✳️معامله با ظالمان
🌸🍃"نقل است که یکی از علما مریدی داشت که او چیزی از مال دنیا داشت در حدی که #زکات بر او تعلق میگرفت روزی پیش شیخ آمد و گفت: زکات مال را به چه کسی بدهم؟ جواب داد به هر که دلت میخواهد مرید رفت و نابینایی را در راه دید برهنه و مضطرب،یک مشت زر به وی داد، اتفاقا روز دیگر مرید آن نابینا را در همانجا دید که به نابینای دیگری میگوید: که دیروز شخصی مشتی زر به من داد، به خرابات رفتم و شراب خریدم و با فلان مطربه خورد مرید همین که اسرار سرگذشت دیروز نابینا شنید، به اضطراب پیش شیخ امد که راز را بازگوید پیش از آن که سخن آغاز شود شیخ یک درهم به او داد و گفت: بیرون رو و هر کس که پیش آید به او بده؛ و آن درهم از مزد کلاه دوختن بود مرید بیرون رفت و درهم را به زنی فقیر داد سپس مشاهده کرد که او به خرابهای رفت و #کبکی_مرده را از زیر زمین خود دراورد و به آنجا انداخت مرید به آن زن گفت: این چه رازی است، از من پنهان مکن. گفت: هفت روز است که خود و بچههایم چیزی به دست نیاوردهایم و به خفت و خواری سوال هم گردن ننهادهایم. به ناچار اضطرار وادارم کرد کبک مرده را از این خرابه بردارم تا با اطفالم سد رمق نمایم حالا که این درهم را خدا رساند،کبک مرده بر ما حرام گردید، آن را انداختم مرید با نهایت تعجب پیش شیخ آمد و هر دو جریان را به شیخ گفت: شیخ پاسخ داد که حاجت به گفتن تو نبود، به یقین بدان تو که با ظالمان و اعوان آنها معامله میکنی، سزاوار است پول آن را، #نابینا در خرابات شراب خورد و آنچه از کسب حلال حاصل شده حتما به چنین جایی میرسدکه از یک زن فقیر و بچههایش دستگیری شود.
📚(ستارههای فضیلت، ج2، ص480)"
💠 @RoozieHalal 💠