#رویداد_تاریخی
#تاریخ_به_افق_نینوا
🔹در روز چهارم محرم، عبیداللّه بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیهالسلام تشویق و ترغیب نمود.
به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه که عبارت بودند از:
۱. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛
۲. یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛
۳. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛
۴. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛
به سپاه عمر بن سعد پیوستند.
بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹جمع مُکسّر🔹
لبتشنهای و یادِ لب خشک اصغری
آن داغ دیگریست و این داغ دیگری
گاهی زره به تن به علی میشوی شبیه
گاهی عبا به دوش شبیه پیمبری
گفتند کوفیان به تو از هر دری سخن
واشد به دردهای تو از هر سخن دری
با صد هزار جلوه برون آمدی... دریغ
با صد هزار دیده ندیدند برتری
تنهایی تو بیشتر از پیش واضح است
حالا که در میان شلوغی لشکری...
شمشیر میکشی... چه شکوهی، چه هیبتی
تکبیر میکشند... چه الله اکبری
یاران بی بدیل، عجب جمع سالمی
اعضای چاک چاک، چه جمعِ مُکَسّری
آنها که روی دستِ محمد ندیدهاند
بر نیزه دیدهاند که از هر نظر سری...
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌹سهم #هفته_دوم: از حکمت ۱۳ تا ۲۵ #نهج_البلاغه
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت13: چون نشانه های نعمت پروردگار آشكار شد، با ناسپاسی نعمتها را از خود دور نسازيد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت14 : كسی را كه نزديكانش واگذارند، بيگانه او را پذيرا باشد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت15 : هر فريب خورده ای را نمی شود سرزنش كرد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت16 : كارها چنان در سیطرهٔ تقدير است كه چاره انديشی به مرگ می انجامد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت17 : (از امام پرسيدند كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: موها را رنگ كنيد و خود را شبيه يهود نسازيد يعني چه؟ )
فرمود: پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) اين سخن را در روزگاری فرمود كه پيروان اسلام اندك بودند، اما امروز كه اسلام گسترش يافته و نظام اسلامی استوارشده، هر كس آنچه را دوست دارد انجام دهد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت18 (در باره آنان كه از جنگ كناره گرفتند)
حق را خوار كرده، باطل را نيز ياری نكردند.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت19 : آن كس كه در پی آرزوی خويش تازد، مرگ او را از پای درآورد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت20 : از لغزش جوانمردان درگذريد، زيرا جوانمردی نمی لغزد جز آنكه دست خدا او را بلندمرتبه می سازد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت21 : ترس با نااميدی و شرم با محروميت همراه است و فرصتها چون ابرها مي گذرند، پس فرصتهای نيك را غنيمت شماريد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت22 : ما را حقّی است اگر به ما داده شود، وگرنه بر پشت شتران سوار شويم و برای گرفتن آن برانيم هر چند راه رفتن ما در شب به طول انجامند.
(اين از سخنان لطيف و فصيح است، يعنی اگر حق ما را ندادند، خوار خواهيم شد و بايد بر ترك شتر چون بنده بنشينيم.)
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت23 : كسی كه كردارش او را به جایی نرساند، افتخارات خاندانش او را به جايی نخواهد رسانيد.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت24 : كفاره گناهان بزرگ، به فرياد مردم رسيدن و آرام كردن مصيبت ديدگان است.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
📒 #حکمت25 : ای فرزند آدم! زمانی كه می بينی خداوند انواع نعمتها را به تو می رساند، در حالیکه تو معصيت كاری، بترس.
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۳ تا ۲۵(1).mp3
1.76M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۳ تا حکمت ۲۵
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#رویداد_تاریخی
🔹سالروز قیام رئسعلی دلواری علیه استعمار
رئیسعلی دِلواری از رهبرانِ قیامِ مردم جنوب ایران علیه دولت بریتانیا پس از اشغال بوشهر در میانه جنگ جهانی اول بود. وی در دوران مشروطه از طرفداران مشروطه بود و پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه به دستور سید مرتضی مجتهد اَهرَمی رهبر روحانی این نهضت در بوشهر، شهر بوشهر را تصرف کرد.
در کشاکش جنگ جهانی اول، نیروهای انگلیسی شهر بوشهر را اشغال کردند. علمای بوشهر فتوای جهاد علیه نیروهای انگلیسی دادند. رئیسعلی به همراه گروههای دیگری از تنگستانیها، با نیروهای انگلیسی جنگید. حملات آنها، شبهنگام و به صورت شبیخون بود و تلفات بسیاری به نیروهای انگلیسیها وارد کرد.
رئیسعلی دلواری در ۱۲ شهریور ۱۲۹۴ش، بهدست یکی از ههمراهانش شهید شد. سالروز شهادت او به عنوان روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس نامگذاری شده است.
امام خامنه ای در این باره فرمودند:
«نام سردار مؤمن و شجاعی مثل شهید «رئیسعلی دلواری» از نامهایی است که همیشه دلهای مؤمن را که آشنایی به وضع او و مبارزات او داشتهاند، در سراسر این کشور به خود جذب میکرده است.»
امام خامنهای:
🔸بچهها اسم فلان بازیکن را میدانند اما رئیسعلی دلواری و نادر مهدوی را نمیشناسند....
کاری باید کرد که نام آنها زنده بماند، اینها الگو هستند، روی کتاب بچه ها،روی دفتر بچه ها،روی لباس عکس ایشان و خصوصیاتشان را بزنند تا بچه ها بشناسند...
🌺بیست و دوم مرداد ماه، سال #روز قیام دلیران تنگستان علیه قوای انگلیس
🔹محرم،ماه شکست ابرقدرتها در برابر کلمه حق
🔹امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی:
«با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد.ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد.ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم «و داغ باطله » بر جبهه ستمکاران و حکومتهای شیطانی زد. ماهی که به نسل ها در طول تاریخ ، راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت.ماهی که شکست ابر قدرتها را در مقابل کلمه حق، به ثبت رساند.ماهی که امام مسلمین ، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت.
سید الشهدا را کشتند، اسلام ترقی اش بیشتر شد.»
#رویداد_تاریخی
#رویداد_به_افق_نینوا
🔹پیوستن شبث بن ربعی به سپاه عمر بن سعد
در این روز ابن زیاد به دنبال شبث بن ربعی فرستاد و او را خواست که به جنگ امام حسین(علیه السلام) فرستد. شبث خود را به بیماری زد و میخواست او را معاف دارد. اما ابن زیاد به او نامهای نوشت و گفت: اگر زیر فرمان مایی زود نزد ما بیا. چون به او وارد شد بسیار به او خوش آمد گفت و او را به خود نزدیک کرد و گفت: من خواهش دارم به جنگ این مرد بروی و به عمر بن سعد کمک کنی. او گفت: ایها الامیر! اطاعت میکنم و سپس با هزار سوار به سوی کربلا روان شد.
در این روز نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد پیوستند. چون گروهی از مردم میدانستند که جنگ با امام در حکم جنگ با خدا و پیامبر است، در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار کردند .نوشتهاند فرماندهی که از کوفه با هزار جنگجو حرکت کرده بود، چون به کربلا رسید، سیصد یا چهارصد نفر همراه او بودند و بقیه چون اعتقادی به این جنگ نداشتند، اقدام به فرار میکردند.
#امام_حسین علیهالسلام
#امام_عصر علیهالسلام
#شعر_ضد_استکباری
🔹یادگار حسین🔹
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
چشم بستم درون خود باشم
کربلای غمش مُجسّم شد
رشتۀ اتصال ما و حسین
نخ پرچمسیاه هیأت بود
شهدا خوب یادمان دادند
کربلایی شدن به هِمّت بود
یاد آنان که در سیاهی شب
ماه بودند و روسفید شدند
خوش به حال رفیقهامان که
پای این حرفها شهید شدند
«ما تَرکناک!» با تو میمانیم
وقت تجدید بیعت و یاریست
خاصه این روزها که عطر حرم
در حسینیۀ شما جاریست
خبری آمد و نسیم انداخت
از لب حوضِ خانه گلدان را
چند وقتیست خوب میفهمد
شهر من، غربت شهیدان را
خیره ماندم به نام سرخ شهید
راز سربند کوچه سربستهست
زمزمه میکنند در گوشم
کوچۀ بیشهید بن بست است
خط به خط، جبهه جبهه، خون دادیم
گام اول شروع همعهدیست
ما به فرمانده اقتدا کردیم
گام دوم نماز با مهدیست...
نسل «تَبَّت یَدا اَبی لَهَب» است
هر که با دست حق در افتاده
همگی شاهدیم اسرائیل
به نفسهای آخر افتاده...
صلح با شمر تا ابد ممنوع
درس عباسها مذاکره نیست
حال ما وصف خیبر و بدر است
شیعه امروز در محاصره نیست
در یمن، شام، کربلا، بحرین
شورِ حُبُ الحُسَین یَجمَعُناست
از همین اتحاد معلوم است
روزهای زوال آمریکاست...
یک قدم مانده تا سپیدۀ صبح
آخرین روزهای تاریک است
آمده در زبور، بعد از ذکر
اندکی صبر، صبح نزدیک است
شیعه با کربلا بزرگ شده
مقتدایش شهید بیکفن است
خون مظلومها اثر کرده
ردّ پای ظهور در یمن است
صدر اخبار میشود روزی،
آفتاب ظهور سر زده است
کعبه یک صبحِ جمعه میبیند
یادگار حسین آمده است
چه حسینی که ظهر عاشورا
پر شد از تیغ و نیزه دور و برش
چه حسینی که سر به نی داد و
زیر بار ستم نرفت سرش...
📝 #جمعی_از_شاعران
روز مقاومت اسلامی
🔹حزب الله به جهان عرب و اسلام، عزت دوباره بخشید. رژیم پوشالی صهیونیست به لرزه درآمد و بذر مقاومت ثمره داد. مقاومت ۳۳ روزه ماندگار شد و ۲۳ مرداد به تجلیل از این واژه به نامش، نامگذاری شد. کار، جهاد و مقاومت به مردم واگذار گردید. لبنان به دست مردمی با ایمان در جنگی نابرابرانه آزاد شد و بر جنایات همیشگی صهیونیستها مهر نابودی زد.
#روز_مقاومت_اسلامی
#تیر_خلاص
#معرفی_کتاب
کتاب حسینیه واژه ها
📚 در میان روضه هایت زندگی کردن خوش است
این کتاب اولین جلد از مجموعه ۴ جلدی «حسینیۀ واژهها» است. این مجموعه مخاطب را با زوایای جدیدی از حادثۀ کربلا آشنا می کند و تلاش میکند حادثۀ کربلا را با سبک زندگی اتصال دهد .
ویژگی مشترک کتابهای این مجموعه ، برخوردار بودن از متن ادبی روان و قابل فهم برای عموم مردم است.
در این کتاب ، روضه هایی از شهدای کربلا با بیانی ساده ، زیبا و متفاوت بیان می شود و از آن درس زندگی به مخاطب می آموزد.
▫️نویسنده محسن عباسی ولدی
▫️ناشر آیین فطرت
▫️قطع رقعی
▫️تعداد صفحات ۱۳۸
✅ مناسب برای #جوان
#بزرگسال
🥀 شهید ۱۱ سالهای که حکم جهادش را از دستان مقام معظم رهبری گرفت
🌺شهید شاخص دانشآموز, مرحمت بالازاده در هفدهم خردادماه 1349، در روستای «چای گرمی» یکی از روستاهای شهرستان گرمی از توابع انگوت در دامان سر سبز مغان و در یک خانواده متدین و محروم، دیده به جهان گشود.
شهید بالازاده آموزشهای نظامی، قرآن و عقیدتی را در پایگاه مقاومت بسیج گذرانده و با شور و حال عجیبی به پاسداری از آرمانهای انقلاب اسلامی می پردازد و در پایگاه مقاومت مسوولیت تبلیغات را عهده دار شده و با سخنان معصومانه و پاک خویش، پیام امام خمینی(ره) را به دوستان می رساند و آنها را با فعالیت های فرهنگی فوق العاده موثر خود جهت اعزام به جبهه تشویق میکرد.
شهید بالازاده نوجوان، جنگجوی خردسال کربلای ایران بود که با بسیاری از پیشروان انقلاب، همچون امام خمینی(ره)، ریاست جمهوری، نخست وزیر و ریاست مجلس دیدار کرده و بارها مورد تفقد و نوازش و تمجید آنها قرار گرفته بود, در شهرستان گرمی مغان، مرحمت سخنگوی انقلاب و رزمندگان اسلام شده بود امام جمعه شهر، قبل از خطبه های نمازجمعه، از شهید بالازاده میخواست که برای مردم سخنرانی کند و پیام عاشوراییان ایران را به جوانان و نوجوانان شهر برساند.
🌺از نسل قاسم
🔹مرحمت، این بزرگمرد کوچک به مقام معظم رهبری میگوید: «آقا جان! من از اردبیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.»
حضرتآقا میفرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟»
شهید بالازاده میگوید: آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (علیه السلام) نخوانند!
حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم؟
شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید: «آقا جان! حضرت قاسم 13 ساله بود که امام حسین (علیه السلام) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم هر چه التماسش میکنم, میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم, اگر رفتن 13 سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم را چرا میخوانند؟» و شانههای شهید بالازاده آشکارا میلرزد.
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
حضرتآقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید»
حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و میفرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و...
شهید مرحمت بالازاده بیشتر اوقات در کنار فرماندهش «شهید مهدی باکری» بود