رمان رفاقت تا بهشت (( پارت 4)) نویسنده: زهرا ادیب
و به دنبال آن، همهمهی صداهای در هم و برهم در حیاط شلوغ مدرسه پیچید.
***
ساعت اول تازه کلاس ریاضی شروع شده بود و خانم فرهمند آرام و با طمأنینه پای تخته تمرینات جلسهی قبل را حل میکرد:
- خب، این هم از این؛ پس شد معادلهی اول رو حل میکنیم بعد سراغ معادلهی دوم میریم. کجاش سخت بود؟ خانمها سعی کنید تمرینها رو دونه به دونه حل کنید و طبق فرمولها روشون فکر کنید تا...
با صدای ضربهی در کلاس جملهی آخر ناتمام ماند و الهام محسنی که از بچههای سال دومی بود به داخل آمد، چند قدم به طرف خانم فرهمند جلو رفت و کمی دستانش را به بالا برد و آستینهای مانتویش را که به قد ریزه میزهاش گله گشاد میآمد، جمع کرد و گفت:
- سلام خانم، اومدیم رضایتنامههای بچهها رو برای اردو جمع کنیم.
خانم همانطور که به محسنی نگاه میکرد با لبخند به طرف کلاس اشاره کرد:
- بفرمایید.
بلافاصله صدای خش خش برگههایی که بچهها از کیف و لای کتاب و دفترهایشان درمیآوردند در فضا پیچید. هر برگه انگار خنجری بود که به حنجرهی پر از بغضم برخورد میکرد. سینهام میسوخت و احساس خفگی میکردم. کاش بهانهای داشتم تا میتوانستم از کلاس خارج بشوم!
ریحانه که کنارم نشسته بود به آرامی فرم رضایتنامه را از زیپ کیفش بیرون آورد و کنار لبهی میز پشت پاهایش نگه داشت. میدانستم این کار را برای اینکه من غصه نخورم انجام داده است.
محسنی تند و فرز فرمها را جمع کرد و رفت. خانم فرهمند رو به کلاس پرسید:
- اردوی کجاست؟
صداها بلند شد:
- راهیان نور.
جهرهی خانم فرهمند با لبخندی دیگر شکفته شد:
- به- به، خوشبهحالتون، اونجا رفتید حتما ما رو هم یاد کنید.
مینا که میز سوم ردیف وسط مینشست، بلند گفت:
- آخه فایدهاش چیه خانم؟! واقعا لازمه که برای دیدن یک مشت خاک جون خودمون رو به خطر بندازیم؟ هر آن امکان داره ما هم به سرنوشت کسانی که به این سفر رفتن و تصادف کردن و پر پر شدن دچار بشیم! واقعا نمیشه شهدا رو از همینجا زیارت کرد؟!
کپی بدون ذکر نام نویسنده شرعا حرام می باشد
#رمان
دوستان برای اینکه از پارت اول رمانمون رو بخونید ...روی #رمان بزنید تا بقیه پارت ها هم واستون بیاد
【💙】
【#نحنجنودڪبقیةاللّٰھ..✌️🏻】
تاظھورتچقدَرفاصلہداریمآقا
آه،ازجمعۂبۍتو،گلہداریمآقا
تودلتبیشترازما تبِهجراندارد
سحرِوصلهمیشہسرِهجراندارد
=========
ماگناهمۍکنیم،توجورشرامۍکشۍ..!
سندش؟!←طولانۍشدنغیبتت..💔
➜ https://eitaa.com/joinchat/388628534Cd592762b1b
کسانیبه امامزمانشان خواهندرسید که اهلسرعتباشند !
و اِلّا تاریخِڪربلا نشاندادهکه قافلهٔحسینی معطلکسی نمیماند.
#سیدمرتضیآوینی
=============
〖مازندهبھآنیمکهآرامنگیریم
موجیمکھآسودگیِما،عدمِماست〗
===
➜@yaraneakharozamany
سلام
یه دختر دوازده ساله تصمیم میگیره یه کار جهادی شروع کنه😍
اونم تو فضای مجازی..
در حد خودش داره از چادر و حجاب تبلیغ میکنه..🥰🥰
در حد خودش نه..یکم بیشتر از سن و سال خودش☺️
*به امام زمان خودش قول داده که براش کار کنه..* 🥰😍👏🏼👏🏼👏🏼
*سر وکارش با شهدا زیاده* 😍
داستان هایی از شهدا رو میخونه و تایپ میکنه وبا عشق به اشتراک میزاره😍
میدونم این کانال ها و مطالب زیاده...ولی ازتون میخوام این کانال رو حمایت کنید..به دختران نوجوان و جوانتون پیشنهاد بدید عضو بشن🥰
کودکان انقلابی دارن رشد میکنن و بالا میرن ...🥰
*حمایتشان کنیم و لذتش رو ببریم* 😍
لطفا این پست رو به اشتراک بزارید و عزیزانتون رو دعوت کنید🌹🙏🏼
*کاری برای لبخند* *آقایمان*
کمترین کار اینه که این پست رو برای ومخاطبانتان بفرستید و انتخاب رو به خودشون بسپارید...https://eitaa.com/joinchat/2092564550Cf8a2f5c057
آهای شما به نظرت چرا هنوز امام زمان نیومده 🤨🧐
میدونی چرا 🥺
چون امام زمان ³¹³ یار واقعی هنوز نداره رفیق 😔
وای رفیق فکر کن بین این همه آدم امام زمان هنوز ³¹³ ندارهـ 😭
به نظرتون این خیلی زشت نیست 😞
اگر دوست داری عضو اون ³¹³ یار باشی منتظر چی هستی رفیق 😚
امام زمان منتظرت ها 🤞🏻
https://eitaa.com/joinchat/1477836889C85fb31c8aa
{ پشتبان ولایت}
شما اگر کرونا بگیرید واکسن آمریکایی فایزر رو میزنید؟!
🔵آره، چرا که نه🔵
🔴نه، طبق فرمایش رهبری نمیزنم🔴
شما هم جواب بدین می خوام ببینم چند درصد با حرف رهبر موافقن🤔