از #شهدا به شما :
الو.........📞
صدامونو میشنوید!؟؟؟...📢
قرارمون این نبود....😔
قرارمون #بی_حجابی نبود...
#بی_غیرتی نبود....
قرار شد بعد از ماها
« #راهمون » رو ادامه بدید...💔
اما دارید « راحت » ادامه میدید...
چفیه هامون #خونی شد 😭
تا #چادرتون خاکی نشه...
عکس ماها رو میبینید...
ولی❌ عکس ما عمل میکنید...😞
حرف آخر :
این #رسمش نبود.... ما شرمنده نمیخوایم #رهرو میخوایم
#مردم #مسئولین باشمام
@SALAMbarEbrahimm
#در_مکتب_شهادت🌷
دفترچه خاطرات👇
در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم.
چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود.
دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود.
کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز آقا مهدی است.
آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت.
ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟
شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟
خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم.
گفت: زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودشم اومده جاش.
اشک تو چشمام حلقه زد. هر چی اصرار و قسم کردم، آقا مهدی جارو رو بهم نداد؛ ازم خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا دیگران متوجه نشوند.
رفتگر آن روز محله ما، شهردار اورمیه بود.مهندس شهید مهدی بامری
کجایند #مسئولین بی ادعا
کجایند مردان خوب خدا😔
حالا بعد از این عزیزان با اخلاص ما چه کرده اییم؟؟؟!!!!
جداً کجا رفت آن همه اخلاص و ایمان و تقوای شهیدان
اخلاص رفت و اختلاس آمد!!؟
خدایا در این وانفسای دنیا طلبی ما را از شر هوای نفس حفظ بگردان
#آمین
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