eitaa logo
گروه جهادی امام زمان (عج)
381 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
4 فایل
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شهید زندگی کنیم تا شهید بشیم❤️ فرمانده صاحب الزمان @AbOulfazl8 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 در وصیت‌نامه‌اش نوشته: عــزیــزانـم جنگــ واجـبـہ... اگــر ما نبـاشیـم، مـدافـع حـرم نبـاشیم همین تکـفیری ها فـردا وارد قلمــرو کشـورمان می شـونـد و استحکــام مرز کشور را از بیـن می بــرند و از طرفــی باید از خــواهـــر ارباب حضــرت زینـب دفـاع کنیـم و جـان ها فـدا کنیـم بایــد بــه کـمال مطلـق، خــدا بــرسیــم و چـــه راهــــے زیباتر نـورانـی تر با شکــوهــتر از شـہـادت؟... شهید مدافع حرم🕊🌹
‏دعایی که در هنگام شهادت در جیب شهید ابومهدی المهندس بود: یامَن یَقبَلُ الیَسیرَ وَیَعفُو عَن الكَثیر، اِقبَل مِنّى الیَسیرَ وَ اعفُوعَنى الكَثیر، اِنّكَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم 📌اى خداوندى كه عمل اندک را مى‌پذیرى و ازگناه بسیار مى‌گذرى، عمل نیک اندكم را بپذیر و گناه بسیارم را ببخش، همانا كه تو آمرزنده مهربان هستی...
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿
برادران! عقب بایستیم، ترسو بار می‌آییم استثنا هم ندارد. آخرش که چی؟ هی خودمان را عقب حفظ کنیم. آخرش هم توی لحاف و تشک بمیریم، آن وقت همه بسیجی‌ها روز قیامت به ما می‌خندند. تا زمانی که ظلمی هست مبارزه هم هست، شکلش فرق می‌کند اما اصلش فرقی نمی‌کند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
«هدیه‌ی سند ازدواجش، را بخشید.» 🔹 یک روز بارانی دور تا دور یکدیگر در خانه نشسته بودیم که مجتبی هم از راه رسید. رو به من کرد، ◇ و گفت: بابا، از روی سند ازدواج به من یک فرش داده‌اند، برویم آن را بیاوریم. گفتم: امروز که بارانی است، باشد برای فردا. ◇ گفت: نه، امروز حتماً باید آن را بیاوریم. همه با هم رفتیم و فرش را آوردیم. وقتی فرش را در خانه پهن کردیم، ◇ گفتم مبارکت باشد. گفت: مبارک صاحبش باشد. ◇ من که سر درنیاوردم، خنده نمکینی کرد و به سراغ تلفن رفت. با یکی از بسیجی‌های گردانش تماس گرفت. ◇ به او گفت: من قالی‌ات را گرفته ام، بیا و آن را ببر. بسیجی گفته بود: امروز بارانی است، باشد برای فردا. ◇ مجتبی گفت: نه! همین امروز باید بیایی و آن را ببری. نیم ساعت بعد، آن بنده خدا آمد و فرش را برد، بی آنکه مجتبی پولی از آن بسیجی بگیرد. ◇ بعد از آن با لبخند رضایت، روی فرش کهنه اتاقش کنار همسرش نشست. (س)
در این چند صباحی که زنده ایم مرتب به وسیله‌ی خدا آزمایش می شویم و هر لحظه‌ی عمر ما آزمایش است. شکست هست، پیروزی هست، سختی هست، راحتی هست، همه چیز هست ولی آنچه بیش از همه مطرح است، آزمایش خداست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷️دومين وصيت نامه شهيد همت: به نام خدا نامي كه هرگز از وجودم دور نيست و پيوسته با يادش آرزوي وصالش را در سر داشتم. سلام بر حسين(ع) سالار شهيدان اسوه و اسطوره بشريت. مادر گرامي و همسر مهربانم پدر و برادران عزيزم! درود خدا بر شما باد كه هرگز مانع حركتم در راه خدا نشديد.چقدر شماها صبوريد.خودتان مي دانيد كه من چقدر به شهيدان عشق مي ورزيدم غنچه هايي كه(كبوتراني كه)هميشه در حال پرواز به سوي ملكوت اعلايند.الگو و اسوه هايي كه معتقد به دادن جان براي گرفتن بقا (بقا و حيات ابدي)و نزديكي با خداي چرا كه «ان الله اشتري من المومنين». من نيز در پوست خود نمي گنجم.گمشده اي دارم و خويشتن را در قفس محبوس مي بينم و مي خواهم از قفس به در آيم.سيمهاي خاردار مانعند.من از دنياي ظاهر فريب ماديات و همه آنچه كه از خدا بازم مي دارد متنفرم(هواي نفس شيطان درون و خالص نشدن) در طول جنگ برادراني كه در عمليات شهيد مي شدند از قبل سيمايشان روحاني و نوراني مي شد و هر بي طرفي احساس مي كرد كه نوبت شهادت آن برادر فرا رسيده است. عزيزانم!اين بار دوم است كه وصيت نامه مي نويسم ولي لياقت ندارم و معلوم است كه هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده ام و آلوده ام. از شروع انقلاب در اين راه افتادم و پس از پيروزي انقلاب نيز سپاه را پناهگاه خوبي براي مبارزه يافتم ابتدا در گيري با ضد انقلاب و خوانين در منطقه شهرضا (قمشه)و سميرم سپس شركت در خوزستان و جريان كروهك ها در خرمشهر پس از آن سفر به سيستان و بلوچستان (چابهار و كنارك)و بعدا حرکت به طرف کردستان دقیقا دو سال در کردستان هستم مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده است...
🔷️ادامه ی دومین وصیت نامه شهید همت : خداوند تا كنون لطف زيادي به اين سراپا گنه كرده و توفيق مبارزه در راهش را نصيبم كرده است.اكنون من مي روم با دنيايي انتظار انتظار وصال و رسيدن به معشوق.اي عزيزان من توجه كنيد: *1-اگر خداوند فرزندي نصيبم كرد با اينكه نتوانستم در طول دوراني كه همسر انتخاب كردم حتي يك هفته خانه باشم دلم مي خواهد او را علي وار تربيت كنيد. همسرم انسان فوق العاده ايست او صبور است و به زينب عشق مي ورزد او از تربيت كردن صحيح فرزندم لذت خواهد برد چون راهش را پيدا كرده است .اگر پسر به دنيا آورد اسم او را مهدي و اگر دختر به دنيا آورد اسم او را مريم بگذاريد.چون همسرم از اين اسم خوشش مي آيد. *2-امام مظهر صفا پاكي و خلوص و دريايي از معرفت است .فرامين او را مو به مو اجرا كنيد تا خداوند از شما راضي باشد زيرا او ولي فقيه است و در نزد خدا ارزش والايي دارد. *3-هر چه پول دارم اول بدهي مكه مرا به پيگيري سپاه تهران (ستاد مركزي)بدهيد و بقيه را همسرم هر طور خواست خرج كند. *4-ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشيدن به راه شهيدان و استعانت به درگاه خداوند است تا اين انقلاب را به انقلاب حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) وصل نمايد و در اين تلاش پيگير مسلما نصر خدا شامل حال مومنين است. *5-از مادر و همه فاميل و همسرم اگر به خاطر من بي تابي كنند راضي نيستم.مرا به خدا بسپاريد و صبور و شجاع باشيد. حقير حاج همت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه‌ی شهید تورجی‌زاده برای شهید حاج حسین خرازی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
به اين طرف و آن طرف ننگــريد. فقط نگاه ڪنيد به نائــب امـــام زمانتــان تا فــريب نخـــوريد. در گــرداب غيبــت‌ها و تهمــت‌ها نيفتيد. خدا گــواه است ڪه اين بدگويي‌ها ايمــان را مي‌خـورد و انســان را از روحــانيت اخــراج می‌ڪند. لذت مناجات با خدا را از بيـن می‌بــرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌿تکان دهنده و اعجاب انگیز🌿🌺 🕊🥀عارف شهدا شهیدی که ازایشان به عنوان امام زاده شهرکرمان یاد می کردند،درحال حاضر قبر هردو عزیز در کنار هم قرار دارد این شهید بزرگوار مستجاب دعوه هستن واز تمام شهرهای ایران زائر داشته وکسی دست خالی از سرمزارشهید برنمی‌گردد 🖤مادرهمسر شهید:زمانی که پیکر ایشان رابرای تشیع به کرمان آورده بودند خواستم چهره مطهرش را برای وداع آخر ببوسم،درکمال تعجب مشاهده کردم لبان شهید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است،بی‌اختیار این جمله در ذهنم نقش بست که: هان ای شهیدان.با خدا شب‌ها چه گفتید جان علی با حضرت زهرا(ش) چه گفتید 🖤پسرعموی شهید: وقتی می‌خواستیم پیکر مطهر ایشان را به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به‌ یکباره منقلبمان کرد،پیکر شهید را در قبر می‌گذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم. 🕊🌿مزار این شهید نازنین را مقام معظم رهبری۵بار زیارت کردند.🕊🌿 🍃شهدای عزیزمان را یاد کنیم، با ذکر شریف صلوات: اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌱به فرمایش حضرت ولی عصر عج:اللهم عجل لولیک الفرج به حق عمه جان حضرت زینب س ۳مرتبه🌱 🍃با سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام عزاداری سالار شهیدان اباعبدالله الحسین ع امروز در روز 20 از چله صلوات شهدا صلواتهامون رو به نیابت از هدیه می‌کنیم به حضرت حجت عج هدیه به روح این شهید بزرگوار ۱۵مرتبه صلوات   🍃 🩸الّلهُمَّ       🍃🩸صلّ           🍃 🩸علْی               🍃 🩸محَمَّد                  🍃 🩸وآلَ              🍃 🩸محَمَّدٍ        🍃 🩸وعَجِّل 🍃🩸 فرَجَهُم # بدم‌ المظلوم‌ عجل‌ لولیک‌ الفرج
🌹 👈یه صندوق درست ڪرد و گذاشت توی خونه بعد همه روجمع ڪرد واز گناه بودن و گفت. مبلغی رو هم به عنوان جریمه تعیین ڪرد بستند هرڪسی از این به بعد دروغ بگه یاغیبت ڪنه، اون مبلغ رو به عنوان بندازه توی صندوق... قرار شد پولهای صندوق هم صرف ڪمڪ به جبهه ڪنن باعث شد تمام اعضای خانواده خودشون رو از این گناه‌ها دور کنن؛ 🍃 اگه هم موردی بود، به هم تذکر می‌دادند🦋 🌷 🌷 📚 کتاب وقت قنوت ‌
به دخترش میگفت : وقتی گره‌های بزرگ بہ ڪارتون افتاد ، از خانوم فاطمه زهرا (س) ڪمڪ بخواید . گره های ڪوچیڪ رو هم ، از شهدا بخواید براتون باز ڪنند .
