eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
112 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
-عباس! +جونم داش حسن... -اون رو میبینی تو ... +اره -امسال اومده بود پیشمون؛ . خیلی قسمم داد که حاجتشو بدم... کلی کرد ... حالش خوب بودا... ولی ببین الان ... ببین جون حسن... ببین چطوری میره تو خیابون... به خدا خیلی هواشو دارم من... ولی انگار گاهی خودش نمیخواد... . تازه تو ندیدیش چه جور عکسایی میزاره از خودش... کلی میبینن عکساشو... . یعنی واقعا خودش نمیفهمه دنیای مجازی فرقی نداره با واقعی؟ یعنی واقعا نمیفهه ما تو دنیای مجازی هم کنارشیمو می بینیمش؟ یا اینکه خودش دلش نمیخواد خوب بشه؟ . . +اره حسن جون... یادمه که اومده بود... اصن این هیچی ... اون رو میبینی... اوناهاش... اونم امسال پیش من بود... حالا برو ببین تو فضا مجازی چه جوری با صحبت میکنه... تو فضای مجازی چه کارا که نمیکنه... منم همه کار کردم واسشاا... ولی گاهی نمیتونه ... کم میاره ... . . میفهمم چی میگی ... همه اینا که میگی منم زیاد دیدم... ولی گاهی میارن... این نَفسِشون پدرشونو درآورده... اما حسن جون اگه ما هم ولشون کنیم... کیو دارن اینا؟ کجا برن اگه سال به سال پیش ما نیان... از کی بخوان؟ . من هر وقت یکی از این بچه هارو میبینم؛ جای نا امید شدن میگم ایندفعه بیشتر هواشو دارم... این دفعه بیشتر کمکش میکنم... . . -اره عباس... حق باتوئه... حالا ما که هیچ... گاهی که دل رو میشکونن خیلی قلبم میگیره...😔 . پاشو... بیا بریم پیش بقیه بچه های ... با اونام صحبت کنیم اینارو بیشتر داشته باشن... +باشه اصن این با خود ارباب صحبت میکنیم... . . . شهید سید مرتضی آوینی: عالم محضر شهداست؛ اما کو که این حضور را دریابد... @SALAMbarEbrahimm
... ... ... #و... .... 🌷هوا هنوز گرگ و میش بود؛ پس از سپری کردن یک شب سخت عملیاتی، تازه از اول صبح آتش شدید دشمن حکایت از پاتک سنگینی داشت. رزمنده عارف و دلاور ورزشکار، کنار من آمده، تیربارش را به من داد و گفت: «با این سر عراقی‌ ها را گرم کن تا من نمازم را بخوانم» شروع به تیراندازی کردم و با گوشه ی چشم مراقب احوال و خضوع و خشوع او بودم. 🌷....بر روی خاکریز تیمم کرد و در حالت نشسته به نماز عشق پرداخت. کمی تیراندازی کردم و باز متوجه توکلی شدم. رکعت دوم بود دست‌ هایش را بالا آورده قنوت می‌ خواند، شانه‌ هایش را که از شدت گریه می‌ لرزید به خوبی می‌ دیدم، تیراندازی را قطع کردم ببینم چه دعایی می‌خواند: «اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک، اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک...» 🌷به حال خوشش افسوس خوردم، دوباره به دشمن پرداختم. باز نگاهی به توکلی کردم، جلوی لباسس خونی بود! به آرامی خون از زیر لباسش روی زمین جاری و او در حال خواندن تشهد و سلام بود. دلم نیامد دو رکعت نماز عشق او را بشکنم. 🌷مترصد شدم سلام بدهد به کمکش بروم. در حالی که می‌گفت: «السلام.... علیـ....کم و رحمة ....الله و...بر....کا...ته» به حالت سجده به زمین افتاد. پیکر آغشته به خون این شهید عاشق را کناری خواباندم در حالی که از این دعای سریع الاجابه متحیر بودم. 📚 کتاب "کرامات شهدا"
فقط کافیه تو تصمیم بگیری از این به بعد، شاد و پرانرژی و با امید و انگیزه و در یک کلام زندگی داشته باشی... تمام اعوان و انصارشو بسیج میکنه که تو یا بیاری!! !