روۍڪولہپشتیشنوشتهبود :
سرمیدهم ولۍسنگرنمیدهم ! 💔
#شھیدمدافع_حرممحمدڪیھانے🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
دوستانی ازجبهه و جنگ
محمدبااينڪه سن و سالي نداشت و در دفاع مقدس هم سهمے بر دوش نكشيده بود، اما قريب به اتفاق دوستان و همراهانش را از بچههاي جبهه و جنگ انتخاب كرده بود. همراهي و همصحبتي با رزمندگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس، روح و جان محمدم را با فرهنگ ايثار و شهادت مأنوستر كرد. محمد عاشق شهدا و رزمندگان بود. پاي حرفها و خاطرات آن روزها مينشست و با حسرت و آه به صحبتهاي دوستانش گوش جان مۍسپرد . .
🎙(همسرشھید)
#روحانی_شهید_مدافع_حرم_محمد_کیهانی🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
(خاطراٺهمسرشھیدمحمدڪیھانے)
🍃تعریف های زیاده از حد
همیشهتوجمعهاۍخانوادهازمنبهعنوان زننمونہوالگوحرفمےزد . . گاهی خواهرم بهش میگفت «آخه زهرا خواهر منه، من میشناسمش. ما با هم بزرگ شدیم. اونقدر هم که میگی، کدبانو نیست!» اما باز هم در تعریف و تمجیدش از من کوتاه نمیآمد. این که با کمبودها و مشکلات مالی کنار آمدهام، همیشه ورد زبانش بود و خیلی از من معذرتخواهی میکرد. کارهای من برای او شاهکار بودند در حالی که به چشم خودم نمیآمدند. مخالف قرض گرفتن بود. میگفت ؛ اگهاز گرسنگےبمیرمبھترازاینہڪـــهحقڪسے بیادگردنم :)!
#روحانی_شهید_مدافع_حرم_محمد_کیهانی🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
میگفٺشہردارۍیهڪارخیلےحساسیہ !
بعد از آن که در خدمات موتوری شهرداری اهواز پذیرش شد. اصلا رغبتی به این کار نداشت، فقط به اصرار ما رفت. میترسید با این کار مشکلاتی برای آخرتش پیش بیاید. میگفت «شهرداری یه جای خیلی حساسیه. اگه آدم بتونه خودش رو حفظ کنه هنر کرده.» کارش آنجا خیلی سنگین بود. پارک زردشت را برای ساخت به او داده بودند. حتی نصف شبها پا میشد میرفت. گاهی که سر شب میرفت، بچهها را هم با خودش میبرد. خیلی سختی کشید تا پارک ساخته شد و تکمیل، تحویلش داد. محمد با دوندگی و حتی بحث و دعوا کار را جلو میبرد. خیلی کم مسائل سر کار را به خانه میآورد.
یکبار مقداد برایم تعریف کرد. گفت «مامان، لوله فاضلاب ترکید. اون کسی که باید فاضلاب را درست میکرد میخواست بره پایین، بابا نذاشت و خودش رفت ! معمولا کارهای سخت را خودش انجام میداد . .
#روحانی_شهید_مدافع_حرم_محمد_کیهانی🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
اهلتفریحوسفربود :)
تا تعطیلی داشت، بار سفر میبست ! رفتن به طبیعت را خیلی دوست داشت. حتی مسافرت در سرما و یخبندان زمستان را به ماندن در خانه ترجیح میداد. یکجا بند نمیشد. توی تعطیلات خیلی تلاش میکردم تا چند روز یکجا باشیم ولی مدام در حال گردش بود. اصلا هم تنهایی به مسافرت نمیرفت. میگفت «سفر تنهایی کراهت داره. کلی اتفاق ممکنه توی مسیر بیفته که خوب نیست تنهایی بریم . .
همیشه سعی میکرد از خانواده و دوستان، کسانی را برای سفر همراه ڪـند.
🎙(همسرشھید)
#روحانی_شهید_مدافع_حرم_محمد_کیهانی🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🍃خاطراٺزیباےسفر
یکبار با خانواده برادرش به خلیجفارس رفتیم . . به بچهها و حتی دختر برادرش شنا یاد داد ☺️ من از آب میترسیدم.
اهل برفبازی بود! وقتی قم بودیم، توی حیاط با پسرم کمیل آدمبرفی درست میکرد. یکبار هم با خانواده برادرم مسافرت رفتیم. برف میبارید. توی مسیر پیاده شدیم. محمد من را شوخیشوخی زیر برفها دفن کرد.😇 مقداد و میثم کوچک بودند. ترسیدند و خیلی گریه کردند. چون بچهها را بیتاب دید، سریع من را بیرون آورد.☺️
روی این جمله که سیزده نحس است خیلی حساس بود. اگر کسی میگفت چون سیزده نحس است باید بیرون باشیم عمدا کاری میکرد تا آن روز خانه باشیم ولی از کوچکترین فرصت برای تفریح استفاده میکرد. در خیلی از شهرها هم دوست و آشنا داشتیم و با آنها رفتوآمد مےڪردیم :) ♥️
#روحانی_شهید_مدافع_حرم_محمد_کیهانی🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
تابوتحملناراحتےوقهردیگرانرانداشت !
اگر با برادرش یا دوستی حرفش میشد بیتابی میکرد و به هر دری میزد تا باهاش آشتی کند. حتی گاهی من را واسطه میکرد و میگفت «تو کاری کن تا آشتی کنیم.» گاهی آنقدر بیتاب میشد که عصبانی میشدم و میگفتم «تو که بهش حرفی نزدی، خودش قهر کرد. تو چرا اینقدر ناراحتی و منت میکشی؟!» وقتی خودم با او قهر میکردم، ساکت مینشستم. به هر بهانهای میآمد و حرکتی انجام میداد یا حرفی با بچهها میزد تا من بخندم :)🙂
🎙(همسرشھید)
#روحانی_شهید_مدافع_حرم_محمد_کیهانی🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
چھرهانقلابـے🖐🏼
محمد هميشه روي ظاهر انقلابي بچهها سفارش ميكرد و تأكيد داشت كه انسان بايد از ظاهر شروع كند. من به محمدم ميگفتم: حاجي آدم بايد از باطن و درون آغاز كند و پاك و انقلابي باشد. اما محمد ميگفت: نه اگر انسان توانست از ظاهر شروع كند آرامآرام به درون و باطن ميرسد. محمد ميگفت: ظاهر بچهها بايد حزباللهي باشد، ظاهر كه انقلابي باشد، باطن خود به خود انقلابي ميشود.
وقتي كه براي زيارت پيكر همسرم رفتم پسرها دورم حلقه زدند. نميخواستند نگاه نامحرمي به من بيفتد، ميدانستند پدرشان حساس است آنها هم مانند پدرشان غيرت ديني دارند.
هر زمان از خواب بيدار ميشد، شروع ميكرد به خواندن روضه، بچهها ميگفتند بابا ما ميخواهيم كمي بيشتر بخوابيم. ميگفت بچهها با خواندن روضه انرژے مےگيريد و با انرژۍبيدار مےشويد . .🌿
#روحانی_شهید_مدافع_حرم_محمد_کیهانی🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
توصیہشھیدبہفرزندانشوپدرگرامےاش 🍃
به فرزندانش توصیه میکرد که بعد از من اصلا انتظاری از کسی نداشته باشید، فکر نکنید من کار بزرگی کرده ام و هیچ وقت بخاطر شهادت من امتیازی برای خودتان قائل نشوید !
• بارها به پدر گفته بود : باباجان اگر من شهید شدم و برای کار به ادارهای رفتی و کارت را انجام ندادند و امروز و فردا کردند و اذیت شدی، نکند ناراحت بشوی و شهادت مرا به رخ آنها بکشی و بگویی من در راه این انقلاب شھید دادم ؛ چرا به من امروز فردا میکنید و باید کار مرا انجام دهید . . باباجان نکند این طور شود، ما بدهکار این نظام و انقلابیم :)💔
#روحانی_شهید_مدافع_حرم_محمد_کیهانی🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
کمیل...مقداد...میثم
بهشھیدحاجمحمدڪیھانےپیامدادم ؛
جواب اومد پسرش هستم . .
پرسیدم چندتاخواهربرادری؟!
کیھانےعزیزسهتاپسرداشتہدخترنداشته!
جالباینجاسڪـهپسرشھیدچہجوابداد است . .سه تا برادریم کمیل،مقداد،میثم
یادمه سال 82 یا عید سال بود که تو مرکز مطالعات حوزه علمیه که همکار بودیم.
ایشون گفتن دوست دارم خدا بهم بیستا پسر بده، بعد بیستا اسم ردیف کرد :)
بعد ایشون گفتن که همه جبهه باشن، همشونم بیسیمچی ؛
اونوقت به اسم با هم تبادل اطلاعات کنیم !
کمیل . . مقداد . . میثم . .
میگفت:
میگم از فرمانده به همه بچه هام 🍃
همش هم ادای بچه های بیسیمچی را در میاورد با اسامی آقا زاده هاش . . .
لبیڪیازینب 🖐🏼✌️🏼
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR