💢 الاغی که اسیر شد؛
خاطره ای جالب از دوران دفاع مقدس:
💠 در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا #الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
💠 یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت #دشمن رفت و #اسیر شد!
💠 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن #مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.
💠 اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد #یگان شد.
🔺الاغ زرنگ با کلی #سوغاتی از دست دشمن #فرار کرده بود.
✍ بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی ها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن #سواری میدهند! و قصد #برگشتن هم ندارند!
#دشمنان_خانگی
#قدر_دل هایمان ...
را بدانیم ...
و بعد از این همه #فرار ...
تحویل بدهیم آن را ...
به صاحبش ...
🔸خدایا ...
شش دنگ...
این دل بنامت ...
خودت بیا و درستش کن...
#تمنای_دعا ...
برای همه ...
#خاطرات_شهدا
❣پرستار بود و توی اتاقش #عکس_امام رو نصب کرده بود، خیلی ها میگفتند: اگر رئیس بیمارستان ببینه برخورد #بدی باهات میکنه، اما فوزیه عکس رو برنداشت.
❣يه روز رئيس بيمارستان كه بعداً به #خارج از كشور #فرار كرد، برای سركشی اومد و متوجه عكس روی ديوار شد و با #عصبانيت دستور داد كه عكس رو از روی ديوار بردارد. اما فوزيه گفته بود: اتاق #متعلق به من است و هر عكسی روی ديوار آن آويزان ميكنم.🙂
❣رئيس بيمارستان هم فوزيه رو تهديد به كسر يكماه از حقوق كرد. 😳اما فوزيه حرفش يك كلام بود: اگر #اخراج هم بشم، عكس رو برنميدارم....
#شهید_فوزيه_شيردل🌸
#پرستار_مكتب_زينبی🌸
بعضی آدما یه جایی از زندگی خیلی کم میارن،
خسته میشن نفسشون میگیره، دیگه توان ادامه دادنو ندارن، ضعیف میشن...
بعضیا وقتی کم میارن، فرار میکنن...
فرار میکنن سمت خدا...
الهی فقد هربت الیک
خیلی اخه این تیکه خوشگله #فرار!
فرار وقتی معنی پیدا میکنه که تو توی اون حالتی که هستی هیچ پناهی و راه نجاتی برای خودت نمیبینی، پس فرار میکنی به سمت پناهگاه...
پناه این شب تاریک من باش، پناه من از دست خودم...من از دست خودم شکایت دارم...
خدا عاشقه... تو معشوق!
خدا عشقشو ثابت کرده همیشه تو برای معشوق بودنت چیکار کردی؟!
اقاجون نمیخواد زار بزنی پای سجاده، حال معنوی چنین و چنانی بهت دست بده،
البته اگه باشه خوبه، ولی اگه نشد هم دلیل نمیشه عاشق نبودی...
تو عاشقی! چون الان از جای گرم و نرمت دل میکنی، وضو میگیری،با احترام و ادب جلو خدا می ایستی و همه رو میندازی پشت گوشت و الله اکبر!
خدایا فقط پاشدم یه کم حرف بزنیم، قدِ دو رکعت نماز...
نه واسه تو، که تو بی نیازی از این عمل کوچیک من، واسه دل خودم که به این مدل خلوتا نیاز داره...
نماز شب اونقدر ارزشمنده برای تعالی روح،
که خدا به پیامبر سفارش میکنه پاشو قسمتی از شبو نماز بخون...
تو همین چند لحظه خیلیا تصمیم گرفتن پاشن برن نماز، ولی باور میکنی شیطون منصرفشون کرد...!! حالا به هر بهانه ای!