یه نکته بگم تو شب ولادت مولامون
اول که خیلی مبارک باشه🌸
دوم اینکه خوش به حال اونایی که تو خونشون علی یا مشتقاتشو دارن ما چندتاشو داریم ☺️
سلامتی همه ی پدر و مادرهامون که هستن و شادی ارواح پدر و مادرهایی که دیگه بینمون نیستن یه #صلوات بفرستیم🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط حیدر امیرالمومنین است...
از اول مواظب دلت باش !!
علاقه مند شدن، حرکت در یک مسیر سرازیر است
و دل بریدن مانند آن است که بخواهی همان مسیر را سربالا برگردی!
به همین دلیل سخت تر است...!
و راه حل خدا این است که از اول مواظب #دلت باشی!
امام خامنه ای:
بچه هاى شهدا
پدران عزیز شما، این هدیه ى الهى را آسان و رایگان به دست نیاوردند
از خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آن ها داد
#روز_پدر مبارک باد
هیچ چیزی به اندازه یک کوه، شبیه #پدر نیست...
هیچ تکیه گاهی توی دنیا مثل پدر وجود نداره... تکیه گاهی که در برار تمام مشکلات باید ایستادگی کنه به تو لبخند بزنه تا تو دلگرم بشی...
در زمان غیبت کبری، به کسی منتظر گفته میشود
و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد؛
منتظرِ شهادت، منتظرِ ظهور امام زمان عجل الله
خداوند امروز از ما اراده و شهادت طلبی می خواهد!
شهید مهدی زین الدین🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش به حالت که شدی آخر، عاقبت بخیر
شهید محمدرضا دهقان امیری🌷
همسر #شهید_مهدی_مالامیری🌷
موقع خداحافظی بهش گفتم ان شاء الله با شهادت برگردی☺️
رفت و شهید شد اما برنگشت...
یادم اومد همیشه به شوخی میگفت:
زحمت تشییع جنازه ام رو به کسی نخواهم داد...
هدایت شده از همسفرتاخدا
ناراحتیم به خاطر پشیمانی از گناه و کار اشتباهمون
یا ناراحتیم به خاطر وجدان دردمون و به محض اینکه وجدانمون آروم شد دوباره با قدرت بیشتری اون اشتباهو انجام میدیم؟
پشیمانیم یا فقط وجدان درد داریم؟
کانال کمیل
چگونه یک #نماز خوب بخوانیم!🍃 🌷استادپناهیان #قسمتسوم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5886514878331488898.mp3
19.36M
چگونه یک #نماز خوب بخوانیم!🍃
🌷استادپناهیان
#قسمتچهارم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برید دعا کنید شهید شید...
فعلِ خدا، حرفِ خداست
امروز هرچیزی که خواهید دید و شنید، حرفِ خدا با شماست؛ چه در قالب رنج، چه صوت یا نوشته، چه دعوای دو نفر در خیابان!
کانال کمیل
روایت همسر شهید منوچهرمدق از...💔
یه روز داشتیم با ماشیـن تـو خیابون میرفتیـم
سر یـہ چراغ قرمز ...🚗🚦
پیرمـرد گل فروشـے با یـہ ڪالسڪه ایستاده بود...💐😍
منوچـہر داشت از برنامـہ ها
و ڪارایـے ڪـہ داشتیم مےگفت ...
ولـے مـن حواسـم بـہ پیرمرده بود ...
منوچـہر وقتے دید
حواسم به حرفاش نیست ...🙃
نگاهـمو دنبال ڪرد و فڪر ڪرده بود دارم به گلا نگاه میکنم ...🙂🌺🌹
توے افڪـار خـودم بودم ڪہ
احسـاس ڪـردم پاهام داره خیس مے شہ ...!!!😟
نـگاه ڪردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دستہ دستہ میریزه رو پاهام ...☺️😳
همـہ گلاے پیرمرد و یہ جا خریده بود ..!
بغل ماشین ما ،
یـہ خانوم و آقا تو ماشین بودن …🚙
خانومـہ خیلـے بد حجاب بود …😰
بـہ شوهرش گفت :
"خـاااااڪـــــ بـر سرتــــــ ... !!!😵
ایـݧ حزب اللہـیـا رو ببین همه چیزشون درستـہ"
منوچہر یـہ شاخـہ🌹برداشت و پرسیـد :
"اجازه هسـت ؟"
گفتـم : آره
داد به اون آقاهـہ و گفت :
"اینو بدید به اون خواهرمون ...!"👱🏻♀
اولیـݧ ڪاری ڪہ اون خانومہ کرد
ایـن بود که رژ لبشو پـاڪــ ڪـرد
و روسریشو ڪـشـید جلو !!!😇
راوی همسر شهید منوچهر مدق
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🌸
شهید منصور ستاری🌷
🔸️حدود ساعت ۸ شب بود که تیمسار با لباس شخصی به منزل ما آمدند.ابتدا ایشان را نشناختم .جلو در ایستادند و از اوضاع و احوالمان پرسیدند .سپس گفتند :
_اجازه میدهید داخل شوم !"
گفتم:
_ببخشید می شود کارت شناسایی شما را ببینم؟"
چون واقعا ایشان را نشناختم.پس از اینکه دیدم در کارت نوشته شده منصور ستاری.
از کار خودم خجالت کشیدم و معذرت خواهی کردم .ایشان گفتند :
_اتفاقا شما کار درستی کردید.
🔸️وارد خانه که شدند ،مقداری قدم زدندو همه ی زندگی مارا ورانداز کردند .فصل تابستان بود و هوا بسیار گرم .ما در منزل کولر نداشتیم و تیمسار متوجه این موضوع شدند .با مقداری میوه از ایشان پذیرایی کردم .کمی نشستند و از پسر بزرگم درباره درس و مدرسه اش پرسیدند .سپس دختر کوچکم را نوازش کردند .
🔸موقع رفتن تاکید کردند ،هر مشکلی داشتید حتما به دفترم زنگ بزنید و پیغام بگذارید .فردای آن روز از دفتر ایشان به من اطلاع دادند که وامی برایم در نظر گرفته اند .به قسمت وام مراجعه کردم.مبلغ پنجاه هزار تومان وام بلاعوض به من پرداخت کردند .متوجه شدم تیمسار خواسته اند من با این پول کولر تهیه کنم .
🔸️بچه های من کم و بیش می دانستند امکاناتی که دارند از طریق تیمسار تامین می شود ،لذا دلبستگی خاصی به ایشان پیدا کرده بودند .
پس از شهادت تیمسار آن ها دل شکسته و آزرده خاطر شدند .بخصوص پسر بزرگم که مدتها گوشه گیر شده بود.
🔸من و فرزندانم همیشه از ایشان به عنوان یک پدر دلسوز یاد می کنیم و برای روح بزرگش فاتحه می خوانیم 🌹
📚پاکبازعرصه عشق
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات💐
یک شب، نزدیک اذان صبح خواب دیدم که
حمید گفت: خانوم خیلی دلم برات تنگ شده،
پاشو بیا مزار!
معمولا عصرها برسر مزارش می رفتم
ولی آن روز صبح، نماز خوانده راهی گلزار شدم!
همین که نشستم و گل ها را روی سنگ مزار گذاشتم، دختری آمد و با گریه مرا بغل کرد،
کمی آرام که شد گفت:
عکس شهیدتون رو توی خیابان دیدم
به شهید گفتم من شنیدم شماها برای پول رفتید،
حق نیستید! با شما یک قرار می گذارم اگر فردا صبح آمدم سر مزارت و همسرت را دیدم،
می فهمم که من اشتباه کردهام!
و اگر به حق باشی از خودت به من یک نشونه ای میدهی!
من هم خوابی را که دیده بودم تعریف کردم
گفتم: من معمولا غروب ها اینجا می آیم ولی امروز خود حمید خواست که اول صبح بیایم
همسر شهید حمید سیاهکالی مرادی🌷