دنیا باید اینو بدونه
که هیچی نتونسته و نمیتونه محبت اهل بیت رو از دلای ما بگیره...
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
رفقا
اگر هیئت میرید حتما پروتکل ها رو رعایت کنید حتی اگر واکسن زدید! نذارید مراسم عزا با شمال رفتن بعضیا مقایسه شه...!
شعور حسینی رو به رخ بکشید...!!
وقتی حتی با سنگین ترین روضه هم اشکت در نیومد برو جلوی آینه از خودت بپرس؛
چیکار کردی با خودت...؟!
1_1126099824.mp3
9.19M
تو خیمه هنوز، من سرلشگرتم
🎤 حاج محمود کریمی
#محرم
#امام_حسین
کانال کمیل
✍#تنهامیانداعش قسمت 5⃣3⃣ ....اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمیشد که با اشک چشمانم الت
🔴 مستند داستانی: #تنها_میان_داعش
6⃣3⃣ (قسمت آخر)
✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد
....تازه میفهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر مدافعان شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن شهادت سرشان روی بدن سنگینی میکرد
و حیدر هنوز از همه غمهایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد: «عباس برات از حاج قاسم چیزی نگفته بود؟»
و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر شهیدم شیشه چشمم را از گریه پُر میکرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد.
ردیف ماشینها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم میکرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای شهادت بردم: «چطوری آزاد شدی؟»
حسم را باور نمیکرد که به چشمانم خیره شد و پرسید: «برا این گریه میکنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را میپوشاندم و همان نغمه نالههای حیدر و پیکر مظلومش کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم: «حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!»
و همین جسارت عدنان برایش دردناکتر از اسارت بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد: «اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و تهدیدت میکرد من میشنیدم! به خودم گفت میخوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! بهخدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!»
و از نزدیک شدن عدنان به ناموسش تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد: «امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط امیرالمؤمنین مرا نجات داده و میدیدم قفسه سینهاش از هجوم غیرت میلرزد که دوباره بحث را عوض کردم: «حیدر چجوری اسیر شدی؟»
دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشینها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت: «برای شروع عملیات، من و یکی دیگه از بچهها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون شهید شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، اسیرم کردن و بردن سلیمان بیک.»
از تصور درد و غربتی که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت: «یکی از شیخهای سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله میکرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و میخواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.»
از اعجازی که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم کریم اهل بیت (علیهمالسلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم. تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم.
پایان..🍂
#فرازی_از_وصیت_نامه
👈در همین جا، رضایت خود را از جاهلی که بنده را به قتل رساند، تسلیم شما کرده و البته شکایت خود را از دو گروه نزد شما تا روز قیامت به امانت میگذارم؛
🔹گروه اول، کسانی که در پوچگرایی هستند و برای آنکه آن ننگ را از دوش خود بردارند، درصدد برمیآیند تا ما را در راهی که هستیم، بیهدف نشان دهند.
🔹و گروه دوم، کسانی هستند که با مکر و ریا، سعی میکنند برای بهدست آوردن منافع دنیوی، روی خون شهدا موجسواری کنند.
#شهید_حسین_امیدواری🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی شهید #حامد_بافنده در کنار شهید #میثم_علیجانی شهید #سید_سجاد_خلیلی شهید #حسین_مشتاقی
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
@behtarinarbab_5825446383322139828.mp3
10.98M
یه عالمه گریه به روضه بدهکارم...
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین علیه السلام
lll_1548281528_Karimi-Shab5Fatemieh113975B025D_5939449830563643515.mp3
3.69M
به سمت گودال از خیمه دویدم من....
شمر جلو تر بود دیر رسیدم من.....
خانوم زینب ام المصائبه...
هرچی غم و مصیبت بوده رو خانوم خریده...
این خانوم اونقدر مهربونه که امام زمان عجل الله میفرمایند اگه میخواید برای ظهورم دعا کنید،
خدا رو به عمه ام زینب سلام الله قسم بدید...
هرجا گیر کردین، کم اوردین، بگین یا زینب...
به خدا خریداره...
ای اهل کوفه، ای اهل حیله و نیرنگ....
آیا گریه میکنید؟!
خدایا یه روزی این حرفها رو به ما نزنن...
آی جماعت گریه میکنید...؟!
شما مهدی ما رو تنها گذاشتید...😔
تو را به اضطرار زینب_5789532309174617633.mp3
4.58M
تورو به اضطرار زینب بیا آقا بیا آقا
به قلب بی قرار زینب بیا آقا بیا آقا
خداجان ما خیلی چموشیم، ولمون کنی رفتیما...
به خودت قسم یه دقیقه حواست بهمون نباشه از دست رفتیم...
خدایا ببین، نصف شبه
ببین ما خواستیمت که بیداریم الان...
مگه نه که خودت گفتی یه قدم ما بیایم، تو ده قدم میای...
ببین ما امشب اومدیما دستمونو بگیر به حق خانوم زینب کبری سلام الله...
خدایا نذار هیچکس ما رو ازت جدا کنه....
خدایا نذار با غیر تو رفاقت کنیم...
خدایا مسیرمون رو به آدمای خوب و اهل دل ختم کن...
کانال کمیل
🌱بسم رب الشهدا والصدیقین ✍رفقای کانال کمیلی سلام امیدوارم حالتون خوب باشه و دلاتون آروم🍃 عزیزای
شهید هادی همیشه میگفت :
بهترِ شبها زود بخوابیم تا نمازصبح رو اول وقت وسرحال بخونیم.
کسی که نمازظهر و مغرب رو سروقت بخونه هنر نکرده چون بیدار بوده
آدم باید نماز صبح هم #اول_وقت بخونه
حمیدعلیمی-@nava_qallb_5929412285834462851.mp3
3.1M
@salambarebrahimm
دوباره بغضتو گلو بازم خیال آرزو...!
دستش که به آب خورد...
یادش افتاد وصیت پدر را...
کنارش بمان مظلوم تر از حسین علیه السلام وجود ندارد...
چنان سراسیمه برگشت که دستهایش را جا گذاشت...!!
#محرم
#امام_حسین