#آجيل_مخصوص!
🌷شوخ طبعی اش باز گل کرده بود. همه بچه ها دنبالش می دویدند و اصرار که به ما هم آجیل بده؛ اما او سریع دست تو دهانش می کرد و می گفت: نمی دم که نمی دم.
🌷آخر یکی از بچه ها پتویی آورد و روی سرش انداخت و همگی شروع کردند به زدن. حالا نزدن کی بزن. _آجیل می خوری؟ بگیر، تنها می خوری؟ بگیر.
🌷....و بالاخره در این گیر و دار، یکی از بچه ها در آرزوی رسیدن به آجیل دست توی جیبش کرد، اما آجیلِ مخصوص، چیزی نبود جز نان خشکِ ریز شده!
🌷همگی سر کار بودیم....!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات