10.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•🎞
#استوری | #Story 📸
{ویژهولادتپیامبراڪرم و امامجعفرصادق علیه السلام 🌸🌱}
🍃عیدتان مبارک🌸✨✨✨
#هفته_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸هيچكس براي من شهيد شوشتري نميشود🍃
روزی در ماه شعبان حضرت آیتالله خامنهای به منزل ما تشریف آوردند. در آن ديدار آقا فرمودند: «بعد از جنگ خيليها به حاشيه رفتند، اما شهيد شوشتری همچنان که بودند، ماندند.»
ايشان در ادامه فرمودند: «هيچكس برای من شهيد شوشتری نمیشود.»
عكسی از شهيد را در دستشان گرفته بودند که مربوط به دورانی بود كه از دست حضرت آقا درجه گرفته و ایشان پيشانی شهيد را بوسيده بودند.
حضرت آقا خطاب به فرزندانم فرمودند؛ «فكر نكنيد محاسن سفيد پدرتان از سن و سال ايشان است، محاسن ايشان در اين اواخر سفيد شده است، وقتی مستضعفين را میديدند، وقتی مشكلات را میديدند.»
🎙نقل از همسر شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸نديدم سرش را پايين بياورد
در عمليات كربلاي 5 كه بيش از 20 شبانه روز طول كشيد، يك مرتبه فرماندهان را در كانالي در منطقه «پنجضلعي» در شمال منطقه عملياتي كه عرضش كمتر از يك متر بود جمع كرديم تا براي ادامه عمليات تصميمگيري كنيم.
حجم انبوه آتش توپخانه و هواپيماهاي عراق مانع از شكلگيرياين جلسه ميشد. من دراين كانال حتي يك بار نديدم كه سردار شوشتري سرش را پايين بياورد يا نگراني از اصابت گلوله يا تركش داشته باشد.
🎙نقل از سردار صفوی – همرزم شهید و فرمانده کل سابق سپاه
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸مردي كه از درون ميگريست💧
يكبار با سردار در خط بوديم، يكي از نيروهاي ما در ارتفاعات 343 كانيسخت، جنازه برادرش را روي دستش به عقب ميآورد. خون داشت از پيكر شهيد ميريخت، سردار از ديدناين صحنه آن قدر ناراحت شد كه قابل توصيف نيست، اما نديديم كه اشكي بريزد.
اما اينكه سردار چطور خودش را دراين صحنههاي سخت، از نظر رواني تخليه ميكرد، شبها يا نيمهشبها بود؛ وقتي كه ميديديم سردار، آستينهايش را بالا زد و به طرف تانكر رفت و وضو گرفت، بعد آمد در تاريكي سنگر به راز و نياز و نماز مشغول شد.
سردار در مقابل نيروهايش هرگز از خودش نقطه ضعفي نشان نميداد و دراين طور صحنههاي تلخ، از درون گريه ميكرد، بدوناينكه اشكي در صورتش نمايان شود.
او پيش رزمندهها در روحيه مثل كوه استوار و محكم بود.
🎙نقل از سید محمد میر رفیعی، همرزم شهید و از فرماندهان سابق مخابرات سپاه خراسان
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸نگویید بابا !
قراربود یک خانواده شهید که دختر کوچکی داشتند به منزل ما بیایند، آقای شوشتری فاطمه وزهرا را سفارش کرد که جلوی فرزند شهید به او بابا نگویند چون ممکن است دختر آن شهید دلتنگ پدرش بشود.»
🎙نقل از همسر شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸هیچ وقت نگفتم ما نداریم
شب ها بدون این که همسر و فرزندانم متوجه شوند خیاطی می کردم تا نیازی به کمک دیگران نداشته باشم .آن زمان مثل الان امکانات نبود . هیچ وقت نگذاشتم بقیه متوجه شوند ما در خانه آذوقه نداریم و من چطور هزینه بچه ها را مدیریت می کنم .»
کاش مشکل فقط موضوع تنها بودن بود. بعضی شب ها مجبور بودم تا صبح بیداربمانم ومراقب بچه ها و خانه ام باشم .
منافقین ما را اذیت می کردند، ازشعار نویسی دیوارمنزلمان، تماس تلفنی وفحاشی تا ورود به منزل وتهدید جانی . هنوزقیافه ناشناسی را که شبانه به خیال ترورحاج آقا وارد منزل ما شد ومن و دو فرزند بی پناهم تنها بودیم به یاد دارم.
حرف های زیادی می زدند
یک روز سرد چلیک ،گازوئیل ازدستم افتاد و گازوئیل ها روی زمین جلوی منزلمان ریخت، هر کس رد می شد حرفی می زد .یکی گفته بود؛ بله دیگر خانواده شوشتری چه غصه دارند !!سوخت شان را می آورند بدون این که زحمتی بکشند غصه ای ندارند که گازوئیل بریزد، اما نمی دانستند که در نبود آقا نورعلی من باید می رفتم و سوخت منزل را تهیه می کردم و توان آوردن گالن گازوئیل را نداشتم و روی یخ ها پایم سر خورده بود.»
همه این ها بود. یادم هست با دفترچه تعاونی کالاهای مورد نیاز را می دادند و من هم برای منزل فرشی تهیه کردم . در نبود حاج آقا پول نداشتم.
وقتی او تماس گرفت؛ گفتم : «خرج منزل کم آوردم.»
گفت:« فرش را ببروبفروش.»
🎙 نقل از همسر شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
درصد جانبازی ایشان را نمی دانستیم. چند مرتبه به شوخی به ایشان گفتم؛ اگر چند درصد جانبازی داشته باشید وارد دانشگاه می شوم و ایشان در جواب می گفت: اگر درس خوان باشی، می توانی وارد دانشگاه شوی.
البته سن ایشان از بازنشستگی عبور کرده بود و به همین دلیل پرونده ای در بنیاد جانبازان تشکیل داده بودند و یک مرتبه پرونده ایشان که درون کیفشان بود، دیدم و به ایشان گفتم برایتان کارت جانبازی صادر شده و ایشان جواب دادند: در این پیری برایمان پرونده جانبازی درست کرده اند.
ایشان چندین مرتبه در جنگ مجروح شده بود که تقریبا هشت و یا نه مرتبه بود. فقط یک بار ایشان را در بستر پس از جراحت دیدم و چون پایشان مجروح شده بود، تقریبا یک هفته یا ده روز در نیشابور بستری بودند.
🎙نقل از روح الله شوشتری فرزند شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸برای حقوق شخصی با کسی درگیرنمیشد
یکی از برادرانم پاسدار بود و دیگری به علت بیماری و نبودن پزشک مناسب در نیشابور و شرایط جسمانی که موجب شد چندین بار عمل شود، معافیت پزشکی گرفت.پدرم هیچ برخوردی با عاملین نکرد
تا به حال به یاد ندارم پدرم به علت حقوق شخصی خود و یا خانواده اش با کسی درگیر شده باشد. شاید برای دیگران و به خاطر دیگران بحث می کرد، اما برای خانواده اش این کار را انجام نمی داد.
به یاد دارم یک بار مدرسه ای در نزدیکی خانهمان، من را ثبت نام نمی کرد. به پدرم که گفتم، گفت: برو همانجایی که تو را ثبت نام می کنند، اسمت را بنویس.
🎙نقل از روح الله شوشتری فرزند شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸 نان و پیاز🥖🧅
در برهه ای از زمان من نیمه شب ها از خواب بیدار می شدم . روی بچه ها را می پوشاندم و کفش های همه ساکنان ساختمان را واکس می زدم وکسی از این قضیه خبر نداشت تا اینکه یک شب آقاجانم متوجه شدند.به من گفتند:
« کارت که تمام شد . بیا با هم یک چیزی بخوریم .»
گفتم :«چه چیزی؟ »
«نان وپیاز وکمی آبلیمو بیار»
« پیاز را خرد کن ، کمی آبلیمو بزن تا با هم بخوریم .»
« آقا جان نصف شبی پیاز و آبلیمو!»
« بله ، مگر فکر می کنی رزمنده ها تو جبهه چی میخورند.
همیشهچلو؟خورشت؟!
غذایمان همین است .»
🎙 نقل از دختر شهید
#سردارشهید_نورعلیشوشتری 🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸شهدا میتوانند🌷🍃
🔸خاطره فرزند شهید از پدرش درباره به خاک سپاری شهدا در کوهسنگی مشهد👇
زمانی که بعضی خرده می گیرند که این مکان مناسب نیست ؟در شأن شهدا نیست وپدرم پاسخ میدهد اگرتوانستید برای ترویج فرهنگ شهادت و ایثار،کاری کنید و افرادی را که فکرمی کنید دراین وادی قرار ندارند متوجه کنید، کاری انجام داده اید. اگر ،ما نمی توانیم ، شهدا می توانند.🍃
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR