*فلسفه* و *اهداف قيام عاشورا* از *ديدگاه امام حسين (ع)*:
1- امام حسين(ع) در *مكه* در جمع *گروهي از علما و نخبگان* ديگر مناطق اسلامي با ايراد *خطبهاي شورانگيز و كوبنده* ، ضمن يادآوري وظيفه سنگين و تكليف خطير علما و بزرگان شهرها در باره *پاسداري از كيان دين* و *اعتقادات مسلمانان* و *پيامدهاي سكوت در برابر جنايات امويان* ، از *خاموشي* آنان در برابر *سياستهاي دينستيزانه* حاكمان اُموي *انتقاد* كرده و هرگونه همراهي و *سازش* با آنان را *گناه نابخشودني* دانستند.
حضرت در پايان سخنان خود، *هدف* از اقدامات و فعاليتهايش را *بر ضدّ نظام ستمگر حاكم* (كه چند سال بعد خود را در قالب يك *نهضت* نشان داد) چنين اعلام فرمودند:
خدايا تو ميداني آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات بر ضدّ حاكمان اُمَوِي) به خاطر *رقابت* و *سبقت جويي در فرمانروايي* و *افزونخواهي* در متاع ناچيز دنيا نبوده است، بلكه براي اين است كه *نشانههاي دينت* را (به مردم) نشان دهيم ( برپاگردانيم) و *اصلاح* در سرزمينهايت را آشكار كنيم.
ميخواهيم *بندگان ستمديدهات در امان باشند* و به واجبات و *سنّتها* و احكامت *عمل شود* .
از اين جملات ميتوان *چهار هدف را براي اقدامات و فعاليتهاي امام حسين(ع)* كه در عصر حاكميّت يزيد جزء *اهداف قيام* حضرت به شمار ميرفت، استخراج كرد:
الف ـ احياي مظاهر و نشانههاي اسلام اصيل و ناب محمدي
ب ـ *اصلاح و بهبود وضع مردم* سرزمينهاي اسلامي
ج ـ *مبارزه با ستمگران* اُموي جهت *تأمين امنيّت براي مردم ستمديده*
د ـ فراهم ساختن *بستري مناسب* براي *عمل به احكام* و واجبات الهي
*فلسفه* و *اهداف قيام عاشورا* از *ديدگاه امام حسين (ع)* قسمت دوم:
2- *امام حسين(ع)* ضمن *وصيّتنامهاي* كه هنگام *خروج از مدينه* و در زمان وداع با *برادرش محمّد بنحنفيّه* براي وي نوشت، *هدف از حركت خويش* را چنين بازگو كرد:
من نه از روي سرمستي و گستاخي و نه براي فساد و ستمگري حرکت کردم. بلكه تنها براي *طلب اصلاح در امّت جدم* حرکت کردم.
ميخواهم *امر به معروف* و *نهي از منكر* كنم و به *سيره جدم* و پدرم علي بنابيطالب عمل كنم.
و در زيارتهاي مختلف كه در باره امام حسين(ع) از امامان (ع) وارد شده، اين تعابير فراوان ديده ميشود:
اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الْصَّلوهَ وَ آتَيْتَ الزَّكوهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ
گواهي ميدهم كه تو نماز را بپا داشتي و زكات دادي و امر به معروف و نهي از منكر كردي.
از اين عبارات، *اهداف ذيل* را از قيام حضرت، ميتوان استفاده كرد:
الف ـ *طلب اصلاح در امور امّت پيامبر (ص)*
ب ـ *امر به معروف*
ج ـ *نهي از منكر*
د ـ *عمل به سيره رسولخدا (ص) و اميرالمؤمنين (ع)* همانند برپايي نماز و پرداخت زكات
3- *حضرت در نامهاي* كه در زمان اقامت خويش در *مكّه* در *پاسخ دعوت* به نامههاي اشراف و *بزرگان كوفه* مبني بر آمدن به كوفه، نوشتند، *فلسفه قيام* خود را چنين بيان فرمودند:
به جانم سوگند، *پيشوا* كسي است كه *به كتاب خدا عمل كند* ،
*عدل و داد را محقق سازد* ،
معتقد به حقّ باشد،
خود را به آنچه در راه خدا هست پايدار بدارد.
امام حسین (ع) در اين نامه، هدف از قيام را، تلاش در جهت برپايي حكومتي ميداند كه *رهبر و پيشواي آن، صفات و امتيازات ذيل را دارا باشد:*
الف ـ به كتاب خدا *حكم* كند.
ب ـ *عدالت* را در جامعه حاكم كند.
ج ـ متديّن و *معتقد به دين خدا* باشد.
د ـ خود را وقف خدا و *اهداف الهي* كند.
منبع: *پرسمان دانشجويي*
فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين (ع)
قسمت سوم:
۴- حسين بنعلي در نامهاي كه ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همياري و همراهي با وي كرده است، علّت و هدف از نهضت خويش را چنين بيان ميكند:
من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش ميخوانم.
همانا سنّت پيامبر(ص) از بين رفته است و بدعت زنده شده است.
و در جواب عبدالله بنمُطيع ميفرمايد:
كوفيان به من نامه نوشته و از من خواستهاند به نزدشان بروم، چون اميدوارند (كه با رهبري من) نشانههاي حقّ زنده و بدعتها نابود شود.
و
نيز در نامهاي كه به شيعيان بصره نوشتند، فرمودند:
من شما را به زنده كردن نشانههاي حقّ و نابود كردن بدعتها ميخوانم.
از مجموع نامه و پاسخ حضرت، اين اهداف را ميتوان براي نهضت عاشورا استفاده كرد:
الف ـ دعوت (و عمل) به كتاب خدا و سنّت پيامبر (ص)
ب ـ احياي سنّت پيامبر(ص) كه از بين رفته است، و برپايي مظاهر حقّ و حقيقت و استقرار عدالت اجتماعی
ج ـ از بين بردن بدعتها (كه جايگزين احكام خدا و سنّت پيامبر(ص) شده است).
فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين (ع)
قسمت چهارم:
۵- حضرت اباعبدالله درخطبهاي كه پس از برخورد با حرّ بنيزيد رِياحي در منزل «بَيْضَه» ايراد فرمودند، انگيزه قيام خود را با استناد به فرمايش پيامبر (ص)، چنين بيان كردند:
اي مردم ! رسولخدا (ص) فرمودند:
كسي كه فرمانرواي ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال كرده و پيمان الهي را شكسته و با سنّت رسولخدا (ص) مخالفت ورزيده در ميان بندگان خدا با گناه و تجاوزگري رفتار ميكند، ولي در برابر او با كردار و گفتار خود برنخيزد، برخدا است كه او را در جايگاه (عذابآور) آن ستمگر قرار دهد. هان اي مردم، بدانيد كه اينها تن به فرمانبري از شيطان داده و اطاعت از فرمان الهي را رها كرده و فساد را نمايان ساخته و حدود خدا را تعطيل نمودهاند، درآمدهاي عمومي (بيت المال) مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام كردهاند و من شايستهترين فرد براي تغيير دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم.
از اين خطبه و يا نامه، علّت قيام سيدالشهدا (ع) را ميتوان اين امر دانست كه حاكمان بنياُمَيّه (به ويژه يزيد) اقدامات ضدّ ديني زير را مرتكب شدهاند:
الف ـ فرمانبري از خدا را رها كرده و به اطاعت از شيطان رو آوردهاند؛
ب ـ فساد را (در زمين) آشكار كردهاند؛
ج ـ حدود الهي را تعطيل كردهاند؛
د ـ بيتالمال را به خود اختصاص دادهاند؛
ﻫ- حرام خدا را حلال و حلال الهي را حرام كردهاند.
از اين رو است كه در زيارات وارده در باره امام حسين( ع)، شهادت به برپايي احكام الهي و سنّت پيامبر (ص) و اميرالمؤمنين (ع) توسط حضرت، داده شده است:
اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللهِ وَ حَرَّمْتَ حَرامَ اللهِ وَ اَقَمْتَ الصَّلاهَ وَ آتَيْتَ الزَّكاهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ دَعَوْتَ اِلي سَبِيلِكَ بِالْحِكْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ
شهادت ميدهم كه تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام كردي و نماز را بپا داشتي و زكات دادي و امر به معروف و نهي از منكر كردي و (مسلمانان را) با پند و اندرز نيكو، به راه روش خود، فراخواندي.
و همچنين:
شهادت ميدهم كه تو به عدل و داد امر كردي و (مسلمانان را) به سوي اين دو دعوت كردي.
فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين (ع)
قسمت پنجم:
۶- پيشواي سوّم در منزل «ذوحُسَم» در توجيه حركت خويش چنين فرمودند:
آيا نميبينيد كه به حقّ عمل نميشود و از باطل بازداشته نميشود؟
(در چنين شرايطي) بايد مؤمن، به حقّ خواهان ديدار خدا باشد.
من چنين مرگي را جز شهادت و زندگي با ظالمان را جز ننگ و خواري نميبينم.
امام حسین(ع) درباره ذلتناپذيري خود به عنوان هدف ديگر از قيام خويش، بيانات ديگري نيز دارد، از جمله در مقابل پيشنهاد عبيدالله كه حضرت را بين كشته شدن و بين بيعت كردن با يزيد مخيّر كرده بود، ميفرمايد:
... هيهاتَ مِنَّا الذِلّه يأبي اللهُ ذلكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المؤمنُونَ ...
از ما دور باد كه پستي را پيشه خود كنيم، (چرا كه) خدا و رسول او از آن ابا دارند.
نكته شايان توجّه در اين فراز آن كه امام حسين(ع) عدم ذلتپذيري خود را مستند به امر خدا و سيره رسولخدا (ص) و مؤمنان ميداند، چرا كه مؤمن واقعي با پيروي از فرمان خدا و تأسّي به سيره رسولخدا (ص)، به هيچ رو به ذلّت تن در نميدهد.
و نيز در جاي ديگر فرمود:
به خدا سوگند، من دستم را (به نشانه بيعت) همانند شخص خوار به آنان (پيروان يزيد) نميدهم و همانند فرار بردگان، فرار نميكنم.
و
باز فرمود:
مرگ در عزت، بهتر از زندگي در ذلّت است.
از مجموع اين سخنان، اين اهداف را ميتوان استفاده كرد:
الف ـ ترويج حقّ و عمل به آن
ب ـ نهي از ترويج باطل و بازداشتن از عمل به آن
ج ـ عدم پذيرش زندگي ذلّتبار و ننگين دنيا و انتخاب زندگي با سعادت آخرت.
۷- امام صادق(ع) در زيارت اربعين، هدف از نهضت حسيني را چنين بيان ميفرمايد:
حسين بن علي (ع) جان خويش را در راه تو (خدا) فدا كرد تا بندگانت را از بيخبري و سرگرداني گمراهي نجات دهد.
از ديدگاه امام ششم، سيدالشهدا(ع) با نهضت عاشورا، اهداف زير را تعقيب ميكردند:
الف ـ نجات مسلمانان از بي خبري نسبت به احكام دين و وظايف خويش در برابر پروردگار
ب ـ رهايي بندگان خدا از گمراهي با آگاه ساختن آنان به لزوم پيروي از رهبران واقعي دين
فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين (ع)
قسمت پایانی:
نتيجه بحث:
با اندكي دقّت در اهداف استخراج شده از اين بيانات، ملاحظه ميشود كه امام حسین (ع) علّت و انگيزه قيام خويش را،
مبارزه با منكرات فراوان در جامعه اسلامي و
تبليغ و ترويج معروف در بين مسلمانان، اعلام ميكنند.
بنابراين، فلسفه اصلي و نهايي نهضت حضرت را ميتوان در يك هدف جامع و كلّي يعني «احياي فرهنگ اسلام اصيل و ناب محمدي (ص) و زدودن زنگارهاي تحريف و بدعت از دين جدّشان» خلاصه كرد.
البته حضرت راهكار و ابزار لازم جهت جامه عمل پوشاندن به اين هدف را، در عنصر «امر به معروف و نهي از منكر» ميدانند.
از اينرو، در وصيّتنامه خود به محمّد بنحنفيه مينويسند:
«اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر» و يا (چنان كه گذشت) در زيارتنامههاي مربوط به حضرت آمده است: «... وَ اَمَرْتَ بالمعروف وَ نَهَيْتَ عَن المنكر»
توضيح مطلب آنكه:
اگر حضرت علّت حركت خويش را مبارزه با اموري، همچون رواج بدعتها، مخالفت با كتاب خدا و حلال و حرام الهي، نابودي سنّت پيامبر (ص) ، شيطان محوري و ترك خدا محوري، فساد، ظلم، بيعدالتي و ناامني در جامعه اسلامي، تعطيلي حدود الهي، در انحصار گرفتن و تاراج بيتالمال مسلمانان و ... ميدانست، تمام اين امور حاكي از فراواني و شيوع امري به نام «مُنْكَر» در جامعه اسلامي بود، كه حضرت خود را موظّف به نهي از آن ميدانستند. و نيز اگر اباعبدالله (ع) جامعه اسلامي را به اموري از قبيل:
عمل به كتاب خدا و سنّت پيامبر(ص)، احياي مظاهر و نشانههاي حقّ، ايجاد امنيّت، اصلاح و بهبودي وضع امور امّت و مسائلي از اين قبيل، فراميخواند، اين مسأله نشانگر آن است كه امري به نام «معروف» در جامعه از بين رفته يا دست كم در حال نابودي بود.
از اينرو، اگر حضرت از بيعت با يزيد امتناع كرده و با اين عمل، از يكسو، آمادگي خود را براي شهادت و مقاومت در برابر حكومت يزيد اعلام كرد، و از سوي ديگر، تلاش خود را جهت برانداختن حكومت يزيد و تأسيس حكومت اسلامي، به كار گرفت، در واقع سرباززدن از بيعت، به معناي نهي از منكر، ترويج معروف و اتمام حجّت با مسلمانان در باره حرمت سكوت در برابر بدعتها و جنايات بنياُمَيّه بود و بيعت و يا حتّي سكوت در مقابل چنين حكومتي، افزون بر آن كه ترويج منكر و مبارزه با معروف بود، عذر و بهانهاي نيز براي افراد عادّي در همكاري با حاكمان اُموي ميشد.
به ديگر سخن، آنچه در سيره حسين بنعلي به عنوان امام معصوم، مسلم و غيرقابل ترديد به نظر ميرسد، آن است كه شخصيّتي همانند امام حسين (ع) حاضر نبودند با شخصي همچون يزيد بيعت كرده و حكومت وي را به رسميّت بشناسند، چرا كه حضرت با مشاهده و بررسي عمق انحرافات امّت اسلامي در عصر حكومت معاويه و سپس حكومت يزيد، به اين نتيجه رسيده بودند كه ديگر نميتوان با موعظه و خطبههاي آتشين و سخنرانيهاي تهديدآميز و تحريككننده، انحرافي را كه در مباني اعتقادي و سياسي جامعه اسلامي و نيز در دستگاه خلافت رسوخ كرده، از بين ببرند. بلكه تنها راه درمان و نجات امّت اسلامي، برپايي يك نهضت عميق است كه بازتاب و گستره آن، افزون بر آنكه فرامكاني باشد، فرازماني نيز بوده و در گستره زمان، الگويي براي آزاد مردان تاريخ باشد. البته در مقابل، يزيد كسي نبود كه بدون بيعت گرفتن از امام(ع)، ساكت بنشيند، چرا كه به رسميّت نشناختن حكومت از سوي افرادي همچون حسين بنعلي(ع)، به معناي ردّ مشروعيّت آن و آمادگي براي مبارزه با حكومت بود و يزيد به خوبي به اين موضوع آگاهي داشت.
منبع: پرسمان دانشجويي
*دوستان گرامی*
درود بر شما
عزاداری های شما مقبول درگاه حق تعالی
انشالله
یک *تصور غلط* و *برداشت نادرستی* که از *فضیلت گریه برای مظلومیت امام حسین (ع)* و خانواده عصمت و طهارت وجود دارد، این است که
*ما در طول سال آزادیم* که *هر گناهی* خواستیم، مرتکب شویم ولی با *شرکت در مجلس عزای امام حسین (ع)* و *قطره ای اشک ریختن* ، *تمام گناهان ما پاک میشود* و ... !!!
مطمئنا *بخشیده شدن گناهان* ما *شرایطی* دارد و نیازمند *توبه* و *بازگشت* از راه نادرست و *اظهار پشیمانی واقعی* و ندامت و ... است
خداوند متعال، *گناهانی را می بخشد* که *حق الله* است (مثل کوتاهی در اجرای احکام و مناسک دینی و نافرمانی خداوند) و نه *حق الناس* !!!
ما اگر *حق کسی* را *رعایت* نکردیم و یا *ضایع* نمودیم
اگر ما پشت سر کسی، حرفی زدیم که او ناراضی باشد ( *غیبت* )
اگر به کسی *تهمت* و *بهتان* زدیم
اگر به *امانت* کسی (که در نزد ما است) *خیانت* کردیم
اگر مال کسی را به *سرقت* بردیم
اگر در زمان *رانندگی* ، *حق تقدم* دیگران را رعایت نکردیم
اگر *تملق* و *چاپلوسی* کسی را کردیم
و اگر ...
*خداوند حکیم* ، این قبیل گناهان را که به *حق الناس* موصوف است، *نمی بخشد* مگر آنکه ما برویم و
*جبران خسارت* وارده را بکنیم و
*رضایت* آن شخص را بدست آوریم و بگوییم که ما را *حلال کن* ...
از طرف دیگر، *ارتکاب به گناه، تاثیر منفی در روح و روان ما گذاشته* و سبب *کاهش قدرت معنوی* ما میشود (نوعی *انرژی منفی* است)
و *آدم خاطی* و *خیانتکار* ، دچار *ترس و اضطراب* و *مشغله فکری* میشود و ...
احتمالا این *داستان زیبا* را هم شنیده اید:
*حاجب بروجردی* قصیده ای زیبا در *مدح امیر المومنین، علی (ع)* سرودند که *شاه بیت* آن این بود:
*حاجب اگر محاسبه حشر با علیست*
من ضامنم که *هر چه بخواهی گناه کن!*
همان شب, در *عالم رویا* ، مولا *علی بن ابیطالب (ع)* به *خواب* ایشان آمده و فرمودند:
اگر چه محاسبه در دست ماست اما اگر اجازه بدهی من *بیت آخر شعرت را اصلاح کنم!*
حاجب عرض میکند:
یا مولا, شعر برای شما و در مدح شماست!
صاحب اختیار هستید
حضرت علی (ع) میفرمایند پس بیت آخرت را اینگونه بنویس:
*حاجب اگر محاسبه حشر با علیست*
*شرم از رخ علی کن* و *کمتر گناه کن* ...
در *قرآن کریم* ، آیه ای از زبان *حضرت یوسف* وجود دارد که
آیه 53 سوره یوسف:
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ
و من ( *خودستایی* نکرده و) *نفس خویش* را از *عیب* و *تقصیر* مبرّا نمیدانم، زیرا *نفس امّاره انسان را به کارهای زشت و ناروا سخت وا میدارد* جز آنکه *خدای من رحم کند* ، که *خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است.*
امیدوارم *خداوند منان توفیق دهد* که بیش از پیش، با *معارف حقیقی دین مبین اسلام* آشنا شده و به آن عمل کنیم
و
*معرفت و شناخت بیشتری* نسبت به شأن و منزلت *ائمه معصومین علیهم السلام* بدست آوریم
انشالله
التماس دعا
🔰 *منکر بزرگ جامعه ما فقر و رانتخواری است نه حجاب*
✍🏻حجتالاسلام # *فاضل_میبدی*
(استاد حوزه علمیه)
در یادداشتی نوشت:
🔸جانشین فرمانده نیروی انتظامی:
*بالاترین مولفه قدرت ملی* ما *حجاب* و *عفاف* است»
🔸نمیدانم جناب ایشان تا چه اندازه اسلام و قدرت ملی را می شناسد. یقینا اگر آشنا بود، چنین سخن نمیگفت.
اگر #حجاب و #عفاف بالاترین مولفه ملی است، پس جایگاه *عدالت* ، *آزادی* ، *اعتماد ملی* ، *ارزش پول ملی* و... کجاست؟
🔸اگر جایگاه این مفاهیم اصلی در ایران اسلامی روشن بود، تمام هم و غم آقایان صرف *مبارزه با بیحجابی* نمیشد. و *مشکلات اصلی* رها نمیگشت؟
🔸آقایان به جای این که *هویت نظام* را به *عدالت اجتماعی* و *مبارزه با #فقر* و # *نابرابری* و *حفظ آزادی های مدنی* گره بزنند، *مسئله حجاب* را *هویت حیات سیاسی* خود کرده اند.
دولت و مجلسی که آمده بود، *تورم* و *مسکن* و سایر *مشکلات حیاتی مردم* را حل نماید، آن مشکلات را نه تنها لا ینحل، که صدچندان کرد. و اکنون *کشتی پرشتاب* را به سوی *حجاب* تغییر مسیر داده است.
🔸 *کدام جامعه ای* به خاطر # *بی_حجابی* به ورطه *سقوط* فرو افتاد؟
*شوروی سابق* با آن قدرت عظیم نظامی، نه به خاطر بیحجابی بلکه بخاطر *بیعدالتی* و *فقر* و *نابرابری* # *سقوط کرد* .
🔸چرا در برابر *ظلمهای ساختاری* فریادی از حلقومی بر نمیآید؟
*منکر بزرگ جامعه ما، بیحجابی است یا #فقر؟*
منکر بزرگ *بی حجابی* است یا # *اختلاس* و # *رانت_خواری* و دست در جیب و سفره مردم بردن؟
مشکل و منکر بزرگ *بیحجابی* است یا *بانکهای رباخوار* که مانند *اختاپوس* به جان جامعه افتادهاند؟
🔸دریابیم که *تقابل امام حسین (ع) با حکومت اموی*، درگیری *عدل قرآنی* با *ظلم ساختاری اموی* بود.
مشکل اصلی جامعه اموی دوچیز بود؛ یکی *ویژه خواری نزدیکان حکومت* از بیت المال و دیگری *انتصابهای فامیلی* خاندان بنیالعاص، بر حساسترین نهادهای حکومتی.
بیایید *حجاب* را *مقوله اخلاقی و اختیاری* بدانیم، اما *بازی با بیتالمال* را از مقوله *تهدید اصلی* و *خطر سقوط نظام* تلقی کنیم.
🔺چه زیبا گفت حافظ:
ساقی به *جام عدل* بده باده تا *گدا*
*غیرت نیاورد* که *جهان، پربلا کند*
#صبح_ما
@sobhema_ir
*دوستان گرامی*
درود بر شما
عزاداری های شما مقبول درگاه حق تعالی
انشالله
همانطور که میدانید، *حضرت اباعبدالله الحسین (ع)* در *عصر تاسوعا* ،
حضرت *ابوالفضل العباس* (ع) را فرستادند به *ارودگاه دشمن* تا *امشب را مهلت بگیرند* برای *انجام ۴ عمل مهم* و *محبوب* حضرت:
۱- *نماز* خواندن
۲- قرائت *قرآن* کریم
۳- *دعا* و *راز و نیاز* با حضرت حق
۴- *استغفار* و طلب بخشش از خداوند
شاید *حضرت* می خواستند *بدینوسیله* ما *پیروان* و *شیعیان* را *راهنمایی* کنند تا به *اهمیت* و *نقش* حیات بخش این *چهار عمل مهم* پی ببریم و *بیشتر مراقبت کنیم* .
التماس دعا
امان از قدرت رسانه ها:
اگر مراقب نباشیم، رسانه ها با ما کاری خواهند کرد که
از مظلوم متنفر باشیم و
به ظالم عشق بورزیم!!!
تاثیر منفی رسانه ها در
قلب و وارونه نشان دادن واقعیت ها و
تحریف حقایق و
گمراه نمودن توده مردم!
*میرقاسمی*
( *یاداشتی* به مناسبت روز *عاشورای حسینی* )
*مظلومیت امام حسین* (ع) *در قرن 15 هجری*
*الف- مقدمه* :
با توجه به اینکه، علم و دانش بشری ناقص بوده و از طرق مختلف (نظیر سعی و خطا و کسب تجربه و نیز تفکر و اندیشه)، در حال شکوفایی و تکامل است و علم و تجربه هر فرد نیز بصورت تدریجی و در طول عمر وی رشد می کند
لذا
از هزاران سال پیش، خداوند متعال (خالق آسمانها و زمین و همچنین آدم ابوالبشر) برای تبیین و تشریح فلسفه خلقت و هدایت بشر به سمت سعادت و خوشبختی، با استفاده از نیروی وحی، پیامبران و رسولان زیادی را ارسال نموده و حتی به بعضی از آنها، قدرت ماوراء بشری و معجزه آسایی عطا کرده تا بتوانند در سطح جامعه، اعتمادسازی نموده و بندگان خدا را به سمت معبود و اطاعت از اوامر پروردگار راهنمایی کنند
و
از طریق اجرای احکام الهی، بستر تحقق عدالت اجتماعی و دستیابی به نظم اجتماعی، امنیت، آرامش، پیشرفت، رفاه اجتماعی و ... را فراهم نمایند.
خداوند حکیم برای آخرین پیامبرش، جانشینانی منصوب نمود تا پیام وحی (قرآن کریم) را برای مردم تشریح و تفسیر نمایند و بعنوان امام و پیشوای مردم نقش آفرینی کنند. با توجه به اینکه شرائط محیطی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه دارای شرائط پویا و در حال تغییر و تحول است، هر یک از امامان معصوم (ع) متناسب با شرائط زمان خویش، به طرق ممکن عمل نموده اند
تا
الگوی مناسبی برای مردم و شیعیان و پیروان خویش باشند (بعنوان مثال، از طریق برقراری حکومت عادلانه، انعقاد معاهده صلح، خروج بر حکام ظالم و فاسد و رانت خوار، هدایت مردم از طریق دعا و نیایش کردن، آموزش و ترویج مبانی علمی و پژوهشی، مهاجرت، از داخل زندان و یا از محل تبعید، یا حتی در محاصره لشکریان دشمن و آخرین آنها هم بصورت پنهانی و با الهام آفرینی و امیدبخشی برای مومنین جهت تلاش بیشتر برای فراهم شدن مقدمات ظهور حضرت و برقراری عدالت اجتماعی در سطح جهان).
ب- *مظلومیت ائمه اطهار* (ع) *در زمان حیات خویش*
امامان و پیشوایان ما، انسانهای کامل، معصوم و با تقوایی هستند و با توجه به علم و تدبیر و ویژگیهای الهی، ایمانی و اخلاقی والایی که دارند، برگزیده شده اند برای هدایت و رهبری جامعه بشری
ولی
بدلیل جهل و ناآگاهی توده مردم و همچنین اعمال نفوذ و تاثیر القائات "صاحبان زر و زور و تزویر" (عوامل و عمله شیطان رجیم)، تلاش بی وقفه ایشان هنوز به نتیجه کامل نرسیده است و منتظر زمان ظهور حضرت امام زمان (عج) هستیم.
شاید ظهور حضرت مهدی (عج) وقتی اتفاق می افتد که جامعه بشری از همه مکاتب و ایسم ها (کاپیتالیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم، کمونیسم، اومانیسم و ...) ناامید شده و به درجه درماندگی و استیصال واقعی برسد
و
با جان و دل برای ظهور حضرت دعا کند و بطور جدی و مصرانه از خداوند متعال درخواست تعجیل در ظهور حضرت نموده و بر آن خواسته خویش پافشاری کند.
امامان معصوم (ع) با علم و تدبیری که داشتند، برای هدایت جامعه بشری تلاش مینمودند ولی ظاهرا جامعه آن زمان، ظرفیت و کشش لازم برای درک مفاهیم، آرمانها و ارزشهای معنوی و آسمانی ارایه شده توسط ایشان را نداشته است لذا حضرات معصومین (ع) مورد بی مهری اعضای ناآگاه جامعه قرار گرفته (تعداد مومنین واقعی و معتقد و آگاه بسیار اندک بوده است) و از طرف دیگر،
ایشان توسط حکام جور، تحت فشار بوده اند و یا زندانی شده اند و یا تبعید شده اند و یا مجبور به مهاجرت از وطن خویش و یا مجبور به تحمل سایر سختیها و دشواریها شده اند و اندک یارانی هم که داشتند مورد اذیت و آزار فرادستان قرار گرفته اند و لذا نتوانستند موفق به بسیج عمومی و جلب مشارکت و همراهی توده جامعه شوند.
نادانی توده مردم و بازی خوردن ایشان توسط افراد شیاد و فاسد (از طریق اشاعه خرافات، عوام فریبی، تبلیغات سوء و سیاه نمایی، شایعه پراکنی، جو سازی و تحریک احساسات مردم و ...) سبب گمراهی و گرفتاری مردم میشد و بعنوان مثال، شخصیت عظیمی همچون امام علی (ع) با آن همه کمالات و تسلط به علم و دانش و حکمت، مجبور می شد که سر به چاه برده و درد دل خویش را به چاه بگوید و ....
کج فهمی گروه عظیمی از سپاهیان حضرت علی (ع) و توجه صرف به ظواهر دین و ناآگاهی ایشان از اصول حقیقی اسلام سبب شد که در جنگ با معاویه اکثریت ایشان فریب خورده (تحت تاثیر حیله عمروعاص در به نیزه کردن قرآنها و درخواست جاری شدن حکم الهی در بین مسلمانان و ...) و شکست بخورند.
سپس
آن جماعت کوته فکر، از کرده خویش پشیمان شدند و توبه کردند و به حضرت علی (ع) هم فشار آوردند که توبه کند و وقتی حضرت نپذیرفتند، بر ایشان خروج کردند (شکل گیری گروه خوارج) و حتی با حضرت جنگیدند (جنگ نهروان) و نهایتا یکی از آنها، حضرت را در محراب نماز شهید نمود و ....
مثال دیگر از مظلومیت ائمه اطهار (ع)، در روز عاشورا و روزهای قبل از آن، حضرت امام حسین (ع) سعی نمودند که سپاهیان دشمن را آگاه نموده و هدایت کنند به راه راست و مانع جنگ و خونریزی شوند
ولی
عواملی نظیر وسوسههای دنیوی، جهل و ناآگاهی توده مردم و توطئه دشمنان سبب شد که آن فاجعه بزرگ اتفاق افتاده و مصیبت عظیمی رقم بخورد که در طول تاریخ بی سابقه است.
نه تنها امام حسین (ع) را بطرز فجیعی به شهادت رساندند بلکه به فرزندان و بستگان و یاران و همراهان ایشان (کودکان و نوجوانان و حتی طفل شش ماه ایشان) رحم نکردند و همه را به شهادت رساندند و پس از اتمام جنگ نابرابر، اموال حضرت را غارت نمودند و زنان و دختران را به اسارت گرفتند و ....