eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
112 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 الاغی که اسیر شد؛ خاطره ای جالب از دوران دفاع مقدس: 💠 در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند. از قضا یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود. 💠 یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت رفت و شد! 💠 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم. 💠 اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد شد. 🔺الاغ زرنگ با کلی از دست دشمن کرده بود. ✍ بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی ها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن میدهند! و قصد هم ندارند!
هایمان ... را بدانیم ... و بعد از این همه ... تحویل بدهیم آن را ... به صاحبش ... 🔸خدایا ... شش دنگ... این دل بنامت ... خودت بیا و درستش کن... ... برای همه ...
❣پرستار بود و توی اتاقش رو نصب کرده بود، خیلی ها میگفتند: اگر رئیس بیمارستان ببینه برخورد باهات میکنه، اما فوزیه عکس رو برنداشت. ❣يه روز رئيس بيمارستان كه بعداً به از كشور كرد، برای سركشی اومد و متوجه عكس روی ديوار شد و با دستور داد كه عكس رو از روی ديوار بردارد. اما فوزيه گفته بود: اتاق به من است و هر عكسی روی ديوار آن آويزان ميكنم.🙂 ❣رئيس بيمارستان هم فوزيه رو تهديد به كسر يكماه از حقوق كرد. 😳اما فوزيه حرفش يك كلام بود: اگر هم بشم، عكس رو برنميدارم.... 🌸 🌸
بعضی آدما یه جایی از زندگی خیلی کم میارن، خسته میشن نفسشون میگیره، دیگه توان ادامه دادنو ندارن، ضعیف میشن... بعضیا وقتی کم میارن، فرار میکنن... فرار میکنن سمت خدا... الهی فقد هربت الیک خیلی اخه این تیکه خوشگله ! فرار وقتی معنی پیدا میکنه که تو توی اون حالتی که هستی هیچ پناهی و راه نجاتی برای خودت نمیبینی، پس فرار میکنی به سمت پناهگاه... پناه این شب تاریک من باش، پناه من از دست خودم...من از دست خودم شکایت دارم.‌.. خدا عاشقه... تو معشوق! خدا عشقشو ثابت کرده همیشه تو برای معشوق بودنت چیکار کردی؟! اقاجون نمیخواد زار بزنی پای سجاده، حال معنوی چنین و چنانی بهت دست بده، البته اگه باشه خوبه، ولی اگه نشد هم دلیل نمیشه عاشق نبودی... تو عاشقی! چون الان از جای گرم و نرمت دل میکنی، وضو میگیری،با احترام و ادب جلو خدا می ایستی و همه رو میندازی پشت گوشت و الله اکبر! خدایا فقط پاشدم یه کم حرف بزنیم، قدِ دو رکعت نماز... نه واسه تو، که تو بی نیازی از این عمل کوچیک من، واسه دل خودم که به این مدل خلوتا نیاز داره... نماز شب اونقدر ارزشمنده برای تعالی روح، که خدا به پیامبر سفارش میکنه پاشو قسمتی از شبو نماز بخون... تو همین چند لحظه خیلیا تصمیم گرفتن پاشن برن نماز، ولی باور میکنی شیطون منصرفشون کرد...!! حالا به هر بهانه ای!