eitaa logo
🌴صوتها ونواها🌴تاسیس ۱۴۰۰
457 دنبال‌کننده
787 عکس
693 ویدیو
119 فایل
((باسلام)) صوتها بانواها درخدمت شماست باارائه شعرو مطلب برای محبین اهل بیت(ع) ((السلام علیک یااهل بیت النبوه)) https://eitaa.com/RobAbEnorozi313 «برای سلامتی امام زمان عج الله وتعجیل در فرج ظهور ایشان صلوات بفرستیم برمحمد وآل محمد»
مشاهده در ایتا
دانلود
3. قسمت دوم.mp3
10.17M
( علیه السلام ) : گریز به روضه های حضرت اباالفضل (علیه السلام) امام حسین (علیه السلام ) تن سالار زینب به زیر سم مرکب بر سینه ی شکسته ات چون دیده آورم یاد آورم ز سینه ی مجروح مادرم خودم دیدم ز بالای بلندی حسین تشنه لب را سر بریدند شب ششم ، هیئت ثارالله قم
|⇦•امشب برایت دخترت مرثیه... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی ◼️◼️◼️◼️◼️ امشب برایت دخترت مرثیه میخواند آزرده شد روحم همانند تو بابا من آنکه سرش پی در پی افتاد از نوک نی تو آنکه کنارِ نیزه ات افتاده از پا من ماهِ کبودِ من، بیا تا صبح بشماری تو بیشتر از شمر سیلی خورده ای یا من قصه ی ناقه و آن نیمه ی شب یادت هست به زمین خوردم و دیدم کمرم زخم شده زجر هم مثل مغیره چه قدَر بد می زد! زیر شلّاق و لگد، بال و پرم زخم شده گفت: حالا که آمدی بابا! یا مرا با خودت ببر یا باش راستی دختری که آن کوچه است کتک سیر خوردم از باباش چگونه شد مویم این مثالِ ناگهانی را کمانِ اَبرویِ من خوشحال کردی قد کمانی را چگونه یافتی مارا در این ویران سرا امشب گرفتی از صدایِ گریه ام شاید نشانی را سرت را از طبق برداشتم با یاریِ عمه چهل منزل تحمل کرده ام این ناتوانی را حلالم کن که اشکم را به استقبال آوردم پدر از یاد بُردم شیوه ی شیرین زبانی را خبر دارم شبی کنجِ تنوری میهمان بودی بجا آورده کوفه خوب حقِ میزبانی را به قولِ تازیانه من یتیمی دردسر سازم معطل میکنم با زخم پاهایم کاروانی را لبت را قاریِ قرآن هزاران بار می بوسم که طشت زر ببیند راه و رسمِ قدر دانی را اگرچه دختران شام تحویلم نمی گیرن نیاوُردم به رویِ خویش این نامهربانی را دلِ آسمان میلِ دارد ببارد که ویران نشینیِ ما گریه دارد سَرانگشتِ مشکل گشایم ضعیف است که خار از کفِ پایِ من دربیارد بیا تا تماشاچیانم نگویند که این طفلِ آواره بابا ندارد بیا تا که همسایه يِ این خرابه برایم دگر نان و خرما نیارد عجب روزگارِ عجیب و غریبی ست! یهودی مرا خارجی می شمارد اَلا خیزران خورده يِ مجلس طشت غم تو گلوی مرا میفشارد تا رفته ام از حال گوشواره خلخال گم کردم اینا چیزی نیست بابا تو گودال گم کردم با صورتم چیکار کنم فقط بگید کدوم طرف فرار کنم چجوری دست به موم زدن منو درست جلو سر عموم زدن خشکِ حلقومم گفتم مظلومم، بدتر زد بعد از هق هق هام تا دید آرومم، بدتر زد یه جوری زد، که جون بدم یه روز بیا زجر رو بهت نشون بدم همون که قد بلندتره یه ساعت هم از زدنم نمیگذره این پهلو ناقص این بازو بی حس، ای بابا! مارو چرخوندن مجلس به مجلس، ای بابا! یه شهری رو شریک کنن فقط میخواستن عمه مو کوچیک کنن چطور بگم که پیر نشد این خونواده مَردِش هم اسیر نشد بند اومد راهها دستِ بد خواهها سنگین بود هرکی سنگم زد باریک الله ها سنگین بود یتیم و با طناب زدن سرِ تو رو تو بغل رباب زدن برا یه زن بدِ غمش زمین که میخوره نباشه مَحرمش عمه! من از عمو عباس توقع دارم چند وقت است کز او هم خبری نیست که نیست *اینقدر بابا بابا کرد، همین جور که نشسته بود زانوهاش رو بغل گرفته بود، یهو دید یه بویی داره میاد، عمه! خبری شده؟ عمه این چیه؟ یه طبقی واردِ خرابه شد، بی بی دوید جلویِ دَرِ خرابه، گفت: نمیذارم سر رو ببرید براش، بچه ببینه دق میکنه، خودم قول میدم آرومش میکنم، اول زینب رو با تازیانه توی خرابه زدن، بعد سر رو گذاشتن جلوی این بچه، بعد از چند لحظه دیدن دیگه صدایِ این بچه نمیآد، یه مرتبه دیدن سر از توی دستای این بچه یهو افتاد رو زمین، بچه یه طرفه، سَرِ بابا هم یه طرف، ای حسین!...* ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹کوششتان تباه و معامله تان زیان بار است و به خشم و غضب الهی دچار و خواری و پریشانی و بیچارگی همراهتان. کاری بسیار زشت و ناروا کردید. نزدیک است از زشتی این کار آسمان ها بشکافد و زمین متلاشی شود و کوه ها از هم گسسته شوند. هیچ می دانید چه جگری از رسول خدا دریده اید؟ هیچ می دانید چه حرمتی از او شکستید و چه خونی از او ریختید؟ ...😭 هرگز مباد مهلتی که به داده اند فریفته تان سازد، چرا که خداوند گناهکاران را زود به مکافات و مجازات نمی رساند، انتقام خون ستمدیدگان را خدا می ستاید. هرگز چنین نیست که می پندارید. خدا مراقب ما و شماست.» ▪️خطبه پایان یافت. ناله ها دیگر بار آغاز شد. اشک بود که می جوشید، زنان مویه می کردند و مو می کندند مردان همدیگر را سرزنش می کردند. شیوه شهر را پر کرده بود. نگاه به قافله اسیران، دیگر شبیه ساعت های آغازین ورود نبود... اینک عبیدالله منفورترین بود و اباعبدالله محبوب ترین. بشیر بن حزیم می گوید: «وقتی سخنان زنیب(س) به پایان رسید، پیر و جوان و زن و مرد می گریستند. پیرمردی که نزدیک من ایستاده بود چنان گریه می کرد که محاسنش از اشک خیس شده بود و در همان حال دست خود را به آسمان افراشته و ناله کنان می گفت: پدر و مادر فدایتان! پیران شما بهترین پیران، جوانانتان بهترین جوانان و نسل و فرزندان شما بهترین فرزندان اند و شما خانواده ای بزرگ منش و کریم و برترید.» آیا خطبه زینب پایان پذیرفت یا امام سجاد(ع) از وی خواست تا خطبه را پایان دهد به درستی معلوم نیست، اما وقتی خطبه حضرت زینب(س) به اینجا رسید امام سجاد با لحنی صمیمانه گفت: عمه جان بحمدالله تو دانشمندی هستی که تعلم ندیده است و دانایی هستی که از خیچ آموزگار و معلم و مدرسه ای درس نیاموخته ای. ▪️سپس حضرت زینب بر شتر خویش این مرثیه را سرود: «برای پیامبر خدا چه پاسخی دارید آنگاه که بپرسد با امت من چه کردید در حالی که آخرین امت بودید، اهل بیت و فرزندان و عزیزان من برخی اسیر و برخی کشته و در خون غلتیده اند. آیا این پاداش من بود که شما را نصیحت و وصیت کردم که با خویشاوندان من خوش رفتاری کنید. من بیمناک و نگران شمایم که همان عذابی که بر قوم «ارم» فرود آمد بر شما نازل شود