِبْرا
ترجمه: و عابدی که هرچه عبادت میکند، تکبر او بیشتر میشود.
توضیح: این شخص در عبادت بسیار تلاش میکند، اما عبادتش باعث میشود که به خود ببالد و دچار غرور شود.
📝 شاهد قرآنی:
إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآیاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُکِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ (الأنبیاء، 19)
🔑 نکته: عبادت واقعی باعث تکبر نمیشود، بلکه باید موجب تواضع و نزدیکی به خداوند شود.
💡 پیام عملی: در عبادات خود همیشه توجه داشته باشیم که آن را به قصد رضای خدا انجام دهیم و از خودستایی و تکبر پرهیز کنیم.
🔶 سومین نوع شخصیت: عالم شهرتطلب
وَعالِمٌ یُریدُ اَنْ یوطَاَ عُقْباهُ وَ یُحِبُّ مَحْمِدَةَ النّاسِ
ترجمه: و عالمی که میخواهد پایش به زمین ساییده شود و از مردم تمجید و ستایش میطلبد.
توضیح: این شخص علم را برای شهرت و دیده شدن میجوید و به جای اینکه به علم برای هدایت و خدمت به مردم توجه کند، به دنبال مدح و ستایش است.
📝 شاهد قرآنی:
وَأَمَّا مَن خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى (النازعات، 40-41)
🔑 نکته: علم و دانش باید بهعنوان وسیلهای برای خدمت به مردم و هدایت آنان باشد، نه برای جلب توجه و شهرت.
💡 پیام عملی: علم را برای خدمت به دیگران بهدست بیاوریم و از خودخواهی و جلب توجه مردم دوری کنیم.
🔶 چهارمین نوع شخصیت: عارف ناتوان
وَعَارِفٌ عَلَى طَرِیقِ الْحَقِّ یُحِبُّ القِیامَ بِهِ فَهُوَ عَاجِزٌ أَوْ مَغْلُوبٌ
ترجمه: و عارفی که در پی حقیقت است، اما به دلیل ناتوانی یا شکست، نمیتواند آن را دنبال کند. چنین فردی بهترین نمونه روزگار و عاقلترین مردم دوران است.
توضیح: این فرد به دنبال حقیقت است، اما به دلیل ضعف در عمل یا شرایط دشوار، نمیتواند آن را به درستی اجرا کند.
📝 شاهد قرآنی:
وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ (الحج، 78)
🔑 نکته: هرچند که در مسیر حقیقت ممکن است با مشکلاتی مواجه شویم، اما باید در برابر آنها مقاومت کرده و به تلاش خود ادامه دهیم.
💡 پیام عملی: در جستجوی حقیقت، هرگز تسلیم مشکلات نشویم و برای رسیدن به اهداف خود همچنان با قدرت تلاش کنیم.
#درس_امام_کاظم_سلام_الله_علیه
#شخصیت_های_مردم
#جاهل_مغرور
#عابد_متکبر
#عالم_شهرت_طلب
#عارف_ناتوان
#جستجوی_حقیقت
#عبادت_تواضع
#علم_برای_خدمت
#مراقبت_از_هواهای_نفس
#امام_کاظم علیه السلام
🔖 منبر کوتاه 🔖
🔺 راههای رسیدن به خیر دنیا و آخرت در کلام امام کاظم علیه السلام
🔶 متن حدیث:
قال الإمام الكاظم عليه السلام:
وَاللّهِ ما اُعطِیَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ، اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیاب المُؤمِنینَ.
📚 منبع: بحار الأنوار، ج 6، ص 28
🔸 ترجمه:
به خدا سوگند، خیر دنیا و آخرت به مؤمنی داده نمیشود، مگر به سبب:
1. خوشبینی به خداوند متعال
2. امید داشتن به خدا.
3. خوشاخلاقی.
4. پرهیز از غیبت مؤمنان.
🔶 محورهای سخن:
1️⃣ حسنظن به خدا:
"اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ"
🔹 توضیح: خوشبینی به خداوند یعنی باور به رحمت، قدرت، و عدالت او. انسان باید اطمینان داشته باشد که خداوند برای او بهترین را رقم میزند، حتی اگر ظاهر امور دشوار باشد. بدگمانی به خداوند، نتیجهای جز اضطراب و ناامیدی ندارد.
📝 شاهد قرآنی:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (الحجرات، 12)
🔑 نکته: بدگمانی نسبت به خدا و وعدههای او، گناه است و میتواند انسان را از مسیر صحیح دور کند.
💡 پیام عملی: همیشه به خداوند خوشبین باشیم و در هر شرایطی به وعدههای او اعتماد کنیم.
2️⃣ امید به خدا:
"وَ رَجائِهِ لَهُ"
🔹 توضیح: امید به خداوند، یعنی باور به رحمت بیپایان او در حل مشکلات و اعطای نعمتها. این امیدواری، فرد را از ناامیدی بازمیدارد و به او انگیزه برای تلاش بیشتر میدهد.
📝 شاهد قرآنی:
وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا (الطلاق، 2)
🔑 نکته: امید واقعی به خداوند باعث میشود که انسان در برابر مشکلات، روحیه خود را حفظ کرده و همچنان به تلاش ادامه دهد.
💡 پیام عملی: در هر موقعیتی، با توکل بر خداوند، امید را در دل خود زنده نگه داریم.
3️⃣ حسن خلق:
"وَ حُسنِ خُلقِهِ"
🔹 توضیح: خوشاخلاقی از مهمترین ویژگیهای مؤمنان است که باعث محبت و احترام متقابل در جامعه میشود. فرد خوشاخلاق، نه تنها در میان مردم محبوب است، بلکه نزد خداوند نیز مقرب میگردد.
📝 شاهد قرآنی:
وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ (القلم، 4)
🔑 نکته: خوشاخلاقی نشانه ایمان قوی و وسیلهای برای جذب دلهای دیگران به سوی حق است.
💡 پیام عملی: در برخورد با دیگران، صبر، محبت و ادب را سرلوحه رفتار خود قرار دهیم.
4️⃣ پرهیز از غیبت:
"وَالکفِّ عَنِ اغتیاب المُؤمِنینَ"
🔹 توضیح: غیبت کردن، همانند خوردن گوشت برادر مرده است که در قرآن کریم از آن به شدت نهی شده است. این عمل، روابط اجتماعی را تخریب کرده و موجب عداوت و کینهتوزی میشود.
📝 شاهد قرآنی:
وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ (الحجرات، 12)
🔑 نکته: زبان انسان، ابزار آزمون بزرگی است که استفاده صحیح از آن، باعث سعادت دنیا و آخرت میشود.
💡 پیام عملی: زبان خود را از غیبت و سخنان بیهوده حفظ کنیم و به جای عیبجویی دیگران، به اصلاح خود بپردازیم.
#امام_کاظم علیه السلام
#حسن_ظن
#امید_به_خدا
#خوش_اخلاقی
#پرهیز_از_غیبت
#توصیه_اخلاقی
#راه_سعادت
#دین_و_زندگی
#آیات_قرآن
#حدیث_شیعه
امام کاظم -1.pdf
290.2K
⚫️شهادت #امام_کاظم
علیه السلام
📩pdf
✅ فیش_روضه
⚫️ 25 رجب ⚫️ 🔸جدید🔶
📜متْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
صوت روضه امام کاظم ع.aac.aac
21.36M
🎙 نمونه_صوتی 🎵فیش روضه روشمند #امام_کاظم علیه السلام (1)👆
⚫️ 25 رجب ⚫️
📜مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🆔👇👇👇👇
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
📎ماجرای فرمایش امام کاظم (ع) خطاب به صفوان جَمّال دربارهی کرایه دادن شتر به هارون عباسی
📖صفوان بن مهران که با کرایه شتران خود، امرار معاش میکرد و از شاگردان ممتاز امام کاظم(ع) بود، نزد آن حضرت آمد؛ امام(ع) به او فرمود: «همهی کارهایت نیک است جز یک کارت»
صفوان: آن یک کار چیست؟
امام کاظم(ع): شتران خود را به این مرد (هارون) کرایه میدهی.
صفوان: سوگند به خدا، شترانم را برای کارهای ناشایست و شکار و امور بیهوده کرایه نمیدهم؛ ولی برای سفر حجّ کرایه دادهام و خودم عهدهدار راندن شترها نشدهام؛ بلکه آنها را به غلامان سپردهام.
امام کاظم(ع): آیا پول کرایه بر عهده آنها (دستگاه هارون) است؟
صفوان: آری.
امام کاظم(ع): آیا دوست داری آنها زنده بمانند تا کرایه تو پرداخت گردد؟
صفوان: آری.
امام کاظم(ع): «مَنْ اَحَبَّ بَقائَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ کانَ مِنْهُم کانَ وِرْدَ النَّارِ
کسی که بقای آنها را دوست بدارد، جزء آنها است و کسی که جزء آنها باشد، در دوزخ وارد خواهد شد».
