eitaa logo
روزنگار کاشان l نقد و نظر
613 دنبال‌کننده
258 عکس
18 ویدیو
0 فایل
کانال «روزنگار» برای پر کردن اوقات فراغت شما با نقل روایت، لطیفه و خاطره نیست، فرصتی برای تأمل‌ و تفکر پیرامون مسائل اجتماعی منطقه کاشان است. خبرنگار: عبدالمجید رفیعی برزکی کارت شناسایی صندوق هنر 19202723 09139992367 @MajidRafieeBarzoki
مشاهده در ایتا
دانلود
آگاهی‌بخشی یا دورهمی 🔸نقد و نظر🔸 🔹وقتی مطلب تازه‌ای در کانال روزنگار قرار می‌گیرد با اشتیاق سراغ آن می‌روم تا یک نقد خوب از اتفاقات ریز و درشت شهر را بخوانم ولی مطلب اخیر با انتظارات من فاصله دارد. 🔹البته برگزاری هر جلسه و برنامه‌ای در این برهوت انفعال و رکود قابل توجه است. بالاخره تک مضراب‌هایی که گاهی درگوشه و کنار شهر نواخته می‌شود قابل تقدیر است و باید حمایت شود ولی این بدان معنی نیست که خالی از اشکال است. 🔹در این گونه مواقع ترجیح می‌دهیم نسبت به آن سکوت کرده یا با یک مشارکت حداقلی همراهی کنیم. وقتی عنوان شما را دیدم با خودم گفتم احسنت به مجید رفیعی که از این همه نگذشته و حتماً اشکالات این برنامه را یادآوری کرده است و این کار نیازمند جسارت است ولی وقتی متن را خواندم حداقل با انتظارات من متفاوت بود. 🔹اول اینکه چنین موضوعی خب در کاشان به این وسعت نو هست ولی از ابتدا یک سوال جدی مطرح بود که آیا کتابخوانی با این فرم‌ منجر به آگاهی بخشی هم‌می‌شود یا نه و آیا کیفیت آگاهی بخشی و رسالت آن به یک دورهمی هفتگی تنزل پیدا نمی‌کند به خصوص اینکه انتخاب کتاب و ارائه دهنده از قاعده خاصی پیروی نکند. 🔹خلاصه عرض کنم چون موضوع نو هست و کتابخوانی هست و به دور از دستگاه‌های دولتی و عمومی صرفا یک حرکت مثبت تلقی نمیشه ، اگر در جلسه حضور داشتید خود تنوع آدمها از سن و سال گرفته تا پیشینه علمی اطلاعاتی به شدت متنوع بود، برای همین زیاد از صحبت های آقای مستکین استقبال نشد یا فهمیده نشد ، به نظرم خیلی به یک شو تبدیل شد که افت همه کارهای فرهنگی اصیل و اثر گذار هست
روزنگار کاشان l نقد و نظر
آگاهی‌بخشی یا دورهمی 🔸نقد و نظر🔸 🔹وقتی مطلب تازه‌ای در کانال روزنگار قرار می‌گیرد با اشتیاق سراغ
تناقض و دوگانگی 🔸نقد و نظر🔸 سلام و ارادت زیبا نگارش فرموده اید 🔹و چه زیبا به توصیف پرداخته اید ولی برای کمترین یک سوال ذهنم را درگیر کرد که آیا با مطلع نوشتاری نقد داشتید بر این روزها و آنچه جناب عقیقی فرمودند یا توصیف ای روزها ، جلسه و شنبه های کتاب شد چرا که من یک تناقض و دو گانگی را حس کردم « یعنی سر در گم شدم که این مطلب را شما از کدام زاویه به رشته تحریر در آورده اید » در هر حال قلم تان چون گذشته نویسا باد.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
«قوی سیاه» در تالار بزرگ شهر به بهانۀ جشن سه سالگی هفتۀ کتابخوانی «این روزها» 🔹 فرهنگ و هنر/41🔹 🔸ه
سرمایه‌های انسانی 🔸نقد و نظر🔸 سلام 🔹واقعا نیاز زمانه ما و خاصه شهر کاشان کتاب و کتابخوانی است . انصافا دوستان عزیز خاصه دکتر عقیقی اتفاق مثبتی را رقم زده و در حال نهادینه کردن آن و رشد و گسترش آن هستند . بعض عزیزان سرمایه های انسانی هستند که به فربه تر شدن سرمایه های اجتماعی منطقه کمک می کنند . 🔹بواقع باید گفت دوران نهالی این جلسه و محفل باتمام رسیده و باید در مسیر بلوغ خود حرکت کنند ک لازمه آن تحول و نگرش و اجرای جدید در پیاده سازی و تولید محتوای جلسات است ‌.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
«قوی سیاه» در تالار بزرگ شهر به بهانۀ جشن سه سالگی هفتۀ کتابخوانی «این روزها» 🔹 فرهنگ و هنر/41🔹 🔸ه
چالش جدی برنامه‌های فرهنگی 🔸نقد و نظر🔸 🔹به نظر می‌رسد که اشاره به عدم تغییر در باورها و نگرش‌های شرکت‌کنندگان بعد از این رویداد، بخش کلیدی از تحلیل شماست. در واقع، اگرچه شرکت‌کنندگان ممکن است از لحاظ روحی و احساسی بهبود یافته باشند، اما عدم تغییر در باورها و اهداف اصلی کتابخوانی، نشان‌دهنده چالش‌های عمیق‌تری است که در جامعه وجود دارد. 🔹این نکته می‌تواند به این معنا باشد که صرف برگزاری برنامه‌های فرهنگی و کتابخوانی کافی نیست و باید تلاش بیشتری برای تغییر نگرش‌ها و باورهای بنیادی صورت گیرد. این موضوع می‌تواند به بررسی عمیق‌تری از دلایل عدم تحقق اهداف و نظریه‌های مطرح شده، از جمله نظریه قوی سیاه، منجر شود. 🔹بنابراین، به عنوان یک نتیجه‌گیری، می‌توان گفت که با وجود پیشرفت‌هایی در زمینه‌های احساسی و اجتماعی، هنوز نیاز به کار بیشتری برای تغییر باورها و نگرش‌ها وجود دارد. این موضوع می‌تواند به عنوان یک چالش جدی برای برنامه‌های فرهنگی آینده مطرح شود تا بتوانند تأثیرات عمیق‌تری بر شرکت‌کنندگان و جامعه داشته باشند.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
«قوی سیاه» در تالار بزرگ شهر به بهانۀ جشن سه سالگی هفتۀ کتابخوانی «این روزها» 🔹 فرهنگ و هنر/41🔹 🔸ه
این‌روزها؛ سهم ما و سهم مردگان ✍️احمد فرهنگ 🌺با سلام و سپاس از جناب عالی و همکاران ارجمند 🔹نهضت کتابخوانی و مطالعه، فی نفسه حرکت جالب و جذاب و ارزشمندی است، مشروط بر اینکه با نقاب «سازمان مردم نهاد» به دنبال استحاله‌ی تدریجی ارزش‌های انقلاب اسلامی نباشد؛ همچنانکه در بخش پایانی یادداشت «قوی سیاه» عباراتی مبهم وجود دارد و در این ارتباط قابل نقد و بررسی است. 🔹اولاً نگاه درست به رخدادها از منظر جریان حق اعتبار دارد و چنانچه هرکسی از زاویۀ دید شخصی به رخدادها بنگرد، در صورتی که حق و حقیقت باشد معتبر است و در صورتی که با معیارهای جریان حق قابل تطبیق نباشد، از درجه ی اعتبار ساقط و به عنوان خرافه و باطل محکوم به فناست. 🔹ثانیاً اثبات‌گرایی و پوزیتیویسم در مورد علوم تجربی کاربرد دارد و همان طور که محمد عقیقی مطرح کرده اند همه ی چیزهایی که [ در قالب علوم تجربی] به عنوان حقیقت محض شناخته می‌شوند، چه بسا روزی [احتمالاً ] فرو خواهد ریخت [ و تجربیات جدیدی به عالم علم و دانش هدیه خواهد شد.] 🔹اما این نظریه در مورد عقاید و ارزش های الهی مصداق پیدا نمی کند، به سبب آنکه از یک پشتوانه‌ی چند هزار ساله برخوردار است و تنها با ابزار عقل و وحی قابل ارزیابی است و ابزار علوم تجربی که هرچند مدت یک بار قوانین آن تغییر می کند، بر آن حمل نمی شود. انبیای الهی و مصلحان راستین، پی در پی آمده‌اند و خرافه‌ها را از دین و فطرت الهی انسان ها زدوده‌اند تا اصل دین به عنوان حقیقت محض، سالم و دست نخورده باقی بماند. 🔹ثالثاً سازمان‌های مردم نهادی که ادعا می‌کنند به دنبال زنده‌باد و مرده‌باد نیستند، باید بپذیریم که مجموعه‌هایی خنثی و مرده هستند، وگرنه شرط زنده بودن تولّی و تبرّی در مسیر حق و حقیقت است‌؛ به نظر می‌رسد که در زیر نقاب بی‌طرفی برای جذب مخاطب، موضع‌گیری سازمانی خود را رعایت می‌کنند. 🔹رابعاً گذشته و سنّت‌ها، پل عبور به آینده هستند، نمی‌شود از نردبان بالا رفت و یکی یکی پلّه‌های قبلی را شکست و فرو ریخت، زیرا قوام نردبان به حفظ همه ی پلّه‌های آن است. جامعه‌شناس غربی «آگوست کنت» معتقد است که سهم مردگان در ساختن جامعه بیشتر از سهم زندگان است؛ یعنی سهم پیشینیان ما در ساختن جامعه، بیشتر از ما بوده است، همچنان که سهم ما در ساختن جامعه و فرهنگ آیندگان، بیش از آیندگان است. 🔹بنابراین عبارت « افکار ما، احساسات ما، اندیشه‌های، رفتار ما، نوع بروز هیجانی ما مال دهه‌های قبل، سده های قبل و شاید هزاره های قبل است...» کاملاً مخدوش می‌باشد و چنانچه با معیارهای جریان حق مورد ارزشیابی قرار گیرد، قابل قبول است؛ باید مشخص شود کدام فکر و اندیشه، متعلق به هزاره های قبل، با موازین جریان حق سازگاری ندارد و دور ریختنی است و کدام فکر و اندیشه و احساسات و رفتار ما در قالب معیارهای حق گرایانه قابل تعریف و تطبیق است و باید آن را حفظ کرد. 🌺وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا 🌸و ﺑﮕﻮ : ﺣﻖ آﻣﺪ و ﺑﺎﻃﻞ ﻧﺎﺑﻮد ﺷﺪ؛ ﺑﻲ ﺗﺮدﻳﺪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﺎﺑﻮد ﺷﺪﻧﻲ ﺍﺳﺖ .(الاسرا، ٨١) 🔹«می‌گویند شخصی به نام «حارث بن حوت» - با توجه به فضای حاکم بر جامعه‌ی عصر علوی و قرار گرفتن مجاهدانی از صدر اسلام در برابر امیر مؤمنان - خدمت علی(ع) آمد و گفت: گمان می‌کنی که من اصحاب جمل(طلحه و زبیر و عائشه و پیروانشان) را گمراه می‌‏دانم؟! امام فرمود: حارث! تو کوتاه‌‏بینانه نگریستى، نه عمیق و زیرکانه و سرگردان ماندى. تو حق را نشناخته‌‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانی هستند، و باطل را نشناختى تا پیروش را بشناسى! حارث بعد از شنیدن این سخنان گفت: پس من مانند سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر بی‌طرف خواهم ماند! امام فرمود: آن دو نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند(یعنی هیچ تأثیر اجتماعی مثبت و منفی نداشتند)». 