eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.1هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/Nashenas_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهربون ارباب یا حسین دلمو دریاب💔... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جانش به عکس شهدا🌹 بند بود علی نه زمان جنگ را درک کرده بود و نه امام خمینی(ره) را اما از همان بچگی در حال و هوای انقلابی و جنگ بود و همیشه از شهدا حرف می‌زد. در نوجوانی غرق در بسیج و فعالیت‌های آن بود و با شهدا انس داشت. حال و هوای عجیبی با خودش و شهدا درست کرده بود . اتاقش را مثل نمایشگاه کرده و تمام در و دیوار را عکس شهدا زده بود. با عکس‌ها زندگی می‌کرد و جانش به آن عکس‌ها بند بود. راهیان نور که رفته بود از مناطق خاک آورده و گوشه اتاق ریخته بود. فضای کوچکی را برای خودش به عنوان یادبود جبهه درست کرده و در آن پوکه و سربند و... گذاشته بود. شب‌های جمعه بهشت زهرا و مزار شهدا میعادگاه علی بود و هرگز زیارت شهدا را ترک نمی‌کرد. آن‌قدر آنجا می‌رفت که تمامی مسئولین آنجا او را می شناختند و جالب است بیشترین عکس‌هایی که از بهشت زهرا دارد، در اطراف مزار فعلی اوست با شهدا خیلی ارتباط داشت و حسابی با آنها عجین شده بود. انگار که عزیزترین دوستانش آنجا دفن شده بودند. مزار شهدا خانه دوم علی و حتی گاهی خانه اول او شده بود. هرکس می خواست علی را پیدا کند، اول می رفت گلزار شهدای فرهنگسرا و همه می دانستند چه ارتباط صمیمی و عمیقی با آنها دارد. همیشه کلی از درآمدش را صرف برنامه های شهدای گمنام فرهنگ سرا می کرد. 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💠در بـــــــــرابــــر مـــشـــكلات زندگی، میکــــــرد هر زمان که در امورات زندگی با مشکلی سخت و دشوار و یا لاینحل برخورد می‌کرد خود و دیگران را به صبر و تحمل و سعه صدر و توسل به سیدالشهدا(ع) و توکل بر خداوند و خواندن زیارت عاشورا دعوت می کرد. معتقد بود زیارت عاشورا هر امر لا ینحلی را حل می‌کند. مگر آنکه مصلحت خداوند بر چیز دیگری قرار گرفته باشد. زیرا ذات مقدس پروردگار مصلحت ما را درچیز دیگری می‌داند که این به نفع ماست. ولی اعتقاد به حرکت و تلاش در امور زندگی داشتند و تنبلی را نکوهش می‌کردند. فردبسیار پرتلاشی بود. یکی از اعتقادات محکم او که همیشه ورد زبانش بود این بود که خرج کردن برای امام حسین (ع) برکت زیادی دارد و جایگزینی برای آن نمی‌توان پیدا کرد. منظور او از خرج کردن، چند بُعدی و چند وجهی بود. تلاش جسمانی و رفتاری، گفتاری، عمل کردن به دستورات قرآن و اهل بیت، خرج کردن مادی و غیره ‌.‌‌..  🌷 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
معتــــــقد بود با عـــــــمل و رفتار نــــــــیکو می‌توان دیگــــران را جذب امام حسیــــــــــــــــــــــــن (ع)❤️ کرد. همچنین اعتقاد داشت ما که خود را مدعی پیروی از حضرت اباعبدالله الحسین می‌دانیم باید علاوه بر اینکه خود را خرج حسین (علیه السلام) کنیم در عمل نیز نشان دهیم که پیرو آن بزرگوار هستیم و با رفتارهای زشت و زننده که مخالف تمام معیارهای انسانی واخلاقی است باعث بی آبرویی حسین (علیه السلام) نشویم. 🌷 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🏴هیئت خانگی را جدی می‌گرفت یک سال که برای زیارت امام رضا(علیه السلام)💛 به مشـ♡ــهد رفته بودیم، روز آخر که به علی زنگ زدم، صدای شلوغی می‌آمد. گفتم: «علی چه خبر است؟» گفت: «هیئت داریم.» گفتم: «تنهایی؟» گفت: «نه! آبجی هم هست. امشب وفات حضرت ام البنین(س) است.» 🖤 وقتی برگشتیم دیدم یک سفره سبز رنگ بزرگ در خانه پهن کرده و یک مشک آب و تعدادی سر بند یا اباالفضل(علیه السلام) روی آن چیده بود. یک تابلوی یا اباالفضل العباس نیز روی دیوار نصب کرده بود. بزرگ‌ترین عید و شادی او نیمه شعبان✨ بود. اعتقاد داشت که این شادی نباید فقط در خانه بماند و باید در خیابان‌ها به مردم هم آن را انتقال داد.✨ 🎙راوی: مادر شهید 🌷 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🍃کاروان زیارتی جمکران💚 در ماه رمضان هر سال ماه رمضان، هر هفته سه‌شنبه کاروان زیارتی مردمی به جمکران می‌برد. از سر کار خسته می‌آمد و خریدهای کاروان را انجام می‌داد و در گرمای شدید افطار و شام آماده می‌کرد و به داخل اتوبوس‌ها می‌برد. به جمکران که می‌رسیدیم همه دو اتوبوس را افطاری و شام می‌داد. وقتی بر می‌گشتیم برای کسانی که راهشان دور بود آژانس می‌گرفت. همه که راهی خانه‌هایشان می‌شدند، تازه خودش به خانه برمی‌گشت. در ماه رمضان همیشه کارش همین بود. او به عشق اهل بیت(علیه السلام) به کربلا و سوریه رفت. یک بار هم به سفر حج مشرف شد. ولی دائم زائـــــ♡ــــــر امام رضا(علیه السلام)💛 بود. 🌷 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
بعـــــــد از شـــــــهادتــــــــــــــش🌹 فهمــــــــیدیم هــــــــمه درآمدش برای ایـــــــــــتام بود از 12 سالگی بوفه مدرسه را اجاره کرده بود و برای خودش کسب و کار راه انداخته بود، اما نمی‌دانستم با پول و درآمدش چه کار می‌کرد. هر بار از او می‌پرسیدم: «با درآمدهایت چه کار می‌کنی؟» از جواب دادن طفره می‌رفت. هر چه بزرگ‌تر می‌شد فعالیتش هم بیشتر می‌شد و همچنان از محـــــــــل خـــــــــرجـــــــــــ در‌آمدهایــــــــــــش بی‌خــــــــــــــبر بودم علی در دوران تحصیلش به دلیل نقاشی و دستخط خوبی که داشت، دیوارنویسی های مدرسه را برعهده میگرفته و با اجاره بوفه مدرسه و جمع کردن پولهایش، از نوجوانی کارهای خیر انجام میداده است طوری که وقتی سرپرستی یک خانواده پنج نفره را از طرف کمیته امداد برعهده میگیرد، اعضای آن خانواده با دیدن علی میگویند: این پسر نوجوان میخواهد سرپرست ما باشد؟!! علی آن وقت تنها 17 سال داشت. اما زندگی آن خانواده را تغییر داده و حتی محل زندگیشان را از محیطی ناامن به یکی از محلات آرام تغییر داده بود 🎙راوی: پدر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
برای پوشیدن لباس پاسداری کلی نذر و نیاز کرد او عاشق لباس سپاه و پاسداری بود و برای پوشیدن این لباس کلی نذر و نیاز کرد و از ما می خواست که برایش دعا کنیم و بالأخره اوایل دهه 80 وارد سپاه شد با این که قراردادی بود و رسمی نشده بود از شوق سر از پای نمی‌شناخت و عاشقانه خدمت می‌کرد. خیلی‌ها نمی‌دانستند علی چه‌کاره است و معمولاٌ خودش هم بروز نمی‌داد. بعد از 5 سال رسمی شد. این اواخر یک چاپخانه راه انداخت که در آن کار چاپ بنر انجام می‌داد. اکثراٌ هیئتی‌ها و بسیجیان شهر ری علی را می‌شناختند ، از بس که بنر با تخفیف و رایگان برای مراسم‌های مذهبی و شهدا می‌زد. همه بنرهای مراسم شهدای گمنام را رایگان چاپ می‌کرد. گاهی به او ایراد می‌گرفتیم که چرا این‌قدر بنر رایگان می‌زنی؟ می‌گفت:«کار فرهنگی است اشکال ندارد.» 🎙راوی: پدر شهید 🌷 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
در ایام فتنه ۸۸ 🔥برای ایجاد آرامش و دفاع از ولایت فعال بود علی در ولایت ذوب شده بود و اعمال و رفتارش همه تابع ولایت بود. او همیشه آماده فداکردن جان در راه حفظ اسلام و حریم ولایت بود. نمونه بارز آن ایام فتنه ۸۸ بود. در این مدت روزها در خانه نبود نمی توانست در برابر کسانی که مقابل ولایت فقیه قد علم کرده اند، بی تفاوت باشد. اگر می توانست از محل کار خود مرخصی می گرفت و برای ایجاد آرامش در جو غبارآلود فتنه، به همراه بسیج به خط دشمنان ولایت می زد. گاهی می گفتم: «کمتر برو در میان این شلوغی ها» می گفت: «اگر ما نرویم، آقا تنها می شود. من نمی گذارم ولایت تنها شود.» او همیشه گوش به فرمان رهبر بود. سخنرانی ایشان را گوش می کرد و از بین حرف های آقا خط مشی تعیین می کرد. با کسانی که نسبت به فرامین رهبری کاهل بودند، صحبت و تلاش می کرد آنها را مجاب کند که نسبت به ولایت آماده و بیدار باشند. 🎙راوی:پدر شهید 🌷 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🍃خاطره ای از شهید علی امرایی🍃 اولین برنامه ی فرهنگی که بعد از فرمانده شدنش توی مسجد گرفت،نمایشگاه دفاع مقدس بود. یه روز بهم گفت : میخوام تو حیاط، نمایشگاه درست کنم. منم گفتم :باشه ولی فکرنکنم بشه. آخه فضا جوری بود که نمی شد کار کنیم.  گفت "کار شهدا رو زمین نمیمونه" فردا ی اون روز شروع کردیم به کار.  اولش هیچ کس باور نمی کرد تو فضای حیاط مسجد بشه اینقدر قشنگ کار کرد. ولی بعدش همه متعجب بودن.  یادمه یکی از فرماندهان سپاه اومد برای سر زدن. واقعا لذت برد از این همه پشت کار و گفت واقعا زحمت کشیدین و کارتون قابل تحسینِ یه کار قشنگی که انجام داد این بود که تو نمایشگاه دفاع مقدس یه جایی که خیلی دید داشت،عکس شهدای مدافع حرم که رفیقاش بودن رو زده بود. شهید بیضائی  شهید خلیلی  از جیب خودش تمام خرج نمایشگاه رو داد. بدون اینکه به کسی بگه ... زمان بازدید از نمایشگاه که شد با عجله اومد تو حیاط گفت بریم. گفتم علی کجا؟ گفت: بریم به خانواده شهدا سر بزنیم. با چند نفر از ریش سفیدای محل ،به تک تک خانواده شهدا سر زد. خانواده هاشون خیلی خوش حال شده بودن . یاد اون موقع ها میافتم میگم: واقعا علی برا شهدا از جون گذاشت که آسمونی شد. دل همه رو یه تکونی داد.... آخه اون موقع ها کسی مثل الان شهدای مدافع رو نمیشناخت ولی اون با عکسایی که از اونا میاورد و خاطراتی که تعریف میکرد، باعث شدخیلی ها مدافعان حرم وشهدای مدافع رو بشناسن... 🎙راوی:رفیق شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر جا برم دلم پر میزنه به کربلا هر دلم سر میزنه به کربلا 💔 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR