eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.3هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
5.7هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عملیات‌تکاوران نیروی زمینی سپاه 🇮🇷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
13.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپی وایرال شده از نیروی زمینی سپاه در برخی کانال های میلیتاری(نظامی) روس 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔹پیام فرمانده 🎙 امام خامنه‌ای: امّت از پیامبر خود عیدی میخواهد؛🍃 اما امّت،در مقابل پیامبر موظّف است، وظیفه عیدی خود را هم انجام دهد. 🌺عیدی امّت این است که حفظ وحدت کند و آبروی پیغمبر رامحفوظ بدارد. 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹احساس امنیت در قیامت... امام خامنه‌ای 🎙 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌷 گرامی باد 🌷🌹 یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس 🌷🌹آغاز هفته دفاع مقدس🌹🌷 🌹🌷شادی ارواح طیبه امام و شهدا صلوات🌷🌹 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔰 | 🔻امام‌خامنه‌ای: آنجایی که یاد شهادت، یاد و ذکر شهیدان، تمجید از عظمت شهیدان وجود دارد، هر انسانی، هر دلی احساس عظمت و استغنای از غیر خدا میکند. ۱۳۹۰/۱۲/۱۰ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌷شهید است که مصداق شیدایی است .🌷🍃 🍃(شین ) او شوق وصال را می نماید 🍃 (حاء) او حریم وصل را نمایان است 🍃 (یاء) او یار را تجلی می کند 🍃(دال ) او هم دلالت بر حق بودنش است… 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ میدانی ،تولد آمدن برای آموختن است؛ آموختن پرنده بودن🕊 در قفس خاکی تن و در جمع خاکیان اگر پرنده باشی هنگام کوچ می گویند پرواز کرد. در هر روز زندگی اگر بال و پر نگشایی، در وقت رفتن می گویند مرد و خوشا به حال کسی که پروازی سرخ داشته باشد آنگاه به هنگام مرگش میگویند شهید شد...🌷 🍃به یاد شهید عزیز دفاع مقدس شهید فرزند اسماعیل 🔸تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۰۵/۰۱ 🔸محل تولد: تبریز (از تبریز به تهران آمدند شناسنامه اش صادره از تهران است و در محله خونگاه منیریه ساکن شدند.) 🔸 سن: ۲۸ سال 🔸شهادت: پانزدهم مرداد ۶۶ در سردشت مصادف با عید قربان 🔸مزار شهید: گلزار شهدای بهشت زهرای تهران 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
محسن در یکی از روزهای زیبای سال ۱۳۳۸ در جمع گرم و صمیمی خانواده دین‌شعاری به دنیا آمد، روزهای پرنشاط کودکی را زیر سایه تعالیم پدر و مادر گرامی و در پناه تعالیم دین اسلام گذراند. او از همان اوایل نوجوانی علاقه عجیبی به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) داشت و در۱۳یا ۱۴ سالگی بود که هیئتی به نام شهدای کربلا تأسیس نمود و خود به تنهایی مسئولیت آن را بر عهده گرفت. با شروع امواج خروشان انقلاب به صف مجاهدین راه حق پیوست و همواره در تظاهرات‌های سال ۱۳۵۷ حضوری فعال داشت در همان ایام به همراه برادرش به خدمت در پزشکی قانونی پرداخت و مدت ۶ ماه به صورت شبانه‌روزی در کار جابجایی و تحویل اجساد مطهر شهدا شرکت داشت محسن جزء اولین سربازانی بود که به فرمان امام خمینی (ره) به پادگانها برگشتند و خودشان را معرفی کردند او همواره فریضه مقدس امر به معروف و نهی از منکر را انجام می‌داد و برای سربازان پادگان به خصوص آنهایی که در انجام فرائض تعلل می‌کردند برنامه شناخت ایدئولوژی گذاشته بود. او سالهای ۵۷ و ۱۳۵۸ خدمت مقدس سربازی را انجام داد و پس از آن در سال ۱۳۶۰ به خیل سبزپوشان سپاهی پیوست. با شروع جنگ تحمیلی عاشقانه به جبهه‌های نبرد شتافت و به عنوان مسئول گردان تخریب لشگر۲۷ محمدرسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) مشغول به خدمت شد در سال ۱۳۶۳ به سفر حج رفت.در عملیات‌های طریق‌القدس و کربلای یک یادآور دلاوریها و رشادت‌های خالصانه او در راه دفاع از میهن است زمانیکه قرار بود برای بار دوم به سفر حج مشرف شود و به خاطر مسئولیت‌هایی که در جبهه داشت از تشرف به حج منصرف شد اما در همان سال در روز پانزدهم مردادماه سال ۱۳۶۶ درست مصادف با روز عید قربان به مسلخ عشق رفت و اسماعیل‌وار جان خویش را در حین خنثی‌سازی مین ضد تانک در قربانگاه سردشت فدای معبود ساخت و نام خویش را برای همیشه در قلب تاریخ زنده نگه داشت مزار مطهر او در قطعه ۲۶ بهشت‌زهرای تهران قرار دارد.  🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
حاج محسن جانشین گردان تخریب بود اما دست کمی از یک فرمانده نداشت. فرمانده ای خوش سیما و خوشدل که با عطوفت پدرانه اش به نوعی نیروهای نوجوان را بزرگ کرد. به خاطر ویژگی هایش اگر بگوییم یک تخریب چی یا فرمانده بود کم است دین شعاری در زندگی همه بچه های گردان یک جریان سیال و روان بود. هر که برای اولین بار او را میدید عاشقش میشد. شوخی‌هایش زبانزد خاص و عام بود و همین شوخ طبعی اش او را فردی متمایز از دیگران ساخته بود. خلاقیت و جدیت در کار ،مسئولیت پذیری و حضور همیشگی اش در خط مقدم او را نماد و آرم حقیقی گردان تخریب لشکر ۲۷ حضرت رسول (صلی الله علیه وآله )کرده بود. 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔹عزیز کرده خانواده تازه از تبریز به تهران آمده بودیم که برادر بزرگم، حاج اصغر آقا من و برادرهایم را به کارخانه بافندگی برد. خانواده ما ۱۳ نفره بود و ۸ برادر و ۳ خواهر بودیم که دوستانه و صمیمی در کنار هم درس می‌خواندیم و هم کار می‌کردیم. پدرم مداح بود و من به ذوق راه پدر و شوق اهل بیت مداحی می‌کردم. محسن فرزند آخر خانواده و عزیز کرده اهل خانه بود اما از بُعد معنوی از همه ما بزرگ‌تر بود. 🎙راوی: برادر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸اولین تجربه امر به معروف و نهی از منکر 🔹ورقه های تصنیف! وقتی محسن به کلاس اول رفت، با هم به دبستان هدایت که پشت خانه مان بود میرفتیم سال بعد به مدرسه علوی اسلامی که مدیرش روحانی بود رفت .درسش خوب و نمراتش خیلی عالی بود هنوز کارنامه هایش هست. انگار این بچه در خانواده ما انتخاب شده بود که از اول متدین بار بیاید. همه دوستانش ،هیئتی محلی یا از بچه های مدرسه بودند. آن زمان ورقه هایی به اسم تصنیف میفروختند که داخلش ترانه نوشته شده بود سال ۵۴ - ۵۳ مدیر مدرسه ما را خواست که آقا بیایید این داداش شما... برادرم حاج عباس رفت و از محسن پرسید چی شده؟ گفت: "چند تا برگه ترانه دست یکی از بچه های دبیرستان دیدم اونها رو گرفتم و به او گفتم اینجا جای این طور چیزا نیست، اینا دست تو چی کار میکنه؟ چه کسی بهت فروخته؟ همان موقع مدیر ما رو دید و هر دویمان را به دفتر برد و بازخواست کرد هر چی گفتم اینها مال من نیست، مال این پسره ست و این داشت از این ترانه ها میخوند مدیر قبول نکرد. حاج عباس گفت آقای مدیر این برادر ما اهل این حرفها نیست . ‌ این اولین تجربه امربه معروف و نهی از منکر محسن بود. 🎙راوی: برادر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔹پزشکی قانونی محسن از نوجوانی به اهل بیت (علیهم السلام) علاقه زیادی داشت در سن سیزده چهارده سالگی هیئتی به نام شهدای دشت کربلا راه انداخت و با وجود سن کمش مسئولیت آن را بر عهده گرفت و چند سالی هم ادامه داشت سال ۵۷ در تظاهرات و راهپیماییهای مردمی شرکت میکرد. روزی آمد و به من گفت :توی" پزشکی قانونی، شهدای زیادی آوردن ولی نیرو کمه و نمیرسن آنها را جابه جا کنن باید به اونجا بریم با هم به پزشکی قانونی رفتیم و حدود شش ماه در جابه جایی پیکر کسانی که در درگیریهای خیابانی به شهادت رسیده بودند کمک کردیم. او آیه ان اكرَمَكُم عند الله اتقیکم مرتب سر زبانش بود و به همه سفارش میکرد که تقوی پیشه کنند میگفت هرکسی تقوی دارد همه چیز دارد. کسی که از جان گذشتگی دارد در مقابل همه سختیها میتواند ایستادگی کند محسن با اینکه از من کوچکتر بود ولی با شور و علاقه زیادی کار میکرد و خیلی فداکار بود. او در پزشکی قانونی آدم شناخته شده ای بود به همین دلیل کلید آنجا را به ما دادند؛ کارکنان معمولا ساعت شش و هفت عصر می رفتند اما ما تا ساعت دوازده شب می ماندیم هوا گرم بود و اگر جنازه ها را تحویل نمیگرفتیم بو میگرفتند. در مدتی کوتاه جنازه های زیادی انباشته میشد برای همین محسن پیگیری میکرد که یخ بیاورند تا روی پیکرهای روی زمین گذاشته شده بگذاریم. در واقع او بیشتر از مسوولین پزشکی قانونی آنجا کار می‌کرد او علاوه بر آنجا در بهشت زهرا (سلام الله علیها) و برای دفن شهدا هم کمک می.