🌺(منبع: سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 521، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. «وَ قِیلَ إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حَوْطٍ أَتَاهُ [ع‏] فَقَالَ [لَهُ‏] أَ تَرَانِی أَظُنُّ [أَنَ‏] أَصْحَابَ الْجَمَلِ کَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ...».) 🔹سخن آخر: 🌺امیرالمؤمنین امام علی(ع) فرمودند: «إِنَّ الحَقَّ لا یعرَفُ بِالرِّجَالِ؛ اِعرِفِ الحَقَّ، تَعرِف أهلَهُ»؛ حق با شخصیت‌‌ها شناخته نمی‌‌شود؛ حق را بشناس تا اهل آن‌را بشناسی. 🌸والسلام! 🌺تاریخ انتشار: بیست و چهارم بهمن‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
«قوی سیاه» در تالار بزرگ شهر به بهانۀ جشن سه سالگی هفتۀ کتابخوانی «این روزها» 🔹 فرهنگ و هنر/41🔹 🔸ه
بهسازی برنامه‌ کتابخوانی و ارتقاءِ فعالیت‌های جاری ✍️جعفر محبوبی 🔹ضمن عرض سلام و تشکر مجدد، در ادامه و تکمیل جسارت و نقد اول (تقدیمی به مطلب وزین جناب‌عالی) و نقد دوم (تقدیمی به متولیان محترم برگزاری جلسه با شکوهِ جشن سومین سالگرد کتاب‌خوانی)، لازم به ذکر است که اینجانب پیشنهادها و نقدهایی را در مورد نحوه برگزاری جلسات ارزشمند هفتگی ارائه کتاب‌ به صورت غیرمستقیم عرض و تقدیم کرده بودم (حسبِ خواهشِ دوستی که مرتب در این برنامه‌ها شرکت می‌کند و از بنده جهت انعکاس به متولیان برنامه‌ها نظرخواهی کرده بود)؛ که هیچکدام بازخورد یا تاثیری نداشت! 🔹یکی از پیشنهادهایم این بود که به صورت مستمر، جلساتی را برای اخذ نقدها و پیشنهادهای حاضرینِ صاحب‌نظر (خارج از حلقه تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران فعلیِ جلسات هفتگی) برگزار و از نظرات ایشان بهره‌برداری مقتضی بفرمایند؛ و یا حداقل اینکه در هر فصل، یکی از جلسات هفتگی جاری را به نقد و بررسی جلسات خود اختصاص دهند. 🔹پیشنهاد آخرم (آن هم بدون بازخورد یا تاثیر) این بود که حداقل در مورد نحوه برگزاری جشن یا سومین سالگرد جلسات، نظرخواهی مذکور و مشابه صورت گیرد. 🔹البته به نظر می‌رسد که یکی از نقدهای اساسی به اکثر متولیان جسور و پرتلاشِ کارهای نو و جذاب (که متأسفانه به تدریج کهنه و طرد می‌شوند) این است که ایشان معمولا بشدت گرفتار یا غرق در زحمات خود و تمجیدهای مستمر دیگران می‌شوند؛ و از نگاه‌های جدید یا خارج از حلقه ثابت تصمیم‌گیر در اخذ نظرات برای بهسازی برنامه‌ها و ارتقاءِ فعالیت‌های جاری خود، غافل می‌شوند. 🔹امیدوارم مسئولان محترم جلسات هفتگی ارائه کتاب‌، مشمول نقد اساسی فوق نباشند؛ و این نقدها، تذکرها و انعکاس‌های ارزشمند از طریق رسانه جناب‌عالی مفید و موثر واقع شود؛ ان‌شاءالله 🌺تاریخ انتشار: بیست و چهارم بهمن‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
«قوی سیاه» در تالار بزرگ شهر به بهانۀ جشن سه سالگی هفتۀ کتابخوانی «این روزها» 🔹 فرهنگ و هنر/41🔹 🔸ه
قوی سفید ؛ قوی سیاه 🔸این آقای محمد عقیقی ما کتابی را در جشن سه سالگی معرفی کردند که پس از بازنشر آن هزارتا پرسش و ابهام و اشکال مطرح شده که باید بدان پاسخ گفت یا دنبال پاسخ آن بگردیم! 🔸البته ناگفته نماند همان اول جلسه دو دل بودم بمانم یا به روال معمول، آدم‌های دولتی و حرف‌های کلیشه‌ای و لوس‌بازی‌های مجری را تحمل کنم. کمی تحمل شد تا این که جناب عقیقی با بیان زیبایشان کتاب «قوی سیاه» را معرفی کرد و راجع به آن صحبت کرد، دل‌مان خوش شد خوشه‌ای برچیده شد. 🔸بگذریم از این که پس از ارائه گزارش «قوی سیاهِ» محمد عقیقی تازه حرف و حدیث‌ها یکی یکی ساز شد ولی خدایی این «قوی سیاهِ» سعید بوجار آرانی حرف ندارد که هیچ تازه گویی با همۀ سکوت و متانتی که در شخصیت خالق آن موج می‌زند، این یکی با آدم حرف می‌زند. هزار حرف‌ ناگفته! 🌺پی‌نوشت: طرح قوی سیاه اثر سعید بوجار آرانی خلق اثر همزمان با برگزاری جشن سه سالگی کتابخوانی از سری طرح های تکنیک ماژیک و راپید روترینگ روی مقوای گلاسه معمولی ابعاد ۳۰/۴۰ سانتیمتر پشت هیچستانم https://eitaa.com/hichestan49
روزنگار کاشان l نقد و نظر
«قوی سیاه» در تالار بزرگ شهر به بهانۀ جشن سه سالگی هفتۀ کتابخوانی «این روزها» 🔹 فرهنگ و هنر/41🔹 🔸ه
دومین نشست خبری دورۀ خبرنگاری اهل کاشانم 🔹 فرهنگ و هنر/42🔹 🔸 دومین نشست هم‌اندیشی و خبری نخستین دوره خبرنگاری «اهل کاشانم» با حضور رئیس شورای اسلامی شهر کاشان در سالن جلسات شورا برگزار شد. 🔸در ابتدای این نشست علیرضا مفرح به بیان اهمیت مأموریت و رسالت خبرنگاری پرداخت و در ادامه به پرسش‌های هنرجویان پاسخ گفت. 🌺اخبار این نشست را در ادامه بخوانید:
روزنگار کاشان l نقد و نظر
پیشنهاد به دانشگاه کاشان: طرح پژوهشی یا همایش آزاداندیشی ✍️سعید خیرخواه 🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد
نایبیان و محمدمهدی نجفی 🔹 فرهنگ و هنر/43🔹 🔸چندی پیش بحثی تاریخی درگرفت و پیرامون آن صحبت‌ها رد و بدل شد. یکی گفت قیام است و دیگری گفت غائله است. آتش گفت‌وگو که شعله‌ور شد برخی به ذکاوت و ظرافت آن را پدیده‌ یا اتفاقی دانستند که باید پس از تحقیق و گفت‌وگو روشن شود قیام است، غائله است، طغیان است یا هر چیز دیگر 🔸یکی از اساتید فرهیخته از اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی کاشان پیشنهاد داد دانشگاه کاشان پا پیش نهد و بستر کارشناسی و به دور از هیاهو برای تحقیق پیرامون آن فراهم کند که آن نیز برای عزیزان دانشگاهی فرستاده شد که به نظر می‌رسد وقعی ننهادند. 🔸شاید دانشگاهیان دولتی شأنیت و شخصیت متفاوتی برای خود قائل‌اند و چنین گفت‌وگو و پیشنهاد و درخواستی را دور از شأن خود می‌پندارند، بگذریم حرف بسیار است و در این مجال نمی‌گنجد. 🌺دوست خوب‌مان محمد مهدی نجفی یادداشتی پیرامون موضوع مورد نظر نوشته و در صفحه شخصی بازنشر داده‌اند. از ایشان خواهش کردم در اختیار کانال روزنگار قرار دهد تا با دوستان به اشتراک بگذارم. 🌸این یادداشت را در ادامه بخوانید.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
نایبیان و محمدمهدی نجفی 🔹 فرهنگ و هنر/43🔹 🔸چندی پیش بحثی تاریخی درگرفت و پیرامون آن صحبت‌ها رد و ب
بازیافت نایبیان: از غائله به طغیان ✍️ محمد مهدی نجفی «دوبراوکا اوگرشیچ: نبرد سیاسی، نبردی بر سر قلمرو حافظه جمعی است.» 🔹چرا یادها و یادواره‌ها همواره با «بزرگداشت» همراهند؟ 🔹وقتی با «منطق بزرگداشت» به سراغ اسناد و مدارک می‌رویم، چه نقش‌هایی را نادیده می‌گیریم؟ 🔹نقش نایبیان در سرکوب جنبش مشروطه چه بود؟ آنها علیه «مرکز» شورش کرده بودند یا علیه «مشروطه»؟ 🔹و «تفاوت» آنها با سایر جنبش‌ها و شورش‌های هم‌عصر خود چه بوده است؟ 🔹بررسی جریان نایبیان بدون واکاوی نقش آنها در جنبش مشروطه راه به جایی نمی‌برد. 🔹نقش گروه نایبیان در جنبش مشروطه، بر خلاف گروه‌های دیگری که در این برهه در چهارگوشه ایران طغیان کردند، دفاع از منافع مخالفین مشروطه بوده است. مماشات حکومت مرکزی با آن‌ها نیز از این روست. به همین دلیل این گروه را باید به‌عنوان یک گروه ارتجاعی بشناسیم که قصد داشت مشروطه را درهم بشکند یا تصاحب کند. 🔹با توجه به زمان‌بندی وقایع نایبیان در نسبت با وقایع مشروطه، آنها نیرویی در برابر «مرکزگرایی» نبودند، بلکه نیرویی در خدمت «مرکز» و «اشرافیت» بودند. غارت قورخانه که گاهی به آن اشاره می‌شود، نه قورخانه قاجارها، بلکه قورخانه دولت نوپای مشروطه است. 🔹نایبیان در وقایع مشروطه، ابزار تمرکزگرایان برای انحراف و سرکوب خواست تمرکززدایی سیاسی بودند، پس شاید توجه به این جریان در برهه‌ای که تمرکززدایی دوباره به خواسته‌ای سیاسی تبدیل شده، بی‌دلیل نباشد. 🔹فقرا و طبقات فرودست همانقدر برای نایبیان اهمیت داشتند که «مستضعف» برای انقلاب ۵۷ و شرکای آن. یعنی به عنوان پیاده‌نظام و سرباز. بذل و بخشش آنها نیز صرفا برای سربازگیری بوده است. 🔹اگر مردم بیچاره برای فلان خان و فلان ارباب اهمیتی داشتند، چرا از ثروت خود به آنان نمی‌بخشیدند؟ چرا دیگران را چپاول می‌کردند تا به مردم بی‌چیز کمک کنند؟ این بی‌چیزی و فلاکت چقدر ساخته و پرداخته نایبیان و نتیجه منازعات خان‌ها و خاندان‌های بزرگ بوده است؟ 🔹ناامنی راه‌های کاشان به‌قدری بود که حیات اقتصادی شهر کاملا فلج شد و حتا کاشان از راه‌های مواصلاتی خارج گردید. همه اینها از روی عیاری بوده؟ 