#نوشته_های_شما
🔷 غمهای نمکشیده(کالبدشکافی غم)
برخی از ما، همّ و غممان داشتن نعمتهای دیگران یا از بین رفتنِ نعمت آنهاست؛ به همین خاطر دائما غمگین هستیم؛ زیرا غمها در حسرت نداشتهها یا نرسیدنهاست که متولد میشوند، رذائل بر خانهی دل مستولی میگردد؛ چون باطل آید، فضائل از خانهی دل رخت برمیبندند، عطر فضائل را نیز با خود میبرد آنگاه دل، آکنده از تعفنِ عفونت حسد میشود؛ با نکاح زیادهخواهی و خودبینی غم متولد و مهمانان ناخواندهی دل میگردد.
آری غمهای از این جنس، کاذباند زیرا از سنخ غمهای مقدس نیستند بلکه غمهای دنیایی هستند که حرص، طمع و دنیا پرستی آن را بر قلب عارض میکند؛ اما همین غمهای پوشالی گاه نویسندهی همین متن را علیرغم دانستن و نوشتن آن، زمینگیر کرده و ساعتهای عمرش را به باد فنا داده است و گاه ساعتها اندیشیده است که چه باید بکند تا گرد و غبار غفلت از آخرت و ذکر دنیا از وجودش زدوده شود؛ امروز در همین افکار بود که بیاد جملهی زیبا و خردمندانهی عقیلهی بنیهاشم افتاد که آن حضرت در نهایت اندوه حقیقی که کوه را به لرزه در میآورد، در کمال اقتدار و صلابت بانگ ما رایت الا جمیلا سر داد؛ بنابراین باید به عقیله توسل و تأسی کنیم خواهیم دید که غمهای ما در برابر غم آلالله، نم در برابر یم است؛ آنگاه دیگر در هنگام مواجهه با غمهای پوشالی بیاختیار ناله سر نمیدهیم بلکه با صبر و حلم میگوئیم: "میان همه دلها امان از دل زینب" تا شیرزن کربلا به فریادمان برسد و غمهایمان را احلی من العسل کند
✍مرضیه رمضانقاسم
#غم_و_رنج_کاذب_و_حقیقی
#حضرت_زینب