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتم پست رو تحویل بگیرم ازش دیدم تیر خورده افتاده کف سنگر... 🎙 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 بعد از تشیع دوستانش می آمد می گفت : «فلانی شهید شده بچه‌ ی سه ماهه اش رو گذاشتند روی تابوتش .. تو نزار روی تابوت ، بذار روی سینه م! » حتی گاهی نمایش تشییع جنازه خودش را هم بازی می کردیم. وسط هال دراز به دراز می خوابید که مثلا شهید شده و می خندید😂 بعد هم می گفت : « محکم باش!» و سفارش می کرد چه کارهایی انجام دهم . گوش به حرف هایش نمی دادم و الکی گریه زاری می کردم ، تا دیگر از این شیرین کاری ها نکند😐 رسول خلیلی و حاج اسماعیل حیدری را خیلی دوست داشت .. وقتی شهید شده بودند ، تا چند وقت عکس و تیزر و بنرو اینها را برایشان طراحی می کرد . برای بچه های محل کارش که شهید شده بودند ، نماهنگهای قشنگی می ساخت . تا نصفه شب می نشست پای این کارها 😔 عکس های خودش را هم ، همان هایی که دوست داشت بعد در تشییع جنازه و یادواره هایش استفاده شود ، روی یک فایل در کامپیوترش جدا کرده بود .💔 یکی سرش پایین است با شال سبزو عینک ، یکی هم نیمرخ . اذیتش می کردم می گفتم : « پوستر خودت رو هم طراحی کن دیگه!» در کنار همه کارهای هنری اش ، خوش خط هم بود ..😍 ثلث و نستعلیق و شکسته را قشنگ می نوشت . . این خوش خطی در دوران دانشجویی و در اردوها بیشتر نمود پیدا می کرد : پارچه جلوی اتوبوس ، روی درهای ورودی و دیوارهای مسجد و حسینیه ها مینوشت:« میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم ، منم گدای فاطمه » وقتی از شهادت صحبت می کرد ، هرچند شوخی و مسخره بازی بود ، ولی گاهی اشکم را در می آمد گاهی برای اینکه لجم را در آورد ، صدایم می زد : « همسر شهید محمد خانی!😭 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اگر از من تعریف کردند و گفتند «مالک اشتر» و من باورم شد؛ سقوط می‌کنم، اما اگر در درون خودم ذلیل شدم خداوند مرا بزرگ می‌گرداند.
🔵 زندگینامه ی استاد شهید آیت الله مطهری: 🔹️قسمت اول استاد شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهد گرفته اند. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می رود به تهران مهاجرت می کند. در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می پردازد. در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است. کنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود. پس از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی یی که پرونده این گروه تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر می برد. سنگینتر می شود. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، انجمن اسلامی کردن محتوای نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره ادامه می دهد. به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن موسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرحهای استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت... ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 وقتی سر نوجوان تیربارچی از تن جدا شد 🔻.. همـه جــا آتــش و دود و تـرکــش بــود. دشمن لحظه ای امان نمیداد؛ با تمام قوا حمله میکرد. بچه ها مقاومت فوق العاده ای داشتند. در همین حین حدود ۵۰ نفر از دشمن به ما حمله ور شدند. در کنارم شهید عزیززاده بود با یک آر پی جی و نوجوانی که با تیربارش همه را حیران کرده بود. 🔹 عـزیززاده بلند شد و شلیک کـرد؛ گلوله آر پی جی به شکم یکی از عراقیها خورد و او را نصف کرد. بقیه که شاهد این صحنه هولناک بودند گریختند؛ وبعد تیربارچی نوجوان کارش را شروع کرد؛ چـه میــکرد؟! 🔸 اکثر عراقیهایی که در حال دویدن بودند از پشت تیر خورده و روی زمین غلت میزدند؛ در همین هنگام گلوله ای از یک پی ام پی عراقی شلیک شد و در حیرت و ناباوری تمام کسانی که شاهد این ماجرا بودند، به صورت نوجـوان تیربارچی اصابت کرد و سـرش را پـراند؛ برای لحظه ای احساس کردم که دنیا به آخر رسیده است؛ لحـظه مطلـقاً مجـهولی بود. 🌹 عـزیززاده اشک ریـزان بلند شد و سـرآن شهـید را مثل شمـایلی مقـدس داخل گونی گذاشت. 📚 نـونـی صِــفر / سید حسن شـکری روایـتی از حمــاسه والفــجر ۸ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