🔹در روایت‌های جدید درمورد تجاوز و هتک حرمت به زنان کاملا سکوت شده است. چرا؟ 🔹در دوره قاجار و چه بسا پیش از آن، گروه‌های عیار از شکل اولیه خود کاملا دور شده بودند و به عنوان نیروی نظامی یا نیروی فشار در اختیار خاندان‌های متنفذ و صاحب‌مقام شهر قرار گرفته بودند و عموما بازیچه مطامع آنها بودند. 🔹در واقع، زمینه ورود لوطیان و عیاران به سیاست، از دوره صفوی با انتقال مالکیت زمین‌های وقفی و دولتی به مالکیت خصوصی فراهم شده بود و آنها یا شحنه‌هایی بودند در اختیار حکومت و یا بعنوان نیروی نظامی خصوصی در اختیار طبقه زمیندار بودند. 🔹عیار خواندن این گروه، علی‌رغم نقش ارتجاعی آن نسبت به مشروطه و بدون اشاره به زمینه‌های تاریخی و تحولاتی که خود مفهوم عیاری پشت‌سر گذاشته، نوعی جعل تاریخی محسوب می‌شود. 🔹تاریخ شفاهی اگر تمایز و جایگاه نیروهای درگیر (اثرگذار، اثرپذیر و قربانی) را مخدوش کند، یا پیامدها و مناسبات را نادیده بگیرد و در جستجوی انگیزه‌ها و نیت‌ها برود، چه فرقی با «تاریخ‌سازی» دارد؟ 🔹در فقدان مفهوم عدالت انتقالی و در تداوم ستمگری بنام عدالت، آیا نگاه منصفانه در نهایت به تغییر جای ستمگر و ستمدیده نمی‌انجامد؟ این باژگونی در مواجهه با تاریخ گذشته، چگونه دریافت ما را از اکنون دستکاری می‌کند؟ 🔹گذار از غائله به طغیان، آیا نوعی سفیدشویی محسوب نمی‌شود؟ نزدیک یک قرن تلاش نوادگان نایبیان و شرکای فرهنگی آنان، در این «بازیافت» چه نقشی داشته است؟ این سفیدشویی در روزگار کنونی با چه نیروهایی در بستر جامعه پیوند خورده است؟ 🔹آیا همانقدر که یک کاشانی می‌تواند در مدح نایب حسین بنویسد و جلسه برگزار کند، یک تورک یا یک کورد در تبریز و مهاباد می‌تواند درباره سید جعفر پیشه‌وری یا قاضی محمد بنویسد و جلسه برگزار کند؟ 🔹در حالیکه هنوز در مجامع رسمی و غیررسمی از وقایع گیلان، آذربایجان و کوردستان بعنوان «غائله» یاد می‌شود، چطور می‌توان وقایع مرتبط با نایب حسین را «طغیان» نامید و آنها را با میرزا کوچک خان جنگلی مقایسه کرد؟ پی‌نوشت: ▪️یادداشت و عنوان بدون هرگونه دخل و تصرف و صرفاً برای بازنشر نگا‌‌ه‌های متفاوت در کانال روزنگار به اشتراک گذاشته می‌شود. 🌺تاریخ انتشار: بیست و ششم بهمن‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
بازیافت نایبیان: از غائله به طغیان ✍️ محمد مهدی نجفی «دوبراوکا اوگرشیچ: نبرد سیاسی، نبردی بر سر ق
ضرورت گفت‌وگوی فراگیر، علمی و پژوهشی پیرامون نایبیان ✍️سعید خیرخواه 🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی -واحد کاشان باسپاس ودرود 🔹ظاهرا ماجرای نایبیان کاشان بحثی دراز دامن است برای تاریخ معاصر کاشان هم دارای اهمیت خاص می باشد. 🔹نگارنده با خواندن یادداشت جناب نجفی ازدوجهت خوشحال شدم وامیدوارم ادامه‌ی بحث به نتایج نیکویی بینجامد. 🔹اول، از جهت صداقت و شهامت جناب رفیعی که این گونه آمادگی واردشدن دریک بحث چالشی را دارند ونظرات ناهمگون با خودشان را می‌پذیرند ونشر می دهند. این روحیه برای کار رسانه‌ای بسبار مغتنم است ودرهمه ی موارد کارساز می باشد. 🔹دوم ازباب بحثی که جناب نجفی مطرح کرده اند. صادقانه و شفاف سر نمونه‌هایی را مطرح کرده‌اند که درهیچ یک از گزارش‌ها وتاریخ‌نویسی‌ها و خاطرات مربوط به نایبیان نیامده است. 🔹اصل ماجرا هم همان زوایای مبهم و تاریک است که من در یادداشت‌های پیشین بدان اشاره کردم. اما نباید این موارد به صورت «مونولوگ» مطرح شوند بلکه شایسته می نماید دریک «دیالوگ» فراگیر و علمی و پژوهشی بدان پرداخته شود تا از مظان اتهام خارج گردد وبه عنوان یک میثاق یا سند علمی پاسخگوی تمام پرسشهای مربوط به این «غائله» یا «واقعه» باشد. 🌸به هرحال،، خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید درحدیث دیگران 🌺تاریخ انتشار: بیست و ششم بهمن‌ماه 1403
نگاه دقیق‌تر به نایبیان 🔸نقدو نظر🔸 🔹یادداشت «بازیافت نایبیان: از غائله به طغیان» که به قلم «محمد مهدی نجفی» در کانال «روزنگار» بازنشر شده است دچار از هم گسیختگی منطقی است. از طرف دیگر چنین نقلی قول که درباره میرزا کوچک‌خان شده است با چنین منظوری که در یادداشت آمده متفاوت است. 🔹نویسنده یادداشت معتقد است افرادی تلاش می‌کنند حافظه تاریخی را به نفع نایبیان پاکسازی کنند. اگر چنین چیزی را بپذیریم در همین یادداشت پاکسازی تاریخی به پیشه‌وری و کوچک جنگلی دنبال شده است. 🔹نجفی تأکید کرده است غارت قورخانه که به آن اشاره شده است نه قورخانه قاجارها بلکه قورخانه دولت نوپای مشروطه است ولی توضیح نمی‌دهد چرا مردم مشروطه‌خواه یا حاکمی که به نماینده از دولت مشروطه در منطقۀ کاشان در رأس امور قرار گرفته است جلو این کار نمی‌ایستد؟ 🔹نگارنده یادداشت در مطلب پرده از چه ابهامی برداشته است جز آن که مواردی در خصوص مشروطه ارائه نموده که از جامعیت و سندیت لازم برخوردار نیست. 🔹متأسفانه یکی از مهم‌ترین اسناد در زمینۀ نایبیان شماره‌هایی از ثریای کاشان است که اثری از آن به جا نمانده و در اختیار نیست. حتماً گزارش‌های این روزنامه به لحاظ محتوا و نحوۀ اطلاع‌رسانی در نخستین روزها به سبب نزدیکی به واقعه می‌توانست بسیاری از مسائل تاریخی مرتبط با نایبیان را روشن کند ولی به هر علت تاریخ از این منبع مستند محروم مانده است. 🔹تنها چیزی که به زبان از مخالفان نایبیان جاری است آن که: «عه، شما نمی‌دانید اینها چقدر بد بوده‌اند؟! بگذاریدچهار مورد بگوییم تا شما هم بدانید!» 🔹مشکل بزرگ دیگر بیشتر تحلیل‌هایی در این زمینه نوشته شده از عدم ارتباط نایب حسین با مولفۀ اقشار و طبقات و همچنین بسترهای پیدایش این واقعه بی‌توجه عبور کرده و مغفول مانده است. 🌺تاریخ انتشار: بیست و هفتم بهمن‌ماه 1403