- من به این فکت اشاره می‌کنم، اعلیحضرت، که بسیاری شما را یک دیکتاتور می‌دانند. آیا انکار می‌کنید که یک پادشاه بسیار مستبد هستید؟ + نه، من آن را انکار نمی‌کنم، زیرا به یک معنا، هستم. اما ببینید، برای انجام اصلاحات، نمی‌توان مستبد نبود. به خصوص زمانی که اصلاحات در کشوری مانند ایران اتفاق می‌افتد که تنها بیست و پنج درصد از ساکنان آن خواندن و نوشتن می‌دانند. شما نباید فراموش کنید که بی سوادی در اینجا شدید است - حداقل ده سال طول می کشد تا آن را از بین ببرید. و من نمی گویم آن را برای همه حذف کنید - می گویم برای کسانی که امروز زیر پنجاه سال سن دارند ببسوادی ازبین برود. باور کنید، وقتی سه چهارم یک ملت خواندن و نوشتن بلد نیستند، فقط با سخت‌ترین استبداد می‌توانید اصلاحاتی را فراهم کنید، وگرنه به جایی نمی‌رسید. اگر سختگیر نبودم حتی نمی توانستم اصلاحات ارضی را انجام دهم! - شاید من منظور خودم را بد توضیح دادم، اعلیحضرت! منظور من از دموکراسی آنطور که ما در غرب می‌فهمیم، بود، یعنی رژیمی که به هر کسی اجازه می‌دهد هر طور که دوست دارد فکر کند و مبتنی بر پارلمانی است که در آن حتی اقلیت‌ها هم نماینده دارند. + اما من چنین دموکراسی را نمی‌خواهم! نمی‌فهمی؟ من نمی‌دانم با چنین دموکراسی چه کنم! مال شما! می‌توانید آن را داشته باشید! دموکراسی شگفت انگیز شما! چند سال دیگر خواهید دید که دموکراسی شگفت انگیز شما به کجا می‌انجامد! پ.ن: قسمت بسیار بسیار خواندنیِ مصاحبه محمدرضا شاه با فالاچی که در کتاب interview with history چاپ شده #جاویدشاه :)))) ✍️ سیّد امیرحسین هاشمی 🏴 @Roshangari_ir