4_532583546796138430.mp3
3.3M
یااباصالح... 😔
نگام میکردی وقت دورغ وغیبتا نگام میکردی
وقت گناه،تو خلوتا،نگام میکردی
نگام میکردی
اما بازم تو هئیتهاصدام میکردی،دعام میکردی😔
#پیشنهاددانلود
@SALAMbarEbrahimm
🎤مجتبی رمضانی
کانال کمیل
یااباصالح... 😔 نگام میکردی وقت دورغ وغیبتا نگام میکردی وقت گناه،تو خلوتا،نگام میکردی نگام میکردی ام
دلم تنگ است یامهدی برای دیدنت هر دم
حلالم کن اگر یکدم تو را آزرده ات کردم😔
در این دنیا که گردیده پر از نیرنگ و نامردی
دعایت میکنم هر شب که فردایش تو برگردی
اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج
4_5866087708929033091.mp3
913.2K
شبتون آروم با نوای #قرآن که آرامش بخش دلهاست❤️
خدایا...
وقتی تو از جنس بی نهایتی، پس من چگونه محدود شوم در خود و دنیای خود؟!
من با تو معنا میابم و تو امید میبخشی
به ناامیدی های این روزهایم؛
و من چنان در این دریای بی کرانِ رحمتت غرق می شوم که تمامِ ناممکن ها برایم ممکن میشوند ...
و تمام قفل ها کلیــد ...
و تمام آشوب ها،آرامش ...
خدایا ...
دنیای محدودم را با حضور خودت وسعــت ببخش
تا بدانم وقتی پا به پای تو قدم بردارم؛ به آرامشی خواهم رسید که دیگر بی قراریها سهمِ روزهایــم نمیشود ...
و من می مانم و خدایــی که بودنش حالِ دلم را خوبِ خوب میکند ...
#خاطرات_شهدا
کنارِ خیابون مشغولِ صحبت بودیم که یهو دیدم صورت ابراهیم سرخ شد.😡 رد نگاهش رو دنبال کردم، چشمش خورده بود به یک زنِ بدحجاب ...😑ابراهیم با دلخوری رویش رو برگردوند و گفت:غیرت شوهرش کجا رفته⁉️ غیرت پدرشکجا رفته؟😔 غیرت برادرشکجا رفته😣 بعد رو کرد به آسمون و با پریشانی گفت: خدایا! تو شـاهد باشکه ما حاضر نیستیم چنین صحنههایِ خلاف دینی رو توی مملکت ببینیم،😞 نکنه بخاطرِ اینا به ما غضب کنی⁉️😔💚
#شهید_ابراهیم_امیرعباسی🌸
@SALAMbarEbrahimm
🌹 شهید مصیب مجیدی 🌹
هر چی اصرار می کردیم شما هم چیزی بگو، می گفت : من که سخنرانی بلد نیستم... وقتی دید بچه ها دست بردار نیستند، سرش رو انداخت پایین و گفت: «سعی کنید زیاد آرزو نکنید،چون مرگ به آرزوهای شما می خندد... نکند یه وقت آرزو کنید فقط مال دنیا برای خودتان داشته باشید...
تلاش اصلی خود را بگذارید برای آخرت... زمان ما مثل زمان امام حسین(ع) است... روز ، روز عمل است و هر کس سری دارد ، باید هدیه کند ، دستی دارد باید هدیه کند...» می گفت و گریه می کرد... بچه ها هم سرشان پایین بود و با حرف های او اشک می ریختند...
#كريم_چهل_سانتى!
🌷مسئول ثبت نام به قد و بالایش نگاه کرد و گفت: دانش آموزی؟ _بله. می خوای از درس خوندن فرار کنی؟ ناراحت شد. ساکش را گذاشت روی میز و باز کرد. کتاب هایش را ریخت روی میز و گفت: نخیر! اونجا درسم رو می خونم.
🌷....بعد هم کارنامه اش را نشان داد. پر بود از نمرات خوب. از دوره مدرسه صداش می کردیم: کریم چهل سانتی. از بس قد و قواره اش کوچک بود. خمپاره که آمد، شهید که شد، واقعاً چهل سانت شد....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
4_168269993954247346.mp3
2.6M
📚کتاب صوتی سلام برابراهیم
#حضور
پیشنهاددانلود👌
@SALAMbarEbrahimm