کرد خیلی روزها وقتی به خانه می آمد صورتش بر اثر گرما سوخته بود میپرسیدیم چه خبر؟ میگفت :بهشت زهرا (سلام الله علیها) نیرو خیلی کم هست و هر چقدر نیرو میاد کافی نیست. او همیشه در کارهای خیر پیشقدم بود 🎙راوی: برادر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸خنده در ذات من است😄 در بچگی فوتبال بازی میکردیم. بزرگتر که شدیم من چون رزمی کار بودم، محسن را هم سمت کارهای رزمی کشیدم یک بار به من گفت: لازمه بچه های هیئت ،بدنسازی کار کنن قبول کردم و گفتم :اگر شما بتوانید از عهده اش بربیایید برایتان هماهنگ میکنم. من در باشگاه وحدت اسلامی کار می کردم و با مسئول آنجا رابطه خوبی داشتم بعد از صحبت با مسئول باشگاه توانستم آنجا را از ساعت پنج تا هفت عصر برای تمرین محسن و دوستانش بگیرم. تمرینهای ما سنگین بود و چون برای بچه ها سخت بود کارها را به شوخی میگرفتند و میخندیدند میگفتم: محسن، من نمیتوانم بایستم و این کارهای شما را نگاه کنم چون یاد گرفته ام روی تشک نباید هیچ فرقی بگذارم. حالا که اینجا را گرفتم حداقل نظم را رعایت کنید. نوبت شنای دو انگشت که میرسید محسن یازهرا گویان نرمش را انجام میداد و میخندید.😁 وقتی شروع میکرد خنده‌هاش خیلی طول میکشید. به او میگفتم اگر اینطوری باشد، فکر نمی کنم تمرینات باشگاه ادامه پیدا کنه‌ میگفت: شما به خنده من کاری نداشته باش. خنده توی ذات منه اگر میخوای نخندم باید از اینجا برم ... کم کم خنده هایش برایم عادی شد 🎙راوی: برادر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
‌ 🔸خنده در سربازی بعدها از خاطرات خنده هایش برایم تعریف کرد و گفت: اوایل خدمت سربازی توی مراسم صبحگاه جلوی صف وایستاده بودم نمیدونم چرا خندم گرفت😁 و نتونستم خودم رو کنترل کنم فرمانده پادگان که روی سکو مشغول صحبت کردن بود، متوجه شد دستور داد من رو از صف بیرون کشیدن و ۲۴ ساعت بازداشت کردن و به من تذکر دادن که این کار رو تکرار نکنم من به اونا هم گفتم " خنده تو ذات منه".😁 🎙راوی: برادر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✅برگه ای که بالاخره امضاء شد چون با محسن خیلی اخت بودم در کارهایش با من مشورت می کرد. برگه‌هایی آورد و گفت: "صمد، این را امضا کن گفتم این چیه؟ گفت: "من هم رفتم و وارد سپاه شدم کار تخریب با تعجب گفتم کجا؟ تخریب اصلا میدانی تخریب چیه؟ گفت:آره یعنی پودر میشم دیگه گفتم :آخه این چه انتخابی است، فکر کردی پودر میشوی تمام میشود. ما به شما احتیاج داریم محسن جان من امضا نمی کنم گفت: چرا؟ گفتم :من میدانم با این امضاء ،تو را کجا می فرستم .این کار شوخی بردار نیست. اشتباه اول اشتباه آخر است. دوباره گفت: امضاء نمی کنی؟ گفتم: نه گفت: باشه هر طور صلاح میدونی گفتم :ناراحت نشو هر چه بخواهی حتی جانم را در اختیارت میگذارم ولی این کاری نیست که تو انتخاب کنی این همه کار تخصصی در سپاه هست اما این یکی خطرناک تر است گفت: پس میرم پیش حاج رسول (برادر دیگرمان)برگه را برده بود و به او گفته بود: صمد امضاء نکرده یا به او بگو یا خودت امضاء كن. حاج رسول هم گفته بود که اگر گفته امضاء نمیکنم نمیکند من امضاء می کنم، مسئله ای نیست.و‌ بلاخره برگه را امضا کرد 🎙راوی صمد دین‌شعاری برادر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الشُّهَداءُ خَمسَةٌ: ... و صاحِبُ الهَدْمِ ... پيامبر صلى الله عليه و آله: شهدا پنج دسته اند: یک دسته افرادی هستند كه زير آوار از دنیا روند. 💔🌿🖤 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹جنگ حقیقتاً آینه‌ی تمام‌نمای ظرفیت‌های ملت ایران بود. ۱۳۸۴/۰۶/۳۱ 🔸دوران دفاع مقدس به روایت امام خامنه‌ای 🍃 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR