قرار نیست روضه بنویسم ...
فقط اندکے اوضاعِ خانه را شرح میدهم ...
مادر چند وقتیست قامتش براے اقامه نماز صاف نمے شود ...
مادرانه هاے فاطمه درد میکند ...
این روزها سینه ے آسمان کبودرنگ است ...
لبخندهاے خانه "آه" دارد ...
زینبم!
گریه نکن ، خانه فقط تورا دارد!
حسن جان!
غصّه نخور ، یک سیلے که انقدرها درد ندارد!
حسین جانم!
آرام باش ...
مانده تا بے قرارے ات مادر جان!....
و مردِ خانه بے خبر است ...
حالا دیگر دردهاے دردانه پیامبر رنگِ شوق دارد ...
انگار دیدارِ پدر نزدیک است!😭
.
.
#یُخْرِجُهـــــُم_مِّنَ_الظُّلُمَاتِ_إِلَی_النُّـــــوُرِ
فقط_کارِ_مادر_است
#اَلسّلام_عَلَیك_اَیتُها_المَضروبَه
#اومدن_تو_خونمون_قدم_زدن
#توی_کوچه_بچه_هامو_هم_زدن
#شبا_دیگه_دور_هم_جمع_نمیشیم
#بدجوری_زندگیمو_بهم_زدن
#مسمار_را_خودم_زده_بودم_به_تخته_ها
#آه