صفوان میگوید: از خدمت امام(ع) رفتم و همهی شترانم را فروختم تا دیگر به این گناه گرفتار نشوم. هارون از ماجرا اطلاع یافت، مرا احضار کرد و گفت: «شنیدهام شترانت را فروختهای»
گفتم: آری.
گفت: چرا؟
گفتم: پیر شدهام و غلامانم پایبند کار نیستند.
گفت: هیهات، هیهات! من میدانم که به اشاره چه کسی تو این کار را کردهای، آن کس که به تو اشاره کرد، موسی بن جعفر(ع) بود.
گفتم: مرا به موسی بن جعفر(ع) چه کار؟ گفت:
«دَعْ هذا عَنْکَ، فَوَاللهِ لَوْلا حُسْنُ صُحْبَتِکَ لَقَتَلْتُکَ
از این حرفها نزن، سوگند به خدا اگر سابقهی رفاقت نیک من با تو نبود، قطعاً تو را میکشتم».
📚وسائل الشّیعه، ج ١٢، ص ١٣١ و ١٣٢.
25رجب1446_نگاهیبهعباداتحضرتامامموسیکاظمعلیهالسلام.pdf
810.7K
#موسی_بن_جعفر علیهماالسلام
#فیش_منبر
#شهادت_امام_کاظم
#25رجب
#نگاهی_به_عبادات_حضرت_امام_کاظم
👈🏼 #دهه_ی_سوم_رجب_1446_ق
بهمن ۱۴۰۳شمسی
👈🏼 فیش منبرهای #رجب1446
👈🏼 تکجلسه
📚 مطالب مطرح شده:
۱. اشعار مهدوی
بیا بیتو جهان تنهاست میدانم که میآیی
کیم که باتو کنم گفتگو عزیزدلم
ای آفتاب زهرا، عجل علی ظهورک
۲. امامهفتم شناسی
الف)نسب امام علیهالسلام
کلام خطيب بغدادی/کلام ابن اثیر/کلام ابنحجر هیتمی/کلام طبرسی
_کنیههای حضرت
_مدت امامت حضرت
ب)در شهادت امام کاظم علیهالسلام
۳. نگاهی بهعبادات امام علیهالسلام
الف)عبادات معصومین علیهمالسلام
_ رسولخدا صلیاللهعلیهوآله
_ امیرالمؤمنین علیهالسلام
_ امام سجاد علیهالسلام
ب)عبادات موسیبنجعفر عليهماالسلام
_ عبادات در زندان فضل بن یحیی
۴. داستانهای کاظمی
_ حسنخلق حضرت با مرد عمری بدکردار
_ دعای حضرت برای خلاصی ازحبس
_ متعبده شدن کنیزهارون بهبرکت حضرت
_ سجدهها وعبادات شبانهروز حضرت
_ نامه بهوالی وتوصیه حضرت
۵. اشعار شهادت امام کاظم علیهالسلام
شهادت حضرت امام موسى کاظم ع (183ق)
در این روز، سنه 183، و به قولى 186 شهادت حضرت موسى بن جعفر واقع شد"1". بدانکه هارون در سنه 179، بقصد حج بجانب مکه رفت و چون به مدینه رسید فضل بن ربیع را فرستاد که حضرت امام موسى را گرفته نزد او حاضر کند"2" پس در وقتى که آن حضرت نزد جد خود رسول خدا(ص) نماز میگذاشت ، در اثناى نماز او را گرفتند و کشیدند که از مسجد ببرند، آن جناب متوجه قبر جد خودشد و گفت یا رسول الله ! بتو شکایت میکنم از آنچه از امت بدکار تو باهل بیت تو میرسد و مردم از هر طرف صدا بگریه و ناله بلند کردند پس آن امام مظلوم را نزد هارون بردند، هارون ناسزاى بسیار به ان جناب گفت و امر کرد که آن جناب رامقید گردانیدند و دو محمل ترتیب دادند براى آنکه ندانند که آن جناب را به کدام ناحىه میبرند یکى را بسوى بصره فرستاد و دیگرى را بجانب بغداد و حضرت در آن محمل بود که بجانب بصره فرستاد.
در روز هفتم ذیحجه آن جناب را در بصره به عیسى بن جعفر بن منصور تسلیم نمودند به نحوی که در ذیحجه بیان شد و مدت یکسال آن حضرت در حبس عیسى بود و مکرر هارون نوشت به او که آن حضرت را شهید کند و او اقدام نکرد، لاجرم هارون آن حضرت را از بصره به بغداد خواست و در نزد فضل بن ربیع آن جناب را محبوس گردانید .
و در این مدتى که در حبس بود پیوسته مشغول عبادت بود و اکثر روزها صائم و شبها را بنماز و قرائت قرآن و دعا احیا میداشت و بیشتر اوقات در سجده مشغول دعا و تضرع بود و بسا میشد که هارون بر بام خانه میرفت و نظر میکرد که در آن حجره که محبس آن حضرت بود جامه اى میدید که بر زمین افتاده است و کسى را نمیدید.
روزى به ربیع گفت این جامه چیست در این خانه ؟
ربیع گفت که این جامه نیست ، بلکه موسى بن جعفر است که هر روز بعد از طلوع آفتاب به سجده میرود و تا وقت زوال در سجده میباشد.
هارون گفت همانا این مرد از رهبانان و عباد بنى هاشم است .
ربیع گفت هر گاه میدانى که او چنین است چرا او را در این زندان تنگ جا داده اى ؟
هارون گفت براى دولت من بهتر است که او چنین باشد.
و بالجمله در ایامى که در حبس فضل بن ربیع بود، فضل گفت مکرر بنزد من فرستادند که او را شهید کنم من قبول نکرد و و اعلام کردم که این کار از من نمی آید و چون هارون دانست که فضل بن ربیع اقدام بر قتل آن حضرت نمیکند، آن جناب را از خانه او بیرون آمد و در نزد فضل بن یحیى برمکى محبوس گردانید فضل هر شب خوان طعامى براى آن جناب میفرستاد و نمیگذاشت که از جاى دیگر طعام براى آن جناب آورند و در شب چهارم که خوان را حاضر کردند، آن حضرت سربه جانب آسمان بلند کرد و گفت خداوند! تو میدانى که اگر پیش از این روز چنین طعامى می خوردم هر آینه اعانت بر هلاک خود کرده بودم و امشب در خوردن این طعام مجبور و معذورم و چون از آن طعام تناول کرد، اثر زهر در بدن شریفش ظاهر شد و رنجور گردید، چون رزو شد طبیبى براى آن حضرت آوردند، چون طبیب احوال آن جناب پرسید جواب او نفرمود، چون بسیار مبالغه کرد آن حضرت دست مبارک خود بیرون آورد و به او نمود و فرمود که علت من این است ، چون طبیب نظر کرد دید که کف دست مبارکش سبز شده و آن زهرى که بآن حضرت داده اند در آن موضع مجتمع گردیده است ، پس طبیب برخاست و نزد آن بدبختان رفت و گفت بخدا قسم که او بهتر از شما میدان
د، آنچه شما با او کرده اید و از آن مرض به جوار رحمت الهى انتقال نمود.
به روایت دیگر چنانکه فضل بن یحیى را تکلیف قتل آن جناب کردند و او نیز اقدام نکرد بلکه اکرام و تعظیم آن جناب مى نمود و هارون در آن وقت به (رقه) سفر کرده بود، چون مطلع شد که امام موسى نزد فضل بن یحیى مکرم است ، مسرور خادم را فرستاد به سوى بغداد با دو نامه یکى براى عباس بن محمد و دیگرى براى سندى بن شاهک ، عباس بن محمد چون نامه هارون را قرائت کرد، فضل بن یحیى را طلبید و او را در عقابین کشید و صد تازیانه بزد پس امام موسى را به سندى بن شاهک تسلیم کردند و هارون ، یحیى بن خالد برمکى را فرستاد براى قتل آن حضرت .
یحیى چون به بغداد رسید،سندى بن شاهک را طلبید و امر کرد که آن امام معصوم را مسموم کند،سندى زهرى در طعام آن جناب کرد یا چند دانه رطب را بزهر آلوده کرد و بخورد آن جناب داد و آن حضرت سه روز به حالت رنج و تعب بود تا از دنیا رحلت کرد و چون آن حضرت وفات فرمود،ابن شاهک ، فقهاء و اعیان و بغداد را حاضر کرد براى آنکه نظر کنند که اثر جراحتى در بدن آن جناب نیست و بر مردم تسویل کنند که هارون را در فوت آن حضرت تقصیرى نیست ."3"
پس آن جناب را بر سر جسربغداد گذاشتند و روى مبارکش را گشودند و مردم را ندا کردند که این موسى بن جعفر که از دنیا رحلت کرده است ، بیائید او را مشاهده کنید. مردم میآمدند و بر روى آن حضرت نظر میکردند.