♥️
.
.
فرش کوچکی انداخت گوشه ی حیاط خانه ی پدری اش؛ توی آفتاب.
پیرمرد را از حمام آورد ،
روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد.
دست و پیشانی اش را می بوسید
و می گفت :
همه ی دلخوشی من
توی این دنیا پدرمه . . . ♥️
#فقط_برای_خدا ۸
#شهیدانه
┏━━✵↓𝚓𝚘𝚒𝚗↓✵━━┓
♡ڝهـبـــــایِבل♡
@SaaHBaa