اولین روزهایی بود که اومده بودم کربلا... این نوزاد مادرش دیابتی بود و کمی نارس نفس‌هاش خیلی بد بود... با کمی اطمینان برگشتم به همراه‌هام که متخصص اطفال بودند، گفتم بعیده که این نی‌نی با همین اکسیژن تو بینی خوب بشه، احتمالاً مجبور بشیم تداخل‌های پزشکی بیشتری براش بکنیم، مثلاً تزریق سورفاکتانت و... ساعتی بعد باباش اومد و گفت این نوشته‌ام رو بذارین بالای سرش نوشته بود: امانت موسی بن جعفر... اشک تو چشمام حلقه زد... الان که دارم می‌نویسم هم دارم گریه می‌کنم؛ ورق برگشت‼️ فردا صبحش در حالی‌که حالش کاملاً خوب بود، زیر سینه مادر شیر خورد و رفت خونه و تمام محاسبات پزشکی منو بهم ریخت.... تو هم دستتو بذار روی قلبت و بگو «قلب و من فیها بامانت موسی بن جعفر». 📚 خاطره‌ی نقل شده از؛ دکتر صدیقه طهرانچی فوق تخصص نوزادان، رئیس NICU بیمارستان خدیجه کبری در کربلا _______________________ پی نوشت؛ عرب‌ها وقتی کسی یا چیزی براشون خیلی عزیز باشه میگن: بأمانة موسی بن جعفر(ع) یعنی امانت سپردم دست موسی بن جعفر(ع)! منم می‌خوام بگم: أنا و من فی قلبی بأمانة موسی بن جعفر(ع) خودم و همه ی کسایی که توی قلبم هستند می‌سپرم به موسی بن جعفر(ع) می‌سپرم به شما آقاجان... #لطف_باب‌الحوائج #انتشار_فقط_با_ذکر_منبع 🌱 @fatemeyesoltanii

📚 قصه‌ی ملک فطرس داستان از یه امتحان خاص شروع شد تمامی ملائک به فراخور جایگاهشون به نوعی آزمایش میشدن و هر کس مردود میشد بال هایش شکسته و به زمین تبعید میشد... چرا که ملائک هم قدرت عقل دارند(منبع؛ امالی شیخ صدوق مجلس ۲۸ دعای روز سوم شعبان) صلصائیل فرشته بازیگوشی بود که در یک امتحان امتحان الهی ترک اولا کرد بال‌هایش شکست و به زمین تبعید شد او ۷۰۰ سال در زمین به توبه و استغفار مشغول بود تا اینکه روزی از ایام شعبان صفی از ملائکه را در آسمان دید که به زمین می‌آمدند #رزق #انتشار_فقط_با_ذکر_منبع 🌱 @fatemeyesoltanii

جبرئیل، میکائیل و عزرائیل و اسرافیل به همراه ۱۲۸ هزار فرشته از عرش به سمت مدینه می‌رفتند. صلصائیل با التماس جبرئیل را صدا زد و گفت؛ چه خبر است؟ کجا می‌روید؟ جبرئیل گفت؛ سوم شعبان است و به زودی ثارالله به دنیا می‌آید همه موظفیم به دیدار دختر رسول خدا برویم و به ایشان تبریک بگوییم صلصائیل التماس کرد که مرا با خود ببرید عزرائیل مخالفت کرد اما با توصیه میکائیل (فرشته مامور روزی) جبرئیل قبول کرد که او هم با آنها به مدینه برود... صلصائیل امیدوار بود و دل شکسته... حالا همه منتظر نزول حسین به زمین بودند... #رزق #انتشار_فقط_با_ذکر_منبع 🌱 @fatemeyesoltanii

همه اولیا و صلحا و شهدا برای دیدار فرزند رسول خدا وارد منزل علی شدند به یکباره نوری عظیم به داخل منزل حضرت نزول کرد و صدای خنده کودکی که پدرش علی مادرش فاطمه و پدربزرگش محمد بود جهان را روشن کرد حضرت ابراهیم به کودک نگاه کرد و گفت الحمدلله خلق الحسین حضرت آدم نگاهی سوال برانگیز علت الحمدلله را پرسید ابراهیم پاسخ داد به خاطر این مولود اکثر فرزندان تو بخشیده خواهند شد پس حضرت آدم سجده شکر کرد پس از این روح همه اولیا و صلحا برای زیارت حسین صف کشیده بودند... #رزق #انتشار_فقط_با_ذکر_منبع 🌱 @fatemeyesoltanii

میکائیل فرشته مامور روزی دهنده به مخلوقات گفت؛ هر کس برای حسین اجتماعی بگیرد روزی او خواهد رسید... عزرائیل گفت هرکی عاشق حسین باشد جان او را به راحتی خواهم گرفت و سختی مرگ را نخواهد کشید... فرشتگان در حال زیارت حسین بودند که نگاه حضرت زهرا به سمت یک نفر جلب شد! فرمود او کیست که این چنین گریه می‌کند؟ عزرائیل پاسخ داد سرورم او یک فرشته گناهکار است که بال‌هایش از او گرفته شده و مجازات شده.. #رزق #انتشار_فقط_با_ذکر_منبع 🌱 @fatemeyesoltanii

حضرت زهرا فرمود؛ اجازه نمی‌دهم کسی نزد حسین من گریان باشد اما دست خالی مجلس را ترک کند بانو نگاهی معنادار به پیامبر کردند و پیامبر با لبخند به صلصائیل گفت جلو بیا و خود را به گهواره حسین متبرک کن بدان هر کس خود را به حسین نزدیک کند دعای او مستجاب می‌شود... صلصائیل نزدیک گهواره شد و گهواره رو بوسید و عرضه داشت سلام بر تو ای ثارالله سلام بر تو ای نورالله سلام بر تو ای فرزند رسول خدا به یکباره فضای اتاق پر از نور شد و بال‌های صلصائیل به او تفضل شد... #رزق #انتشار_فقط_با_ذکر_منبع 🌱 @fatemeyesoltanii

صلصائیل پای حسین را بوسید و پرواز کرد پیامبر به او گفت هر وقت ناامید از همه جا شدی رو به قبله بایست و به حسین سلام بده.. صلصائیل گفت؛ از امروز تا ابد هر کس به حسین سلام بدهد من سلام او را به ایشان می‌رسانم پیامبر لبخند زد و فرمود تو را فطرس نام‌ می‌نهم چرا که تو لایق و سزاوار بخششی به برکت این مولود شریف از آن روز به بعد هر کس در نزد امام حسین یا مرقد امام حسین زیر گنبد دعایی بکند انشاالله به مصلحت مستجاب خواهد شد... #رزق #انتشار_فقط_با_ذکر_منبع 🌱 @fatemeyesoltanii